|
کدخبر: 303570 کیمیا ملکی

قــصه برنـدهــای خاطـره‌سـاز

همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه بزرگ شدیم و بسیاری از محصولات نیز با گذر زمان جای خود را به خاطرات دادند. به خود آمدیم و دیدیم که برندهای معروف و بزرگ، دیگر جای خود را به برندهای جدید و از راه رسیده داده‌اند.

البته برخی از برندهای قدیمی توانستند در برابر جذابیت برندهای جدید مقاومت و همچنان موقعیت خود را حفظ کنند و برخی دیگر میدان را خالی کردند و رفتند. البته از میان برندهای قدیمی، تعدادی از آنها باوجود چند سال تعطیلی توانستند در نهایت تولید مشترکی را با برخی از کارخانه‌های دیگر شروع کنند. اصلا سر‌وکله این برندها از کجا پیدا می‌شود؟ در این بین برخی از برندها آنقدر جایگاه خوبی در جامعه پیدا می‌کنند که رفته‌رفته جای نام محصول را می‌گیرند؛ مانند ریکا، دلستر، ساندیس، پفک، وایتکس و... این نام‌های قدیمی اگر سن‌وسال‌تان هم به زمان عرضه‌ آنها قد ندهد، حتما برای یک بار هم که شده اسم‌شان به گوش‌تان خورده و نام آنها را از پدرها و مادرها یا تلویزیون شنیده‌اید. زندگینامه برخی از برندها در ایران بیشتر شبیه داستانی است که شنیدن آن، هم غم‌انگیز است و هم طعم گس نوستالژی را در مذاقت زنده می‌کند. حالا مرگ برندها در پی مشکلات اقتصادی به قصه‌ای تکراری اما تلخ و در عین حال شنیدنی تبدیل شده است. البته برندهایی مانند ارج و آزمایش و عالی‌نسب همچنان باوجود تمام فرازونشیب‌ها به فعالیت ادامه می‌دهند. صمت در این گزارش نگاهی به برندهای قدیمی می‌اندازد و مخاطبان را به دوران گذشته می‌برد.

برندهای قدیمی کجا رفتند؟

شاید یکدفعه محصولاتی در قفسه فروشگاه‌ها پدیدار شود اما پشت هر یک از این برندها قصه‌ای است. گذر زمان سرنوشت متفاوتی را برای هر یک از برندها رقم می‌زند. سال‌ها قبل از کمپین‌های بازاریابی جهانی، تبلیغات تلویزیونی و رسانه‌های اجتماعی، بسیاری از محصولات و شرکت‌های ایرانی تنها با کیفیت و تولید منحصربه‌فرد قدرت فراگیری و ماندگاری قابل‌توجهی داشته و دوام آوردند یا حتی با پیشرفتی مطابق سلیقه مصرف‌کننده و استفاده از تکنولوژی روز تا امروز زنده مانده‌اند و محصولات خود را به سراسر دنیا عرضه می‌کنند. نام‌های آشنایی چون علا‌الدین، عالی‌نسب، داروگر، کفش ملی، گلرنگ، ارج، بوتان و...، دیگر بازارشان به وسعت گذشته نیست و برخی‌ها هم تعطیل شده‌اند. به‌عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصاد نبود زمینه فعالیت بخش خصوصی در عرصه‌های مختلف اقتصادی و صنعتی، واردات بی‌رویه کالا و محصولات خارجی و نبود نظام تامین مالی مناسب برای تامین مواد اولیه از عوامل مهم از بین رفتن برندهای معتبر در ایران بوده است. صحبت از یکی دو شرکت نیست؛ ده‌ها شرکت بودند که آمدند و رفتند. البته برخی از آنها همچنان با تعدیل نیرو ادامه فعالیت می‌دهند و برخی دیگر مانند عالی‌نسب با قدرت کار می‌کنند. در ادامه نگاهی می‌اندازیم به تاریخچه و سرنوست برخی از برندهای قدیمی.

