پیشبینی مدیرعامل آرینپاژ درباره بحران فولاد
مهندس محمدمهدی یارجانلی، مدیرعامل شرکت صنعتورق آرینپاژ ضمن تشریح چگونگی شکلگیری شرکت در زمینی به مساحت ۵۲ هزار مترمربع و ۶۵۰۰ متر فضای سرپوشیده، گفت: در سال ۹۴ و با رویکرد احیای شرکت با شخصیت، هویت و ماموریتی جدید سعی شد که ابتدا از محدودیت تکمنبع بودن مواداولیه خارج و مزایای رقابتی را نیز شناسایی و سپس با توجه به توان فنی مجموعه و اجرای بخشبندی بازار بر روی بازاریابی و برندینگ فعال شویم.
گسترشنیوز : وی امکانات مناسب فنی، تولید، بازرگانی، ردیابی محصولات و شناسنامهدار کردن آنها، مشتریمداری و رعایت اصول حرفهای تجارت، بهرهگیری از نیروهای مجرب و متخصص، توجه به کیفیت پایدار، بهرهمندی از آزمایشگاه بسیار مجهز، قرار گرفتن در موقعیت استراتژیکی مناسب، دارا بودن ماشینآلات مدرن مطابق با استانداردهای روز دنیا، اصلاح و بهبود سطحی و ابعادی در تولید و عرضه انواع ورقهای فولادی و... را از جمله توانمندیهای این مجموعه برشمرد و گفت: بخشی از ظرفیت این شرکت با وجود توان ۳۰۰ هزار تن تولید باکیفیت و توانمندی بسیار بالا، به دلایل مختلفی از جمله کمبود سرمایه در گردش و مواداولیه و نبود شناخت کافی از کیفیت بسیار بالای محصولات این کارخانه خصوصا در داخل کشور، بلااستفاده مانده است.
یارجانلی گفت: کارخانه ما هماکنون دارای دو خط اصلی است که در آن پس از بازرسی، شستشو و رفع آلودگی سطحی، موجگیری و ایجاد صافی فوقالعاده، طی فرآیندی عیوب مرکزی و کناره ورقهای قلعاندود، گالوانیزه و ورق سرد و گرم از بین رفته و به محصولی باکیفیت بالا در ابعاد و بستهبندی دلخواه به شیت تبدیل میشود. این مجموعه هماینک با رفع نیاز بسیاری از کارخانجات لوازم خانگی، قطعات خودرو و مصرفکنندگان دیگر به ورق، مشکلات مربوط به واردات ورقهای مورد استفاده در صنایع با قطعات کیفی بالا و برخی ورقهای رویه را نیز مرتفع کرده است.
وی با اعلام اینکه راهاندازی و احیای مجدد این شرکت نتیجه بازدید از صدها شرکت بالادستی و پاییندستی فولاد طی ۱۲ سال اخیر و همچنین نتیجه آشنا شدن و تمرکز بر نیاز صنایع مختلف بوده است، تصریح کرد که پس از مطالعات فراوان سرانجام به این نتیجه رسیدیم که گپی بین صنایع مصرفی و تولیدکنندگان فولاد وجود دارد که صرفا با فعالیت فعلی تولیدکنندگان و سرویسسنترها محقق نمیشود. مثلا در یک کلاف فولادی، برخی دارای افت کیفی و برخی نیز درجه دو و ضایعاتی میشوند که ما سعی کردیم علاوه بر بهبود ورقهای دانگرید با اجرای فرآیندهای مختلف، کلافهای با استانداردهای موجود را در قالب استانداردهای سختگیرانه، آپگرید کرده و به ورق درسطح کیفی بسیار بالا ارتقا داده و با احیا ورق MB را بازیابی و تحویل مشتری دهیم.
محصولات صنعت ورق آرینپاژ در خودروسازی، لوازم خانگی و صنایع پایین دستی کاربرد دارد و در خط تولید این کارخانه علاوه بر بحث شستشوی ورق، گرفتن موجهای سطحی ورق، اصلاحات لبه، بازرسی و اصلاح سطح ورق و در نتیجه برش، اصلاح ابعاد و تبدیل به ابعاد مورد نیاز مشتری نیز انجام میشود.
