|
کدخبر: 149026

چرا دیگر نباید پول بشوییم؟

مجتبی اسکندری-روزنامه‌نگار

لرد کرزن انگلیسی که نایب‌التولیه کمپانی هند شرقی بود در سفری که ابتدای دهه ۹۰ سده نوزدهم به ایران داشت، می‌گوید مواجب اهالی دربار و سایر موظفین دولتی، به‌سختی آتش مطبخ‌شان را روشن نگه می‌دارد و «مداخل: از مصدر دخل» را باید از جاهای دیگری تامین کنند! فی‌الواقع پوشش هزینه‌های صاحبان ماهیچه و عضله در قشون و حاملان دوات منجر به امضاهای طلایی در فلات آریایی، دستکم از دوران غزنویان، باعث شست‌وشوی واحدهای مختلف پول وطنی اعم از محمودی، دینار، صنار، چاو، عباسی، شاهی، اشرفی، قران، ریال و تومان شده بود.

موضوع پیوستن ایران به fatf (نگارش با حروف کوچک به‌معنای بی‌اهمیت بودن موضوع است)، به‌نوعی مبارزه با بخشی از سنت تاریخی زیست‌بوم تاریخی ایران است که به‌مثابه توهین به کارگزاران مختلف (دیوان‌سالاران سابق) و عضلات اصحاب ماهیچه به‌شمار می‌رود.

مجتبی-اسکندری

اگر به سطح تحلیل سلبریتی‌هایی که پیروان نظریه توطئه هستند و محبوب یک طیف خاص از دانشجویان، تقلیل گفتمان دهیم، باید کنوانسیون پالرمو را هم نوعی شوخی سیسیلی مافیای ایتالیایی با همتایان وطنی ارزیابی کرد و آن را با توطئه وجود جی‌پی‌اس در واکسن‌های کرونای فایزر مرتبط دانست!

با این حال، به کرات در برخی از سخنرانی‌ها عنوان شده که پیوستن ایران به این پروتکل الحاقی، باعث بسته شدن دست خادمان دورزننده تحریم خواهد شد. هرچند در این پارادایم تحلیلی، مفروض، برجای ماندن تحریم و برقرار ماندن استمرار التزامی شرایط حساس کنونی خواهد بود، با این حال، مخالفت‌های اصحاب دشکچه و پاچه ورمالیده‌های منتفع از وضع کنونی با شفافیت، کاملا شفاف است اما استدلال‌های حامیان شفافیت نظیر زیان ۲۰ میلیارد دلاری مستقیم سالانه از نپیوستن مرز پرگهر به این پیمان و حیف و میل شدن بیلیان‌ها و میلیان‌ها و تریلیان‌ها دلار و ریال دیگر در این ساختار، بسیار سست به‌نظر می‌رسد.

هرچند روی دیگر سکه، تضعیف به‌رسمیت شناختن (دوورژه) حاکمیت ایران و تبدیل آن به حاکمیت نیمه‌شناسا (دوفاکتو)، خطری‌ است که نپیوستن ایران به پیمان‌های بین‌الخارجی در پی دارد. درحال‌حاضر از منظر برخی اروپایی‌‌ها، ایران مساوی با حلقه‌های متعددی از چاه‌های نفت و گاز و چند اثر جذاب توریستی است که باید به حرمت همین پترودلارهای مجسم، فعلا با سیستم محکوم کردن لفظی سیاست‌هایش، با آن کنار بیاید.

به همین جهت برای دلجویی از ایرانی که به این پیمان نپیوسته و از برجام نیز منتفع نشده بود، اینستکسی را طراحی کردند که بستری برای تبادل پول‌های بی‌ریسک و خصوصی، به‌جای سوئیفت (محملی برای جابه‌جایی پول‌های مورد مبادله بانک‌های مرکزی دنیا) بود.

یقه‌چفت‌های وطنی که از این اروپابازی ناب به وجد آمده بودند، شیشه خالی نوشابه را به اقتصاد پیش‌فروش و مدتی چهارراه استامبول را با استامبولی بدون گوشت اینستکس راکد و کاسد (مصدر جعلی از کساد) کردند. با این حال مشخص بود که وقتی غوره سوئیفت به روی‌شان بسته شد، از اینستکس مویز بیرون نمی‌آید و بدون پیوستن به این پیمان، برجامیان از گندم بروکسل نخواهند خورد.

اکنون کارگزاران باید با اصحاب عضله به توافقی درونی بر سر دو راهکار موجود برسند؛ یا با بیت‌کوین و سایر رمزارزها، از قابلمه خالی اینستکس حق حساب بگیرند یا مثل یک پسر خوب به لوایح رابعه آری بگویند و نفت‌شان را بفروشند.

هر راهکاری جز این، فالوده به شیراز بردن است و دفع وقت! قوه مجریه مسدود الید باید با مجمع ریش‌سفیدان کاخ مرمر (که اکنون به ساختمان شیشه‌ای میرداماد نقل‌مکان کرده‌اند) هماهنگ شود و یک بار برای همیشه تکلیف این استخوان لای زخم را مشخص کند.

 

نویسنده: مجتبی اسکندری

ارسال نظر