پفک‌های خاطره‌ساز

گروه تولیدی اشی‌مشی یکی از بزرگ‌ترین کارخانجات تولید مواد غذایی در ایران در سال ۱۳۷۱ فعالیت خود را با تولید انواع اسنک آغاز کرد. یکی از محبوب‌ترین محصولات این گروه تولیدی، پفک اشی‌مشی است که با گذشت سال‌های طولانی همچنان یادآور طعم دلپذیر و خاطرات شیرین کودکی است. البته این گروه تولیدی محصولات دیگری مانند نوشابه نیز داشت. پشت‌صحنه‌ای قرمز رنگ و چند کودک که پفک اشی‌مشی را به پرنده روی بسته پفک می‌دادند؛ این تبلیغ پفک اشی‌مشی در سال‌های گذشته است. برخی از کودکان دیگر با همین نام درخواست خرید پفک را به پدر و مادرشان اعلام می‌کردند: «یه اشی‌مشی می‌خری؟» البته در بین پفک‌ها، پفک نمکی طرفداران بسیاری داشت. پفک نمکی با جلد نایلونی قرمز رنگ تبدیل به بخشی از خاطرات کودکی بسیاری از ایرانیان شده است.

خنک بنوشید!

در ساعتی از روز به بقالی محل مراجعه می‌کردیم تا جعبه نوشابه‌هایی که در مقابل درب مغازه قرار داشت را از شیشه خالی نوشابه پر کنیم. معمولا عضو کوچک هر خانواده مسئول تحویل شیشه نوشابه خالی به بقالی محل بود و با جمله کوتاه «آقا این شیشه رو گذاشتم تو جعبه» معامله تمام می‌شد. اگر بخواهم دقیق‌تر یادآوری کنم «برای احساس لذت بیشتر/ در روزهای فرح‌بخش/ در کنار مناظر زیبای طبیعت/ هیچ چیز بهتر از یک بطری... سرد نیست»؛ این تبلیغ یکی از شرکت‌های نوشابه‌سازی در سال‌های گذشته است که دیگر وجود خارجی ندارد. روی این شیشه نوشابه‌ها نام برند ذکر شده بود؛ پارسی‌کولا، آرماکولا، زمزم، پپسی‌کولا و کانادا درای و... طور دیگری یادآوری می‌کنم؛ شاید دیدن خط تولید شرکت زمزم از پشت شیشه‌های مشرف به خیابان آزادی، برای برخی عابران و رهگذران همچنان جذاب باشد، اما در گذشته بطری نوشابه زردرنگ و بزرگی در فضای بیرون شیشه نصب شده بود و هر چند دقیقه یک بار لیوان نوشابه‌ای که در مقابل آن قرار داشت پر می‌شد.

آدامس‌های دوران کودکی

اگر عمرتان به جویدن آدامس‌های دهه ۶۰ برسد، قطعا می‌توانید لحظه‌ای را تجسم کنید که آدامسی سخت و فک‌خسته‌کن در دهان‌تان قرار دارد. از آدامس خروس نشان گرفته تا شیک، پیک، خرسی و... تنوع بسیاری در کیفیت آدامس‌ها وجود داشت؛ یکی از شدت سخت بودن فک را خسته می‌کرد، دیگری آدامسی شیرین و بادکنکی بود که تنها برای مدتی کوتاه طعم شیرینی می‌داد و پس از آن دیگر نمی‌توان از آن به‌عنوان آدامس یاد کرد. آدامس‌های خرسی خوشبو که دیگر در ذهن همه مانده، خلاف آدامس‌های سفت و سخت شیک، نرم‌ بودند و جویدن‌شان خسته‌کننده نبود. آدامس پی‌کی هم که تحولی دلپذیر در میان این محصول بود.

زمانی در کوچه و خیابان هر کودکی را می‌‌دیدید محال بودی نشانی از آدامس خرسی روی بدنش نباشد. اصلا بچه‌ها آدامس خرسی را به عشق این می‌خریدند که جلدش را باز کنند و عکس برگردان آن را روی بدن خود بچسبانند. آخر هم ما نفهمیدیم حقیقت عکس‌برگردان‌ها چه بود، زیرا در بیشتر موارد عکس‌ها با وضوح دیده نمی‌شد. در بسیاری از موارد نیز با خواهر یا پسرخاله و... دعوا می‌شد که «عکس من قشنگ‌تر! »

کم‌کم آدامس‌ها تبدیل به یکی از محبوب‌ترین خوراکی‌ها در بین کودکان شدند و شرکت‌های تولید‌کننده برای رقابت با سایر شرکت‌ها، برای جذب مشتری، داخل بسته‌بندی از عکس‌های ستاره‌های فوتبال استفاده می‌کردند. چه روزی بود آن روز که عکس همان بازیکن مورد‌علاقه‌مان از جلد آدامس بیرون می‌آمد؛ ذوقی سراسر وجودمان را می‌گرفت. برخی‌ها هم آدامس را نه برای جویدن و نه برای بازی کردن، بلکه برای جمع کردن عکس‌های آن می‌خریدند.

از اوایل سال ۱۳۷۰ شرکت آیدین آدامس‌های فوتبالی را تولید کرد؛ آدامس‌های شیرینی که به‌خاطر عکس فوتبالیست‌های داخل‌شان محبوب شدند و با خودشان دنیایی از داستان و بازی و هیجان برای علاقه‌مندان به بازی‌های جام‌جهانی به ارمغان آوردند.اما برسیم به آدامس خروس‌نشان؛ هرچند پرسروصدا آمد، اما بی‌سروصدا رفت. البته آدامس «خروس» نخستین برند آدامس تولیدی در ایران نبود. سال ۱۳۳۵ خروس‌نشان از راه رسید. برخی دلیل موفقیت این برند را سروصدای زیادی که با تبلیغات به راه انداخته بود می‌دانند. سال ۱۳۷۱ کارخانه آدامس خروس‌نشان در قالب برنامه خصوصی‌سازی واگذار شد، اما چند سالی است که محل کارخانه این برند به دانشگاه سوره تبدیل شده است.آدامس دایناسوری نیز یک آدامس بادکنکی بود؛ دارای جلدی صورتی‌رنگ با یک دایناسور سبز. نام این آدامس نیز در رده برندهای ماندگار به ثبت رسیده است. آدامس دراژه‌ای شیک محصول شرکت مینو بود و پس از تولید توانست در بازار آدامس ایران رتبه اول را به‌دست آورد.

محصولات بابا قورقوری

شروع کار کارخانه داروگر با تولید صابون بوده است؛ محصولی که بعد از اینکه وارد بازار شد و بین مردم مقبول افتاد، صاحبان کارخانه را به این واداشت که در کنار صابون، کالاهای دیگری را هم به تولیدات کارخانه‌شان اضافه کنند، اما وقتی صحبت از صابون می‌شود، صابون‌های زرد و سبز با نقش نخل در ذهن تداعی می‌شود.

ریکای آبی یکی از خاطره‌انگیزترین محصولات سوپرمارکتی تولیدشده در ایران است که تمام ایرانی‌ها اگر آن را استفاده نکرده باشند -که بعید است- قطعا در خانه‌ای دیده‌اند. اکنون با حالت نیمه‌تعطیل داروگر، مشخص نیست سرگذشت ریکا چه می‌شود، اما براساس مشاهدات، ریکا آنقدر معروف است که هر زمان به بازار تزریق شود، دوباره مورد استقبال و خرید مردم قرار خواهد گرفت. ریکا جزو نخستین مایع‌های ظرفشویی در ایران بود؛ تا جایی که تقریبا خیلی‌های‌مان با محصول مایع ظرفشویی با همین برند آشنا شدیم و حتی به‌جای لفظ «مایع ظرفشویی» از کلمه «ریکا» استفاده می‌کردیم و حتی موقع خرید محصولات کارخانه‌های دیگر نمی‌گفتیم «مایع ظرفشویی بدهید» می‌گفتیم «ریکای فلان را دارید؟»

