|
کدخبر: 304762

طبابت یا تجارت؟!

اقتصاد طبابت یا تجارت؟!

در بخشی از «سوگند جاودانه پزشکی بقراط در ۵۰۰ سال قبل از میلاد» آمده: «در این هنگام که به عضویت جامعه پزشکی درآمده‌ام سوگند یاد می‌کنم که زندگانی خود را در خدمت به جامعه بشریت وقف نمایم هرگز راضی نشوم که مذهب، ملیت، سیاست، مقامات دنیوی و منافع مادی اندک لحظه‌ای مرا از توجه نسبت به بیماران باز دارد و برای حیات آدمی از هنگام انعقاد نطفه تا واپسین لحظه زندگی اهمیت و احترام قائل شوم و هیچ‌گاه دانش پزشکی را خلاف قوانین انسانی به کار نبرم.»سوگند پزشکی از همان زمان تا امروز از الزامات دریافت مدرک طبابت است و بااین‌همه گاهی با پزشکانی مواجه می‌شویم که به جای طبابت تجارت می‌کنند!

صراحتا اعلام می‌کنم در این نوشتار قصد تخریب نقش پزشکان در اجتماع را ندارم و همواره هستند افرادی در لباس مقدس پزشکی، ارائه خدمت و انجام وظیفه به همنوعان را بر منافع مادی مقدم می‌دانند. اما شاید در مورد اندک افرادی که تجارت را جایگزین طبابت می‌کنند موضوع کمی کتفاوت باشد. شاید مشکل از آنجا آغاز می‌شود که خانواده‌ها فرزندان‌شان را با زور وادار می‌کنند که درس پزشکی بخوانند و دکتر شوند چون دکتری شغل پردرآمدی است! اینجاست که عشق تبدیل به پول می‌سود و گاهی بیماران با دستور انجام عمل‌های جراحی غیرضروری یا انجام برخی عکس‌ها وآزمایش‌های غیرضروری‌تر، آنهم تنها در مراکز معرفی شده از سوی پزشک معالج مواجه می‌شوند.

اینها و موارد خرد و کلان دیگری از جمله معضلات و مسائل اسفباری است که متاسفانه در صنعت پزشکی کمابیش وجود دارد و هر چند تعداد معدودی از جامعه پزشکی با آن درگیرند اما همین اندک افراد گاهی مطب و اتاق عمل را به تجارتخانه تبدیل می‌کنند.

این چنین است که ورود نگاه مادی به حرفه مقدس پزشکی مشکلات جبران ناپذیری در سلامت روانی و اخلاقی و فیزیکی فرد و جامعه ایجاد کرده و مبارزه با آن نیز ساده نیست. شاید همین عده معدود پزشکان که به جای طبابت تجارت می‌کنند سوگند پزشکی جاودانه بقراط حکیم را به خوبی مورد مطالعه و بازبینی و بررسی قرار نداده‌اند و فقط اخذ مدرک پزشکی برایشان از همه چیز مهم‌تر بوده است.

شاید این معدود افراد همین مدرک پزشکی را باارزش‌تر و معتبرتر از سوگندنامه پزشکی تشخیص داده‌اند و نسبت به سوگندنامه بی‌توجه شده‌اند. شاید شنیدن واژه آقای دکتر ـ خانم دکتر را محافل عمومی وخصوصی لذتی فراتر از وظیفه انسانی درمان دارد. شاید و هزاران شاید دیگر می‌تواند دلیلی باشد برای این فلسفه که برخی از فارغ‌التحصیلان مقطع دکترا در حوزه طبابت، فقط پزشک می‌شوند و از حکیم بودن فاصله می‌گیرند و درمان را منحصر به جسم دیده و روح را فراموش می‌کنند. وقت زمان قانونی مورد نیاز برای معاینه یک بیمار حدودا بین ۲۰ و ۳۰ دقیقه است و در مطب و کلینیکی با ویزیت دسته‌جمعی بیماران مواجه می‌شوید چه معنای دیگری جز پاگذاشتن روی فلسفه پزشکی دارد؟ این درحالی است که طبق سوگندنامه در فضای معاینه فردی نباید از نوع و شرایط بیماری مریض کسی مطلع گردد و بیماری بیمار مراجعه‌کننده برای پزشک معالج باید مانند راز و سربه مهر بین بیمار و دکتر محفوظ بماند. حتی به طنز تلخ گفته می‌شود که اگر این روزها مریضی در ایران تب کند یاد مطب‌های پزشکی و هزینه‌های دارو و درمان که بیفتد لرز هم به آن اضافه می‌شود.

بجاست که بگویم قصه داروخانه‌های خاص، مصرف داروی خاص، مراجعه به آزمایشگاه خاص و... قصه‌های تکراری است و نقطه‌ جالب توجه این است که حتی فرد بدون حتی بک معاینه سطحی برای ادامه درمان و تشخیص راهی مراکز درمانی و آزمایشگاهی خاص می‌شود و آقای دکتر ـ آزمایش و سونوگرافی و... آزمایشگاه‌های غیرخودی را قبول ندارد. این چنین است که گاهی نگاه و دید مادی گرایانه عده معدودی از پزشکان به بیمار نگاه کالا محور است و بیمار را به عنوان یک منبع درآمد نگاه می‌کنند. با این همه بدون شک پزشکان با وجدان و اخلاق مدار و خدوم هم کم نیستند؛ ولی کاش روزی می‌شد همه امور جامعه بر مدار انسانیت و کمک به هم‌نوع شکل می‌گرفت و گسترش می‌یافت. البته برای حل این مشکل باید قوانین و ضوابطی کارشناسی شده متقن مستدل، مستحکم و قابل اجرا با اخذ نظر جامعه پزشکی برای جلوگیری از مسائل و تخلفات در این حرفه ارزشمند و مقدس وضع شود و با معدود پزشکان و جراحان متخلف نیز مطابق قانون برخورد جدی و قاطع شود.

از این عده معدود پزشک که اتاق عمل خود را به تجارتخانه تبدیل نموده بایستی پرسید اگر تمایل به تجارت در انتخاب شغل وجود داشت اساسا چرا حرفه مقدس پزشکی برای شغل آینده و منبع کسب درآمد انتخاب شده است؟

پزشکی نباید یک تجارت قلمداد شود بلکه باید نقطه شروع مسیری درپیچ و خم و پر مخاطب برای نجات انسان‌ها باشد.

در خاتمه عرایضم روز پزشک را به تمامی پزشکان متعهد و دلسوز سرزمین‌مان تبریک عرض کرده و در برابر خدمات بی‌شائبه، با ارزش و انسانی یکایک آنها سر تعظیم و تکریم فرود آورده و دستان پرتوان‌شان را می‌فشارم./صمت

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها