|
کدخبر: 318928 امیرعباس آذرم وند

تنش نظامی، مانع برقراری تجارت آزاد با پاکستان شد

رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین درباره وضعیت تجاری ایران می‌گوید: «کشورهایی با فاصله چندهزار کیلومتر و از قاره‌های دیگر این کره خاکی نتوانستند خود را از گزند تبعات تنش‌های نظامی روزمره خاورمیانه نجات دهند؛ پس به‌نوعی می‌توانیم بگوییم تنش‌های اخیر که گاه بیشتر می‌شوند بر تمام جهان اثر داشته و ایران ما هم به‌عنوان یک کشور در خاورمیانه و یکی از اقتصادهای جهان از گزند آن در امان نبوده است.»

اقتصاد تنش نظامی، مانع برقراری تجارت آزاد با پاکستان شد

رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین درباره وضعیت تجاری ایران می‌گوید: «کشورهایی با فاصله چندهزار کیلومتر و از قاره‌های دیگر این کره خاکی نتوانستند خود را از گزند تبعات تنش‌های نظامی روزمره خاورمیانه نجات دهند؛ پس به‌نوعی می‌توانیم بگوییم تنش‌های اخیر که گاه بیشتر می‌شوند بر تمام جهان اثر داشته و ایران ما هم به‌عنوان یک کشور در خاورمیانه و یکی از اقتصادهای جهان از گزند آن در امان نبوده است.»مجیدرضا حریری، عضو اتاق بازرگانی تهران تصریح می‌کند: «تجار ایرانی مدت‌هاست که در یک وضعیت خاص خود را سرپا نگه داشته‌اند، به همین دلیل محدودیت‌هایی را تجربه کرده‌اند که شاید برای فعالان اقتصادی دیگر کشورها قابل‌فهم نباشد و هیچ کدام از کشورها تجاربی که ایرانیان در مقابل موانع دارند را نداشته‌اند.»آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی صمت با این فعال حوزه تجارت است.

تنش‌های اخیر در منطقه خاورمیانه بازرگانان ایرانی را نگران کرده است؟

بعید می‌دانم کسی درک و احساس داشته باشد و با دیدن افزایش تنش‌ها، تهدید صلح و درگیری‌های نظامی و جنگ قلبش به درد نیاید و ضمنا نسبت به عاقبت آن احساس نگرانی نکند.

از نظر اقتصادی، تنش‌های نظامی و سیاسی چه تبعاتی خواهد داشت؟

تاثیر این تنش‌ها را به هیچ وجه نمی‌توانیم کتمان کنیم؛ به‌ویژه اینکه درگیری‌های منطقه خاورمیانه همواره تاثیرات مهمی در اقتصاد جهانی داشته‌اند و حالا هم این منطقه مانند بشکه باروتی است که هر آن ممکن است به حریق کشیده شود. منظورم این است که تنش‌های اخیر به‌شدت بر اقتصاد جهانی تاثیر داشته است. شما به این موضوع توجه کنید که برخورد با یمن، موضوعی نه صرفا اسرائیلی که یک مسئله جهانی شده و ایالات متحده، بریتانیا و تعدادی دیگر از کشورهای غربی را برای امن و آرام کردن دریای سرخ و تنگه باب‌المندب وارد منطقه کرده و جالب اینکه در برخورد با یمنی‌ها هنوز نتوانستند دست به اقدامی بزنند که نتایج مطلوب‌شان را در پی داشته باشد، زیرا گفته می‌شود هم‌اکنون بر اثر درگیری‌های موجود در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب روزانه چندین میلیارد دلار به اقتصاد جهانی ضرر وارد می‌شود. همزمان هم می‌گویند نزدیک به نیمی از تجارت اسرائیلی‌ها متوقف شده که به‌معنای فشاری دوچندان بر آنها است. به هر حال منظورم این است که کشورهایی با فاصله چندهزار کیلومتر و از قاره‌های دیگر این کره خاکی نتوانستند خود را از گزند تبعات تنش‌های نظامی روزمره خاورمیانه نجات دهند؛ پس به‌نوعی می‌توانیم بگوییم تنش‌های اخیر که گاه بیشتر می‌شوند بر تمام جهان اثر داشته و ایران ما هم به‌عنوان یک کشور در خاورمیانه و یکی از اقتصادهای جهان از گزند آن در امان نبوده است.

ایران به‌طور خاص، حامی حماس و جهاد اسلامی است. ممکن است این حمایت میزان لطمه‌ای که ایران از این فضا می‌بیند را بیشتر ‌کند؟

به هر حال احتمال دارد این مسئله موثر باشد، اما من به‌عنوان یک بازرگان اطلاع خاصی از چند و چون این لطمات یا اثرات ندارم. با این همه ویژگی‌ ضرر و زیانی که اقتصاد کشور ما از این تنش‌ها می‌بیند حتما با دیگر کشورهای منطقه و جهان متفاوت است و دلیل آن به گرایش و همسویی ایران به برخی از گروه‌های فلسطینی چندان مرتبط نیست.

ویژگی مدنظر شما چیست؟

تجار هیچ کدام از اقتصادهای منطقه و شاید جهان با وضعیتی مشابه بازرگانان ایرانی به فعالیت نمی‌پردازند. در واقع تجار ایرانی مدت‌هاست که در یک وضعیت خاص خود را سرپا نگه داشته‌اند، به همین دلیل محدودیت‌هایی را تجربه کرده‌اند که شاید برای فعالان اقتصادی دیگر کشورها قابل‌فهم نباشد و هیچ کدام از کشورها تجاربی که ایرانیان در مقابل موانع دارند را نداشته‌اند.

این امر موجب شده تجارت ایرانیان نوع خاصی از تجارت باشد که من آن را تجارت پارتیزانی می‌نامم. بر همین اساس شاید شدت تبعات این درگیری‌ها برای ایران به اندازه تبعات دیگر کشورها نباشد یا دست‌کم از نوع دیگری باشد. با این همه دوباره تاکید می‌کنم که حتما درگیری‌های نظامی، مانند آنچه در هفته گذشته رخ داد بر وضعیت اقتصادی ایران تاثیر خود را خواهد گذاشت.

منظورتان از تجارت پارتیزانی چیست؟

به‌طور کلی منظورم این است که تجار و فعالان اقتصادی ایرانی به‌دلیل سطح بالای تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی که حوالی کشور وجود دارد، نمی‌توانند برای دست یافتن به بازارهای مختلف برنامه‌ریزی بلندمدت و مهمی داشته باشند، به همین دلیل تمام فعالیت‌های آنها روزمره است. نگاه ستادی خصلتی است که با فعالیت پارتیزانی و شبیخون‌های پی‌درپی آن خوانایی ندارد و حتی در تضاد کامل قرار می‌گیرد.

می‌توانید با مثال بحث‌تان را بازتر کنید؟

تصور کنید تعدادی از فعالان اقتصادی برنامه‌ریزی‌های مختلفی انجام داده‌اند تا بتوانند مجموعه‌ای از کالاها یا خدمات تولید داخل را به یکی از کشورهای خاورمیانه، فرض کنیم عربستان سعودی صادر کنند و برای گرفتن سهمی بیشتر از بازار این کشور تلاش‌هایی کرده‌اند. احتمالا در دوره‌ای، از تسهیلات حمایت از صادرات هم بهره‌مند شده‌اند. در حالی که این تجار در حال انجام کارهای خودشان هستند، ناگهان اتفاقی مانند آنچه 7 سال پیش رخ داد، رخ می‌دهد و همه رشته‌های آنها پنبه می‌شود؛ روابط سیاسی میان دو کشور قطع می‌شود و بازاری که توانسته‌اند پس از مدت‌ها تلاش بخشی از آن را به‌دست بگیرند به‌سرعت از دست می‌رود و رقبا خیلی زود جای خالی آنها را پر می‌کنند. هیچ کس هم مسئولیت این ضرر و زیان و اقدامات خسارت‌بار را برعهده نمی‌گیرد.