شروع تبلیغ با یک عنوان بود: «ماجراهای صدف و بابا قورقوری». «سلام سلام قوری قوری جون اومدم خرید! » این را دختری خردسال و بامزه با چادری گلدار که هر بار در یک محیط بود، می‌گفت و بابا قورقوری به این طرف و آن طرف می‌دوید و در نهایت همه محصولات داروگر را معرفی می‌کرد. در نهایت تبلیغ با این جمله به پایان می‌رسید: «قوری قوری جون گل کاشتی، هر چی که خواستم داشتی! » برای یادآوری بیشتر؛ یکی از تبلیغات ریکا، شستن ظرفا با همان دختر بامزه لبه یک حوض در زمان‌های قدیم بود و پس از آن گذر زمان و خانه‌ای جدید با یک سوال «حالا امروزه ظرف می‌شورین شما چه‌جوری؟ -با همون ریکا، ریکای عزیز آقا قورقوری» شامپو خمره‌ای نیز که حالا هم قفسه‌های فروشگاه‌ها به‌سرعت از موجودی این کالا خالی می‌شود و هنوز هم طرفداران بسیاری دارد. البته بد نیست یادی کنیم از شامپو‌های بالشتکی داروگر که پیدا کردن رنگ صورتی آن از کارهای سخت بود، اما زردرنگ آن به‌راحتی یافت می‌شد.

عالی‌نسب‌ها

در سال ۱۳۲۹ شرکت تولیدی صنایع نفت‌سوز و گازسوز عالی‌نسب توسط مرحوم استاد میرمصطفی عالی‌نسب با ماموریت تولید بخشی از لوازم خانگی نفت‌سوز موردنیاز خانواده‌های ایرانی تاسیس شد. پیش از آن بازار لوازم خانگی ایران به‌ویژه لوازم پخت مواد غذایی و تجهیزات گرمایشی کوچک عمدتا در انحصار شرکت‌های انگلیسی بود. عالی‌نسب با سرمایه شخصی خود «صنایع نفت‌سوز و گازسوز عالی‌نسب» را تاسیس کرد. این کارخانه پایه‌گذار تولید ملی پس از ملی شدن صنعت نفت بود و نماد همدلی دولت و ملت نام گرفت. عالی‌نسب نخستین تولیدکننده سماور، چراغ خوراک‌پزی و بخاری دستی در ایران بود. امروز محصولات کتری و سماور عالی‌نسب جزو بهترین محصولات این بخش به‌شمار می‌روند.

شیر با درپوش آلومینیومی

نخستین محصول تولیدی کارخانه پگاه شیرهایی در بسته‌بندی شیشه‌ای با تصویر سر گاو است. یکی از لذت‌های دوران کودکی فشاردادن انگشت روی درب آلومینیومی شیشه شیر و سوراخ کردن آن بود تا خامه روی شیر بیرون بیاید و آن را بخورند. البته باید پس از تمام کردن شیر، شیشه شیر را به بقالی محل تحویل می‌دادیم.

کبریت بی‌خطر

کبریت توکلی یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان کبریت ایران و جهان است که حدود یک قرن سابقه فعالیت دارد. به‌خاطر قدمت کبریت توکلی، شعار «کبریت بی‌خطر» که روی جعبه‌های کبریت این شرکت درج شده، وارد فرهنگ عامه ایران شده و گاهی افراد و اشیای بی‌خطر و کم‌اثر را کبریت توکلی می‌نامند.

با په‌له تمرین کنید!

کفش بلا در سال ۱۳۴۱ تاسیس شد و در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۴۲ مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در آن زمان تبلیغاتی از کفش فوتبال بلا آن هم با تصویری از ستاره فوتبال جهان، په‌له روی کار آمد. په‌له، اسطوره فوتبال جهان حتما روحش هم خبر ندارد که زمانی این‌گونه نامش روی یک کفش ایرانی گذاشته شده و برای آن هم تبلیغ شده که «با پله تمرین کنید! »

سخن پایانی

نوشتن این گزارش شاید از نظر برخی ساده به‌نظر بیاید، اما چنین نیست، چراکه خط به خط این گزارش من را به دوران کودکی برد و خاطراتی را برایم زنده کرد که دیگر هرگز بازنخواهد گشت. به‌علاوه اینکه برخی از برندها و محصولات قدیمی از هم‌نسل‌های من به‌شمار می‌روند که آشنایی با آنها هم زیبایی‌های خاص خود را داشت./صمت

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها