استراتژی متفاوت چینیها در صنعت خودرو/ برند بازیهایی که جواب داد
تعدد برندهای خودرویی در کشورهای مطرح در زمینه خودروسازی جهانی معمولا از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکند. اما با نگاهی به صنعت خودروسازی کشور چین شاهد وجود بیش از ۳۰ خودروساز خواهیم بود. مولتی برندینگ یا تعدد برندها در صنعت خودروسازی چین چگونه ممکن شده است؟ استراتژی و هدف چینیها از این تعدد برند چیست؟
گسترش نیوز: با نگاهی مختصر به کشورهای پیشرو و توانا در زمینه ساخت و تولید خودرو به سادگی در مییابیم که مجموع تعداد برندهای خودروساز آنها از انگشتان یک دست تجاوز نمیکند. حتی اگر زیرمجموعههای خودرویی آنها را نیز در شمارش خود به حساب آوریم تعداد مجموع آنها به ۲۰ برند نمیرسد.
برای مثال امریکای شمالی، غول خودروساز جهانی تنها چهار برند اصلی خودروساز جنرال موتورز، فورد، کرایسلر و تسلا و کشور پیشرو آلمان سه برند اصلی فولکی واگن، ب ام و و دایملر AG را در اختیار دارد. اما با نگاهی به آمار خودروسازان چینی میتوان به سادگی بیش از ۴۰ برند خودروساز را برشمرد که این تعداد منحصر از برندهای زیرمجموعه آنها است.
این تعدد برند در صنعت خودرو چین به چه معنا است و چینیها با این استراتژی چه هدفی را دنبال میکنند؟
بابک صدرایی، کارشناس صنعت خودرو در این باره به خبرنگار خودروکار میگوید: «خودروسازان کشور چین در دو سطح محلی یا کلان شکل میگرفتند که در این میان خودروسازان محلی تحت حمایت دولت محلی فعالیت میکردند. از اواسط دهه ۹۰ میلادی دولت چین به منظور ایجاد اشتغال، جذب سرمایه و افزایش رقابت در هر منطقه اقدام به ایجاد تعداد بسیار زیادی خودروساز محلی کرد.»
او ادامه میدهد: «خودروسازی صنعتی بزرگ دارای ظرفیت بالای اشتغالزایی است از این رو دولت چین تعدد و افزایش شرکتهای خودروساز را در برنامه قرار داد. اما با گذر زمان و گسترش این صنعت در ابعاد جهانی ممکن است برخی از این خودروسازها نابود یا در ساختار خودروسازان بزرگ تر خود ادغام شوند.»
صدرایی در پاسخ به این که چینیها چه مقدار از این استراتژی پاسخ گرفتند میگوید: « چینیها در زمینه صنعت خودرو هم دروازههای واردات و مونتاژ را باز کردند هم با ایجاد تعداد بسیار زیادی از برندهای خودرویی، بازاری به شدت رقابتی و متنوع را ایجاد کردند. حال این بازار رقابتی بر اساس مولفههای مختص به خود، در طی زمان بهترین و بدترین را انتخاب میکند. درنتیجه این همه برند خودروساز در گذر زمان به خودی خود در بازار رقابتی غربال میشوند.»
این کارشناس خودرو در پاسخ این پرسش که آیا این استراتژی خوب است یا بد ادامه میدهد: « خوب یا بد دانستن یک استراتژی به تنهایی کار درستی نیست بلکه باید دید کجا مفید عمل میکند.، استراتژی داشتن بیش از ۴۰ برند خودروساز محلی که تنها برای آن محل بهخصوص خودرو تولید میکنند در کشور چین با جمعیت ۱.۵ میلیارد نفری و بازار مصرف ۲۸ میلیونی، جواب میدهد اما همین استراتژی در بازار کشور ایران با ۸۰ میلیون نفر هرگز جواب نمیدهد.»
او ادامه داد: «خوب یا بد بودن استراتژی کاملا نسبی و وابسته به عوامل بسیاری است. به عنوان مثال بستن دروازه واردات خودرو به کشور برای حمایت از تولید داخل استراتژی خوبی قلمداد میشود یا بد؟ پاسخ آن است که این استراتژی سی سال پیش استراتژی خوبی بود اما امروز تاثیر منفی به همراه دارد. از این رو تاثیر استراتژی را باید با توجه به عوامل محیطی مورد بررسی قرار داد.»
آن طور که به نظر میآید استراتژی عجیب و غریب و شاید از نظر ما اشتباه، در کشور چین به خوبی پاسخ داده است. مهم تر از آن این که این کشور با توجه به نیازهای روز و به صورت مداوم متناسب با شرایط تغییر کرده است و امروز به یکی از بزرگترین و موثرترین خودروسازان جهان بدل شده است. صنعت خودرو ایران اما در فازهای ابتدایی بلوغ خود وامانده و بحث خوب و بد بودن تاثیر آزادی واردات خودرو بر صنعت خودرو داخلی نقطهای گنگ و حل نشده باقی مانده است تا همچنان در سربالایی تند خودروساز شدن درجا بزنیم.
منبع: خودروکار
ارسال نظر