یک روز دیگر همین فعالان اقتصادی در امارات متحده عربی فعال می‌شوند و برمبنای قوانین این کشور که یکی از مهم‌ترین شرکای ایران است به فعالیت خود ادامه می‌دهند. ناگهان دونالد ترامپ تصمیم به خروج ایالات متحده از برجام می‌گیرد و به حاکمان امارات فشار می‌آورد که بازرگانان ایرانی را تحت محدودیت‌های بیشتری قرار دهند. اماراتی‌ها نیز به‌سرعت شروع به اقدامات سختگیرانه‌ای می‌کنند یا ممکن است حساب‌های مرتبط با ایران را مسدود کنند و فعالان اقتصادی ایرانی هم مجبور به خروج از این بازار شوند. یا مشابه این مسئله را درباره کشور دوست و همسایه غربی‌مان یعنی عراق هم مشاهده می‌کنیم. یک زمانی ایران همه چیز به این کشور صادر می‌کرد و بازار عراق به هدف بخش زیادی از کالاها و خدمات تولید ایران تبدیل شده بود. همه چیز بر وفق مراد (منظورم تنها فعالان اقتصادی است و کاری به مسائل و موضوعات سیاسی و امنیتی ندارم) پیش می‌رفت که فشارهای مختلف و اقدامات گوناگون خلل در کارها ایجاد کرد. از جمله اینکه پس از حمله هفته گذشته ایران به مواضع عوامل اسرائیلی در کردستان عراق، اخیرا نامه‌ای ازسوی اتاق بازرگانی این کشور به اتاق ایران آمده که اعلام کردند قصد تحریم کالاهای ایرانی را دارند. مشابه این اتفاق درباره افغانستان هم رخ داد؛ تا پیش از قدرت‌گیری دوباره طالبان در این کشور، باوجود حضور نظامی امریکا در آنجا، ایران بخش مهمی از بازار همسایه شرقی را به خود اختصاص داده بود که پس از کسب قدرت دوباره طالبان کلیه مسیرها به روی ایران مسدود شد. این اتفاقات بیش از هر چیز بیانگر آن است که فعالان اقتصادی ایران فرصت و شانس اینکه به بازار کشوری مانند یک بازار استراتژیک نگاه کنند را ندارند، زیرا تنش‌های نظامی و سیاسی به‌سرعت می‌تواند رشته‌های آنها را پنبه کند. پس اگر امروز تجارتی انجام می‌شود، ممکن است فردا غیرممکن شود و همه چیز به‌شکل روزمره پیش می‌رود. ضمن اینکه تحریم‌ها به مانعی مهم در مقابل فعالان ایرانی تبدیل شده که نوع تجارت تجار ما را با دیگر کشورها متفاوت کرده است.

جز تحریم محصولات ایرانی ازسوی عراق، خسارت دیگری که حملات هفته گذشته در پی داشته چه بوده است؟

مسئولان دولت سیزدهم مذاکرات بسیاری با کشور پاکستان داشتند و قرار بود در ۱۰ روز گذشته جلسه‌ای با مسئولان مربوطه پاکستانی برگزار شود تا برای نخستین بار در طول ۴۴ سال گذشته که جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است، زمینه تجارت آزاد با کشوری دیگر فراهم شود. در واقع اگر این حملات نبود به احتمال زیاد اکنون این قرارداد امضا شده بود، اما همه چیز فعلا مسکوت مانده است.

برای تجار ایرانی که اتفاق خاصی رخ نداده است؟

به هیچ وجه؛ ما دیگر به این وضعیت عادت کرده‌ایم. بدبختی این است که اکنون دیگر تعداد تاجرانی که بازرگانی مرسوم و نرمال را تجربه کرده باشند، انگشت‌شمار است و کسانی چون من که از گذشته حساب باز می‌کردیم و تجارت‌مان قانونی و نرمال بود در حال کنار رفتن هستند و نسلی جایگزین ما می‌شوند که پس از سال ۹۰ یعنی تشدید تحریم‌ها وارد عرصه شدند و هیچ تجربه‌ای از کار روتین ندارند.

مهم‌ترین تفاوت آنچه تجارت پارتیزانی می‌خوانید با تجارت نرمال در چیست؟

جنگ منظم نیاز به ستاد و لشکر سازمان‌یافته دارد و به عمق دشمن یورش می‌برد و خیلی حساب‌شده به تارومار طرف مقابل دست می‌زند. جنگ چریکی و پارتیزانی اما چنین نیست و نیرویی پرتحرک اما محدود، با استفاده از سلاح‌های سبک به نقاطی مشخص در جبهه دشمن ضرباتی وارد می‌کند و به‌سرعت از هدف فاصله می‌گیرد. ارتش منظم نیازمند برنامه‌ریزی و حرکت با طمأنینه است و نیروی پارتیزانی هم با تحرکات زیاد و البته اقداماتی غیرقابل پیش‌بینی می‌تواند به موفقیت برسد. توجه کنید که تجار ترکیه‌ای برنامه‌ریزی طولانی‌مدتی انجام دادند تا بتوانند محصولات بیشتری به روسیه بفرستند، اما درگیری میان دو کشور برای یک سال این مراوده اقتصادی را دچار مشکل کرد و ایرانی‌ها مدتی هویج و فلفل به همسایه شمالی صادر کردند تا جای خالی ترکیه را پر کنند. پس از یک سال اختلاف مسکو و آنکارا حل شد و تاجر ایرانی باید با بازار بزرگ روسیه خداحافظی می‌کرد. در اینجا اقتصاد ترکیه ستادی و نرمال عمل کرد و اقتصاد ایران پارتیزانی و نامنظم.

منبع: روزنامه صمت

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها