تدوین طرح تداوم کسبوکار چطور به سازمانها در گذر از بحرانها کمک میکند؟
مدیریت بحران از مسیر بیسیپی
مهدی ایزدیار مدیرعامل فناپ زیرساخت

در دنیای پیچیده و پرچالش کسبوکارهای امروزی، سازمانها با تهدیدهای متنوعی مواجهاند که میتوانند عملیات آنها را بطور ناگهانی مختل کنند. از بروز بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل گرفته تا حملات سایبری، اختلالات زنجیره تأمین، جنگ، تورم، یا حتی بحرانهای اجتماعی و سیاسی، هر یک میتوانند پایداری یک سازمان را به خطر بیندازند.
با رویکرد مدیریت ریسک و تمرکز بر استاندارد ISO 22301که روی آمادگی برای مقابله با اختلالات و بازیابی پس از آن تاکید میکند (BCM) به یک چارچوب و راه حل جامعی میرسیم که داشتن طرح تداوم کسبوکار یا بیسیپی (Business Continuity Plan) را الزامی دانسته و این طرح بعنوان چارچوبی راهبردی، میتواند نقشی حیاتی در تضمین ادامه فعالیتهای اساسی سازمان در بحران و فاجعه ایفا کند.
این طرح نهتنها به سازمانها کمک میکند تا در برابر بحرانها مقاوم بمانند، بلکه با کاهش زمان توقف عملیات، حفاظت از داراییها و حفظ اعتماد مشتریان و ذینفعان، پایداری بلندمدت آنها را تضمین میکند.
چرا بیسیپی برای سازمانها ضروری است؟
طرح تداوم کسبوکار (BCP)، ابزاری راهبردی برای مدیریت ریسک و تضمین ثبات عملیاتی در شرایط بحرانی است. در محیط پویای کسبوکار امروز، اختلالات غیرمنتظره میتوانند تأثیرات مخربی بر عملیات سازمان داشته باشند. برای مثال، یک حمله سایبری میتواند دسترسی به دادههای حیاتی را قطع کند، یا یک بلای طبیعی ممکن است زیرساختهای فیزیکی را تخریب کند. چنین رویدادهایی نهتنها به زیانهای مالی میانجامند، بلکه میتوانند اعتبار سازمان را در برابر مشتریان و شرکا خدشهدار کنند.
امروزه در جوامع توسعه یافته، نبود بیسیپی میتواند پوشش بیمهای سازمان را محدود کند، زیرا بسیاری از شرکتهای بیمه، وجود یک طرح جامع تداوم کسبوکار را پیشنیاز کاهش ریسکهای مالی میدانند، چون سازمانهایی که طرح تداوم کسبوکار دارند، میتوانند با اطمینان بیشتری از بحرانها عبور کرده و پایداری خود را حفظ کنند.
طرح تداوم کسبوکار با شناسایی پیشگیرانه آسیبپذیریها و اولویتبندی عملکردهای حیاتی، سازمان را برای واکنش سریع و مؤثر آماده میکند. این طرح با ارائه راهکارهایی مانند پشتیبانگیری از دادهها، ایجاد کانالهای ارتباطی جایگزین و تدوین رویههای ایمنی کارکنان، تأثیر اختلالات را به حداقل میرساند. افزون بر این، بیسیپی با نشان دادن تعهد سازمان به آمادگی و پایداری، اعتماد ذینفعان را تقویت میکند. سازمانهایی که این طرح را پیادهسازی میکنند، نهتنها در برابر بحرانها مقاومترند، بلکه میتوانند با چابکی بیشتری به شرایط عادی بازگردند و از رقبا پیشی بگیرند.
برای نمونه وقوع توفانهای ویرانگر در منطقه کارائیب در اواخر سال ۲۰۲۴، زیرساختهای حیاتی چند کسبوکار را تخریب کرد. آنجا شرکتهایی که فاقد بیسیپی بودند، با توقف طولانیمدت عملیات و زیانهای مالی قابلتوجه مواجه شدند، در حالی که سازمانهای مجهز به این طرح توانستند با استفاده از تجهیزات بازیابی جایگزین و شیوهنامههای اضطراری، سریعتر به شرایط عادی بازگردند.
یک بیسیپی مؤثر اجزای متعددی را دربرمیگیرد که بصورت یکپارچه برای تضمین تداوم عملیات همکاری میکنند.
ارزیابی ریسک، اولین گام در این فرایند است که تهدیدهای بالقوه مانند بلایای طبیعی، نقض امنیت سایبری یا اختلالات زنجیره تأمین را شناسایی میکند. این ارزیابی به سازمانها کمک میکند تا نقاط ضعف خود را درک کرده و راهکارهای کاهش ریسک را پیادهسازی کنند.
تحلیل تأثیر بر کسبوکار (BIA)، گام دوم است که پیامدهای این اختلالات را بر عملیات کلیدی بررسی میکند. این تحلیل با اولویتبندی عملکردهای حیاتی و تخصیص منابع بصورت مؤثر، به بازیابی سریع کمک میکند.
طرح واکنش اضطراری، رویههای مدیریت بحران، فهرستهای تماس اضطراری و مکانهای بازیابی را مشخص میکند تا هماهنگی در شرایط بحرانی به حداکثر برسد. راهبردهای ارتباطی، شفافیت و انتشار سریع اطلاعات به ذینفعان داخلی و خارجی را تضمین و از سردرگمی در زمان بحران جلوگیری میکنند.
