|

ضربه افغانستان و پاکستان به ایران؛ بازار زمین خورد

ادامه روندی که صنعت فرش ایران را تهدید می‌کند می‌تواند به خاموشی کامل این تولید ختم شود. صنعتی که روزی پرچم‌دار هنر ایرانی بود حالا به دلیل کم‌توجهی دولت‌ها جای خود را به محصولات پاکسانی و افغانستانی داده است.

اقتصاد

وقتی از فرش ایرانی صحبت می‌کنیم در واقع از هنر و تمدن این سرزمین صحبت می‌کنیم که حالا روز خوشی ندارد. «فرش دستباف ایران» هزاران سال تار و پودش با زندگی، عشق و خلاقیت ایرانیان در هم تنیده شده است. این میراث گران‌بها که روزگاری پرچم‌دار هنر ایران در بازارهای جهانی بود و سفیر خاموش فرهنگ ما در دل خانه‌های مردمان سراسر دنیا، امروز در گرداب چالش‌های پیچیده صنفی و حقوقی گرفتار آمده است. گویی باد حوادث، تار و پود این هنر اصیل را به بازی گرفته و آینده آن را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است.

 

از یک سو، سیاست‌های ارزی نامتناسب، به ویژه پیمان‌سپاری ارزی که بدون توجه به ماهیت خاص صادرات فرش طراحی شده، نفس این صنعت را بریده و صادرات آن را به ورطه‌ی نابودی کشانده است. از سوی دیگر، ضعف ساختاری در تشکل‌های صنفی، عدم استقلال آن‌ها و ناتوانی در پیگیری مؤثر مطالبات فعالان این حوزه، شکافی عمیق بین تولیدکنندگان و تصمیم‌گیرندگان ایجاد کرده است. این خلاء، فرصت بروز و شنیده شدن صدای حق بافندگان و صادرکنندگان را محدود ساخته و آن‌ها را در برابر مشکلات تنها گذاشته است.

در کنار این مسائل صنفی، فقدان حمایت‌های حقوقی کافی و خلاءهای قانونی در زمینه‌هایی چون بیمه، بازنشستگی، و حمایت از مالکیت فکری، قشر زحمتکش بافندگان را در معرض آسیب‌های جدی قرار داده است. همچنین، قوانین صادراتی که با ماهیت سنتی و خرده‌فروشی فرش همخوانی ندارند، بار مضاعفی بر دوش صادرکنندگان نهاده و توان رقابت‌پذیری آن‌ها را کاهش داده است. در چنین شرایطی، احیای جایگاه شایسته فرش دستباف ایران، نیازمند نگاهی واقع‌بینانه، تصمیمات شجاعانه و اصلاحات ساختاری در حوزه سیاست‌گذاری و حقوق صنفی است تا بتوان تار و پود این هنر کهن را از گزند حوادث مصون داشت و به نسل‌های آینده سپرد. در این مورد بیشتر می‌خوانید.

صنعت فرش در عمق فاجعه

«عبدالله بهرامی»، رییس کمیسیون فرش و صنایع دستی اتاق تعاون ایران، وضعیت کنونی فرش دستباف ایران را که زمانی نماد هنر و فرهنگ این مرز و بوم در بازارهای جهانی بوده، بحرانی توصیف می‌کند. او سیاست پیمان‌سپاری ارزی را که از سال ۱۳۹۷ برای بازگرداندن ارز حاصل از صادرات به چرخه رسمی اقتصاد اعمال شد، عامل اصلی افت شدید این صنعت دانسته است.

طبق گفته این مسوول این سیاست، که برای بخش‌هایی مانند فرش دستباف که ماهیت صادراتی آن متفاوت است، طراحی نشده بود، باعث شد صادرات فرش ایران از حدود ۴۰۰ میلیون دلار در سال قبل از اجرای آن، به زیر ۴۰ میلیون دلار در سال‌های اخیر سقوط کند. این آمار برای صنعتی با قدمت هزاران ساله ایران، بسیار ناامیدکننده است و معیشت بیش از ۲ میلیون نفر فعال در این حوزه، از بافندگان تا فروشندگان را تهدید می‌کند.

بهرامی توضیح می‌دهد که فرش دستباف، کالایی هنری و لوکس است که اغلب به صورت خرده‌فروشی و توسط مجموعه‌داران خریداری می‌شود. در چنین معاملاتی، فروش نقدی رایج است و بازگرداندن ارز از طریق نظام بانکی رسمی یا سامانه‌هایی مانند نیما، یا غیرممکن است یا هزینه‌های بالایی دارد. همین امر باعث شده بسیاری از صادرکنندگان قید صادرات را بزنند.

به گفته او ایران که زمانی رتبه اول صادرات فرش دستباف در جهان را داشت، اکنون به رده ششم سقوط کرده و جای خود را به کشورهایی مانند هند، پاکستان و افغانستان داده است. این کشورها با وجود نداشتن کیفیت و اصالت فرش ایران، توانسته‌اند با حمایت دولت‌هایشان بازار جهانی را به دست آورند.

نابودی بازار صادراتی فرش دستباف، منجر به تعطیلی کارگاه‌ها، کاهش سفارش‌ها و مهاجرت نیروی کار به مشاغل دیگر شده و این موضوع ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به اقتصاد و هویت فرهنگی ایران وارد کرده است.

رییس کمیسیون فرش و صنایع دستی اتاق تعاون ایران تاکید کرده است که سیاست پیمان‌سپاری ارزی نمی‌تواند برای تمام بخش‌های صادراتی یکسان باشد. در حالی که شاید این سیاست برای صادرات انبوه پتروشیمی یا فولاد کارآمد باشد، اما برای فرش دستباف، تنها به معنای حذف صادرات است.

پیشنهاد مشخص، حذف کامل پیمان‌سپاری ارزی برای فرش دستباف است تا این صنعت بتواند دوباره به جایگاه واقعی خود بازگردد. حمایت از فرش دستباف، سرمایه‌گذاری برای حفظ هنر، فرهنگ و هویت ایران در جهان است و ادامه سیاست‌های کنونی، تنها به زوال کامل این صنعت منجر خواهد شد. اکنون زمان تصمیم‌گیری شجاعانه برای نجات فرش ایران فرا رسیده است.

فرش-دستباف

چالش‌های صنفی و حقوقی صنعت فرش ایران

صنعت فرش دستباف ایران، علاوه بر مشکلات ناشی از سیاست‌های ارزی که پیشتر به آن اشاره شد، با چالش‌های متعدد صنفی و حقوقی دیگری نیز روبرو است که بقا و رونق آن را با موانع جدی مواجه کرده است. با توجه به مواردی که اشاره خواهیم کرد حل این مشکلات نیازمند رویکردی جامع از سوی دولت و نهادهای ذی‌ربط، همراه با مشارکت فعال تشکل‌های صنفی واقعی و قدرتمند است تا بتواند جایگاه شایسته فرش دستباف ایران را در عرصه جهانی دوباره احیا کند.

«نبود تشکل‌های صنفی قوی و مستقل»: یکی از اصلی‌ترین مشکلات، ضعف تشکل‌های صنفی و عدم استقلال آن‌ها است. این تشکل‌ها که باید به عنوان نماینده فعالان این صنعت، پیگیر مسائل و مطالبات آن‌ها باشند، اغلب فاقد قدرت کافی برای تاثیرگذاری بر سیاست‌گذاری‌ها و حل مشکلات هستند. این امر باعث می‌شود تا صدای تولیدکنندگان و بافندگان به درستی شنیده نشود و حقوق صنفی آن‌ها به طور کامل رعایت نگردد.

«خلاءهای قانونی و عدم حمایت حقوقی کافی»: در حوزه حقوقی نیز، شاهد خلاءهای قانونی متعددی هستیم که حمایت از حقوق مالکیت فکری طراحان و بافندگان، بیمه بیکاری و بازنشستگی برای قشر گسترده بافندگان، و همچنین تسهیلات حمایتی برای تولیدکنندگان را با مشکل روبه‌رو می‌کند. بسیاری از فعالان این صنعت، به ویژه بافندگان که بخش عظیمی از تولید را بر عهده دارند، از پوشش‌های بیمه‌ای و حقوق بازنشستگی مناسب بی‌بهره‌اند.

«عدم تناسب قوانین صادراتی با ماهیت فرش»: همانطور که پیشتر اشاره کردیم، قوانین و مقررات صادراتی، به ویژه در زمینه پیمان‌سپاری ارزی، با ماهیت سنتی و خرده‌فروشی صادرات فرش دستباف همخوانی ندارد. این عدم تناسب، صادرکنندگان را با پیچیدگی‌ها و هزینه‌هایی روبرو می‌کند که توان رقابت‌پذیری آن‌ها را کاهش می‌دهد.

«وضعیت نامشخص در حوزه مالیات و عوارض»: همچنین، وضعیت مالیات و عوارض بر محصولات فرش دستباف و فعالیت‌های مرتبط با آن، اغلب مبهم و گاهی ناعادلانه است. این مسئله، برنامه‌ریزی برای کسب‌وکارها را دشوار کرده و بر سودآوری آن‌ها تاثیر منفی می‌گذارد.

«فقدان نظام قیمت‌گذاری منصفانه»: در سطح صنفی، نبود یک نظام قیمت‌گذاری شفاف و منصفانه که ارزش واقعی هنر و زحمت بافندگان و طراحان را منعکس کند، از دیگر چالش‌هاست. این امر باعث می‌شود تا واسطه‌ها سودهای کلان ببرند و زحمت اصلی به درستی دیده نشود.

منبع: اکونگار
کدخبر: 359857 سارا سمیع شمس

ارسال نظر