اقتصاد ایران به شنبهها گره خورد
اقتصاد ایران سالهاست با زخم تحریم و ساختار رانتی دستوپنجه نرم میکند، اما امروز بیش از همیشه به اخبار و اتفاقات سیاسی گره خورده است. کارشناسان معتقدند که تا زمانی که اصلاحات ساختاری عمیق در اقتصاد کشور رخ ندهد، وابستگی به نفت، دخالت دولت و نبود رقابتپذیری، ایران را در برابر هر شوکی آسیبپذیر نگه میدارد.

در نیمه دوم دهه ۹۰، موضوع اقتصاد مقاومتی در دستور کار قرار گرفت تا ایران در برابر تکانههای بیرونی تابآورتر شود؛ اما آنچه امروز مشاهده میکنیم خلاف آن وعدههاست. اقتصاد ایران نه تنها مقاومتر نشده بلکه به شدت «شرطی» شده و نسبت به کوچکترین اخبار خارجی و تحولات سیاسی، واکنشهای شدید و گاه غیرمنطقی نشان میدهد.
نمونه اخیر این وضعیت، واکنش شدید بازار ارز و سرمایه به تعویق دور چهارم مذاکرات بود. با انتشار این خبر از سوی وزیر خارجه عمان، بازار ارز ایران تنها در دو روز ۵ درصد ارزش ریال را از دست داد، بیآنکه در عمل تغییری اساسی رخ داده باشد.
اقتصاد شرطیشده، اقتصادی ناپایدار است. وقتی هر اتفاق یا خبری میتواند تعادل بازارها را به هم بریزد، نمیتوان انتظار رشد پایدار و پیشبینیپذیر داشت. چنین اقتصادی نهتنها تابآوری ندارد بلکه به شدت وابسته به تحولات بیرونی است؛ وابستگیای که با مفهوم استقلال اقتصادی در تضاد کامل است.
وحید شقاقی، کارشناس اقتصاد کلان، تأکید میکند: «ریشه این وضعیت در تابآوری پایین اقتصاد ایران است. در سالهای اخیر، تکانههای نفتی، تورمی و ارزی ناشی از تحریمها، اقتصاد ایران را کاملاً به تحولات بینالمللی شرطی کردهاند.»
او هشدار میدهد که این اقتصاد با میانگین رشد کمتر از ۱.۵ درصد در ۱۴ سال گذشته، اکنون در شرایطی قرار دارد که حتی در خوشبینانهترین حالت، رشدش از ۲ درصد عبور نخواهد کرد. به گفته وی، ادامه این روند، بدون اصلاحات ساختاری، کشور را با ناترازیهای خطرناکی روبرو خواهد کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی خاطرنشان میکند: «بهرهوری منفی، اتکا به منابع مالی محدود، و تداوم ساختار رانتی نفتی، مدیریت درست اقتصاد را غیرممکن کرده است. اگر اصلاحات نهادی و ساختاری به تأخیر بیفتد، وضعیت از این هم پیچیدهتر خواهد شد.»
وی در ادامه تأکید میکند: «اقتصاد شرطیشده، محصول سالها بیعملی در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. از سال ۹۲ تا کنون، به جای تقویت درونزایی و برونگرایی اقتصاد، بیشتر بر حفظ وضعیت موجود تکیه شده و این یعنی عقبگرد.»
شقاقی راهحلهایی نیز پیشنهاد میدهد؛ از جمله اجرای همزمان سیاستهای سلبی مثل مالیات بر عایدی سرمایه و کنترل جریان نقدینگی، و سیاستهای ایجابی همچون تقویت بخش خصوصی، تنوعبخشی به شرکای تجاری، و کاهش وابستگی به نفت.
او در پایان تصریح میکند: «تا زمانی که اقتصاد ایران در سیطره دولت و شرکتهای شبهدولتی است، نمیتوان از آن انتظار پایداری، استقلال یا رقابتپذیری داشت. تغییر ریل اقتصاد از مسیر نفتمحور به مسیر تولیدمحور، تنها راه برونرفت از این وضعیت خطرناک است.»
ارسال نظر