صنعت ورق آرینپاژ علاوه بر تولید اوراق فولادی اصلاح شده، توانسته بخشی از خط تولید را که پیش از این در انحصار چند کشور اروپایی بود بهبود و ارتقا داده و ضمن داخلیسازی بخشی از خطوط، از هدر رفت حجم زیادی از محصولات فولادی جلوگیری نماید و امکان استفاده مجدد از ورقهای زائد را بدون ذوب مجدد فراهم آورد.
این واحد، با وجود ظرفیتهای زیاد تنها با ۱۰ درصد ظرفیت یعنی تولید ۲ تا ۳ هزار تن در ماه کار میکند. در صورت تامین نقدینگی و اجرای طرح توسعه، این واحد صنعتی میتواند ظرفیت تولید خود را به بیش از ۲۵ هزار تن در ماه و اشتغالزایی را از ۴۰ به ۱۰۰ نفر افزایش دهد.
بزرگترین مشکل این شرکت، تامین نقدینگی و سرمایه در گردش است یعنی برای تامین مواد اولیه نیازمند گشایش خطوط اعتباری هست که مسئولان شرکت امیدوارند با رفع این معضل به ظرفیت اسمی خود نزدیک شوند. البته وزارت صنعت، معدن و تجارت در راستای حمایت از واحدهای از این دست، بستههای حمایتی را در نظر گرفته است برای مثال برای کمک به تامین نقدینگی واحد صنعت ورق آرین پاژ تلاش شده اعتبار اسنادی داخلی توسط یکی از بانکها صورت گیرد.
گفتنی است، نیاز ایران به ورق سرد اصلاح شده سالانه ۲ میلیون تن است که این واحد قادر است ۱۵ تا ۲۰ درصد از این میزان را تامین کند.
گفتنی است، در روزهای اخیر شاهد صادرات نخستین محموله ورقهای سرد فولادی کارخانه صنعت ورق آرین پاژ واقع در استان قم به کشور عراق بودیم. در وهله اول سه کشور عراق، ترکیه و افغانستان را بازار هدف خود قرار داد که صادرات به عراق تحقق یافت و موفق شد قراردادی با ارزش کلی یک میلیون دلار داشته باشد.
بیشترین انتظاری که از دولت دارید چیست؟
من هنوز از سخنان دوستان دولتی که درباره صادرات صحبت کردند متاثرم. بسیار واضح است در شرایطی که امریکا به طور علنی خواسته خود را مطرح کرده و میگوید چه اتفاقات ارزی قرار است در کشور رخ دهد ما جلوی صادرات را میبندیم. ما شش ماه طلایی را از دست دادیم و ممکن است به زودی برای صادرات فولاد هم مشکل ایجاد شود. ما با تراکم فولاد در کشور مواجهیم و نگران این هستم که تا سال ۱۴۰۰ با بحران ملی به نام فولاد مواجه شویم. مثل بحران مسکن یا بحران خودرو چرا که تمام تلاشمان را برای دستیابی به نمودار رشد تولید فولاد گذاشتیم در حالی که در این افق، نظام توزیع و بازارها راه هم ندیدیم. ۱۵ میلیون تن فولاد در سال مصرف داخلی است، برای ۴۰ میلیون دیگر فولاد چه برنامهای داریم؟ در حالی که تاکنون تنها به صادرات ۲۰ درصد این رقم فقط دست یافتیم، میتوانیم ۴۰ میلیون تن صادر کنیم؟ تا افق ۱۴۰۴ قرار است تولید فولاد از ۲۵ میلیون تن فولاد قرار است به ۵۵ میلیون برسیم یعنی بیش از دو برابر اما برای صادرات به توسعه بازارهای صادراتی در حد ۴ تا ۵ برابر باید برسیم. چه برنامهای برای توسعه بازارهای صادراتی داریم؟ کدام یک از دو بخش تولید و صادرات وخیمتر است؟
چارهای نسیت جز اینکه همینطور که از بخش خصوصی خواستههایی دارید به همان اندازه دستشان را باز بگذارید.
نظر شما در خصوص استراتژیهای مقاومتی عامل ایجاد فضایی پرنشاط در صنعت فولاد کشور چیست؟
مهمترین تهدیدات کلیدی در محیط کلان کسب و کار فولاد عبارت است از:
- کاهش نرخ جهانی محصولات فولادی: این چالش منتهی به کاهش درآمدهای شرکتهای تولیدکننده میشود.
کاهش قیمتها تا سطح هزینه تمام شده تولید میتواند بسیاری از بنگاهها را به مرز خطر ورشکستگی و توقف تولید بکشاند.