در نهایت، برنامههای آموزش و آزمایش، آمادگی عملیاتی را از طریق آموزش کارکنان و انجام تمرینهای منظم تقویت میکنند. این اجزا در کنار یکدیگر، چارچوبی جامع برای مدیریت بحران و حفظ تداوم کسبوکار فراهم میآورند.
ارتباطات مؤثر در زمان بحران، یکی از ارکان اصلی یک بیسیپی موفق است. یک طرح ارتباطی قوی، شیوهنامههای انتشار اطلاعات، کانالهای ارتباطی جایگزین و رویههای سطح شدت حادثه (Incident escalation procedures) را مشخص میکند. این طرح تضمین میکند که اطلاعات حیاتی بهموقع و با شفافیت به ذینفعان داخلی، مانند کارکنان، و ذینفعان خارجی، مانند مشتریان و شرکا، منتقل شود. برای مثال، در صورت وقوع یک حمله سایبری، اطلاعرسانی سریع به مشتریان درباره اقدامات اصلاحی میتواند از کاهش اعتماد جلوگیری کند. شیوهنامههای سطح شدت حادثه، اولویتبندی اقدامات را بر پایه شدت بحران ممکن میسازد و هماهنگی بین تیمها را بهبود میبخشد. استفاده از پلتفرمهای متنوع، مانند ایمیل، پیامرسانها یا رسانههای اجتماعی، به انتشار سریع اطلاعات کمک میکند. افزون بر این، انجام تمرینهای شبیهسازی و بهروزرسانی منظم فهرستهای تماس، آمادگی سازمان را برای مدیریت ارتباطات بحرانی تقویت میکند. این رویکرد نهتنها سردرگمی را کاهش میدهد، بلکه به حفظ اعتبار سازمان در شرایط دشوار کمک میکند.
چه سازمانهایی از طرح تداوم کسبوکار بهره میبرند؟
تمامی سازمانها، صرفنظر از اندازه یا صنعت، از داشتن یک بیسیپی دقیق سود میبرند، اما این طرح برای برخی کسبوکارها حیاتیتر است. سازمانهایی که به زنجیرههای تأمین پیچیده وابستهاند، مانند شرکتهای تولیدی، یا در بخشهای تحت نظارت مانند خدمات مالی و درمانی فعالیت میکنند، به بیسیپی نیاز وافری دارند. این سازمانها برای حفظ ثبات مالی، رعایت الزامات قانونی و ارائه خدمات بیوقفه به مشتریان خود وابستهاند. برای مثال، یک بیمارستان بدون بیسیپی ممکن است در صورت قطعی برق قادر به ارائه خدمات حیاتی نباشد، که میتواند پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. کسبوکارهای کوچک و استارتاپها نیز از بیسیپی بهره میبرند، زیرا حتی یک اختلال کوچک میتواند تأثیرات مالی قابلتوجهی بر آنها داشته باشد. بیسیپی به این سازمانها کمک میکند تا در برابر تهدیدها مقاوم بمانند، تعهدات قانونی خود را برآورده و اعتماد مشتریان را حفظ کنند.
بیسیپی، واجبتر از نان شب برای مناطق بحرانخیز
سازمانها در برابر دادههای دریافتی از مشتریان و حفاظت از آن مسئولند. از دست رفتن دادهها یا به سرقت رفتن آنها از سوی هکرها، اتفاق مهمی است که در بلندمدت آسیبهای جبرانناپذیری به کسبوکارها و برند آنها میزند و حتی میتواند به نابودی و ورشکستگیشان بیانجامد. این در حالی است که تقریبا روزی نیست که در اخبار خبری از وقوع سیل، زمینلرزه، توفان، سونامی و انواع تهدیدهای اجتماعی در منطقه پر تلاطم خاورمیانه نشنویم. در چنین شرایطی، مدیریت کسبوکار بدون تدوین بیسیپی، کار بسیار پرریسکی است.
تجربه بسیاری از سازمانها در کشور ما که پیش از مواجهه با بحران طرح تداوم کسبوکار داشتهاند و برنامه بازیابی پس از فاجعه (Disaster Recovery Plan) تهیه کرده بودند، در مقایسه با نهادهایی که در برابر هکرها و مواجهه با جنگ و یا بلایای طبیعی دستشان خالی بود، نشان میدهد دوراندیشی در این زمینه، تا چه حد میتواند در روزهای مواجهه با بحران کارایی داشته باشد.
مدیران باید صرف زمان و هزینه برای تدوین طرح تداوم کسبوکار را به چشم نوعی سرمایهگذاری راهبردی برای روزهایی ببینند که سازمانها با تهدیدهای غیرمنتظره مواجه میشود. بدیهی است چارهای جز واکسیناسیون و مقاومسازی سازمان با بیسیپی در برابر چنین شرایطی نداریم.
طرحهایی چون بیسیپی با شناسایی ریسکها، تقویت تابآوری و تضمین تداوم عملیات، به سازمانها کمک میکنند تا در شرایط بحرانی چابک عمل کنند. در دنیایی که تهدیدها پیوسته در حال تحول و دگرگونیاند، بیسیپی نهتنها ابزاری برای مدیریت بحران، بلکه نشانهای از تعهد سازمان به پایداری و اعتماد ذینفعان است. با تدوین، آزمایش و بهروزرسانی منظم این طرح، سازمانها میتوانند با اطمینان به استقبال آیندهای نامطمئن بروند و جایگاه خود را در بازار رقابتی حفظ کنند.
ارسال نظر