- افزایش واردات ناشی از افزایش حجم تولید در سطح بینالمللی، اشباع بازار و مازاد تولید خصوصا در چین: این امر منجر به عدم توان رقابت تولیدکنندگان داخلی و نهایتاً کاهش و یا توقف تولید در بنگاههای داخلی شده و علاوه بر هزینههای بالای اقتصادی موجب بیکاری هزاران نیروی کار در این صنعت میشود.
- محدودیت در صادرات: ناشی از عدم وجود زیرساختهای لازم نظیر شبکه حملونقل جادهای، ریلی، دریایی و تسهیلات جانبی در آنها و در نتیجه افزایش هزینه حمل. همچنین عدم بهرهگیری از بازارهای هدف در منطقه به دلیل وجود ناامنیهای سیاسی و حضور گروههای تروریستی.
- افزایش هزینه تمام شده تولید ناشی از افزایش هزینه انرژی، نیروی کار و...: متضاد با روند کاهشی نرخ فروش محصولات، هزینهها روند افزایشی را طی میکنند. در این راستا مؤلفه هایی که به لحاظ فنی و یا سیاسی در اختیار بنگاهها نمیباشد، باید توسط دولت مورد توجه و مدیریت قرار گیرد.
- بالا بودن نرخ بهره تسهیلات بانکی: با مروری بر اقتصاد و صنعت در طی سالهای اخیر میتوان دریافت که متضاد با تعاریف اقتصاد اسلامی، این بانکها بودهاند که توانستهاند به جای ایجاد تسهیل برای حوزههای مختلف اقتصاد از جمله صنعت، به نوعی مالک بنگاههای صنعتی شوند. در اغلب بنگاهها سهم هزینههای مالی از بسیاری از هزینههای دیگر بیشتر است. این موضوع به ناصواب بودن روندهای طراحی شده اقتصادی دلالت دارد و لازم است اقتصاد را از مسیر خطای فعلی خارج نمود.
- عدم توسعه زیرساختهای کشور متناسب با چشمانداز ترسیم شده صنعت فولاد: مطابق برنامه تدوین شده، در افق ۱۴۰۴، به میزان ۵۵ میلیون تن محصولات فولادی تولید میگردد. عدم برنامهریزی جهت توسعه زیرساختهای لازم نظیر شبکه و ناوگان حملونقل (جادهای، ریلی، دریایی)، تأمین انرژی (برق، گاز)، کمبود شدید منابع آب و... تحقق اهداف ترسیم شده را دچار تردید میکند.
- ضعف فرهنگ کار و پایین بودن بهرهوری نیروی انسانی: نوع نگرش منفی به کار در برخی لایههای جامعه موجب شده است که با وجود تعداد نیروی انسانی چند برابر استانداردهای جهانی در برخی بنگاهها، خروجی با مقادیر مورد انتظار اختلاف اساسی داشته باشد.
- عدم وجود نقشه جامع توسعه صنعت (از جمله در بخش فولاد) به همراه اسناد پشتیبان: این امر موجب شده برخی سرمایهگذاریها در مناطق غیرمناسب انجام پذیرد. ضمن این که در بعضی بخشها مواجه با مازاد ظرفیت و برخی حوزهها کمبود ظرفیت سرمایهگذاری میباشیم.
به راحتی میتوان مشاهده کرد که در راستای توسعه صنعت فولاد کشور و به تبع آن توسعه و رشد اقتصادی، دولت، بنگاههای اقتصادی و قاطبه مردم صاحب نقش هستند. با نگاهی گذرا به ابعاد و مؤلفههای اقتصاد مقاومتی میتوان با تدوین استراتژیهای مقاومتی در مسیر رفع چالشها و ایجاد فضایی پرنشاط و حرکتی مثبت در رشد این صنعت گام برداشت.
- تحمیل برخی هزینههای اجتماعی غیرمرتبط بر بنگاهها: هر چند توجه به مسئولیتهای اجتماعی یک رویکرد مناسب در سطح بینالمللی است، امّا آن چه در سطح کشور با آن مواجهیم در خیلی از موارد متفاوت با فلسفه مسئولیتهای اجتماعی و بیارتباط با رویکرد خلق ارزش مشترک برای جامعه و بنگاه است. ضمناً در این زمینه فشارهای مختلف سیاسی و اجتماعی برخی مواقع، فرآیند کلی بنگاه را نیز دچار مشکل میکند.
- محدودیتهای زیستمحیطی: برخی از این محدودیتها به درستی اعمال شده و برخی نیز ناشی از تلقی غلط نسبت به صنعت و عدم توجه به جایگاه آن در توسعه ملی است. در هر صورت وجود الزامات سختگیرانه زیست محیطی یکی از چالشهای صنعت فولاد است که باید به آن توجه لازم صورت پذیرد.
موارد فوق در سطح کلان اقتصاد و صنعت مورد توجه قرار میگیرد. لذا لازم است در همان سطح در خصوص برنامهریزی رفع این چالشها اقدام نمود. برخی دیگر از چالشها در حوزه رقابتی صنعت فولاد وجود دارد.
از مهمترین این چالشها به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
- عدم توازن و تناسب منطقهای در توسعه زنجیره تولید فولاد از معادن تا خطوط تولید محصولات نهایی: در طی سالهای اخیر در خصوص توسعه در زنجیره تولید فولاد دو اتفاق روی داده که میتواند آینده این صنعت و بنگاههای اقتصادی را با خطر مواجه کند. اول این که توازنی در این توسعه مشاهده نمیشود. برای مثال در سالهای مختلف مواجه با کمبود در سنگآهن، گندله، آهن اسفنجی، فولاد خام (شمش و تختال) و... بودهایم. این عدم توازن هم از نظر حجمی و هم از نظر زمان بهرهبرداری طرحها، صنعت فولاد را با مشکل مواجه کرده است. ضمناً برخی توسعهها در مناطقی که از لحاظ اقتصادی و زیرساختی توجیه ندارد بر حجم مشکلات افزوده است.
در طی سالهای اخیر در خصوص توسعه در زنجیره تولید فولاد دو اتفاق روی داده که میتواند آینده این صنعت و بنگاههای اقتصادی را با خطر مواجه کند. اول این که توازنی در این توسعه مشاهده نمیشود. برای مثال در سالهای مختلف مواجه با کمبود در سنگآهن، گندله، آهن اسفنجی، فولاد خام (شمش و تختال) و... بودهایم
- جایگزینی محصولات غیرفولادی در سبد نیاز مشتریان: یکی از تهدیدات جدی هر صنعت، جایگزینی محصول با محصولی دیگر و در نتیجه از دست رفتن بازار مصرف است. تهدیدی که بسیاری از صنایع را با مشکل اساسی مواجه نموده است.
در ادامه برخی از چالشهای صنعت فولاد که ناشی از نحوه مدیریت بنگاههای تولیدی و به نوعی ضعف عملکردی این بنگاهها است مورد اشاره قرار میگیرد:
- ضعف در کیفیت محصولات تولیدی: موجب ضعف در کسب بازارهای هدف داخلی و بینالمللی و افزایش هزینههای کیفیت میگردد.
- ضعف در بهرهوری منابع و فرآیندها: فرآیندهای ناکارآمد همراه با بهره گیری غیربهرهور از منابع، یکی از چالشهای اصلی بخش صنایع است.ُ
- ضعف در فرآیند فروش و بازاریابی: عدم وجود شبکه رسمی توزیع، خدمات نامناسب هنگام و پس از فروش، عدم شناسایی بازارهای جدید هدف و... از عمده موارد در این خصوص میباشد.
- ضعف در فرآیند تأمین: موجب عدم تأمین مناسب، پایدار و کیفی میگردد.
- ضعف در فناوری تولید: عدم بهره گیری از فناوریهای روز منجر به کاهش بهرهوری و افزایش بهای تمام شده میگیرد.
- ضعف در بهرهوری و اشتیاق نیروی انسانی
- مدیریت ناکارآمد دانش سازمانی: ضعف در دانش فنی لازم در جهت تولید رقابتی محصولات کیفی و شناسایی و رفع موانع عملیات اصلی و همچنین عدم مدیریت مؤثر دانش نهانی منابع انسانی بنگاه
به راحتی میتوان مشاهده کرد که در راستای توسعه صنعت فولاد کشور و به تبع آن توسعه و رشد اقتصادی، دولت، بنگاههای اقتصادی و قاطبه مردم صاحب نقش هستند.
با نگاهی گذرا به ابعاد و مؤلفههای اقتصاد مقاومتی میتوان با تدوین استراتژیهای مقاومتی در مسیر رفع چالشها و ایجاد فضایی پرنشاط و حرکتی مثبت در رشد این صنعت گام برداشت.
ارسال نظر