|
کدخبر: 281409

روایتی از یک خریدوفروش مرگبار در محیط‌زیست

پول به قیمت جان حیوانات

کارشناسان معتقدند قاچاق حیات‌وحش سیاهچاله‌ای سیری‌ناپذیر است که قاچاقچیان و تاجران غیرقانونی آن هیچ رحمی برای بقای حیوانات ندارند.

اخبار پول به قیمت جان حیوانات

 به‌طورمعمول هر نوع حیوانی که بتوانند، فارغ از ارزش زیست‌محیطی، برای منطقه بومی می‌خرند و می‌فروشند و مافیای قاچاق حیات‌وحش سنگدلانه با حیات‌وحش‌برخورد می‌کنند. به‌همین دلیل، این تجارت پرسود، اما مخرب در بیشتر کشورها به‌عنوان تجارت سیاه شناخته می‌شود؛ تجارتی که با جان محیط‌زیست بازی می‌کند و در نهایت موجب بروز اخلال در چرخه زیست‌محیطی می‌شود. صمت در این گزارش به بررسی ابعاد زیست‌محیطی این معضل پرداخته است.

کوچ اجباری حیوانات

چند سالی می‌شود که در لیست حیوانات خانگی ثروتمندان، خرس، شیر و مار هم اضافه شده است؛ حیواناتی که به‌اجبار انسان از محیط‌زیست خود جدا  و با شرایط سهمگین و غیراستاندارد به مناطقی برده می‌شوند که هیچ تشابه زیستی با منطقه بومی خودشان ندارد. این حیوانات قربانی تجارتی می‌شوند که جزو 3 تجارت ممنوعه در جهان شناخته می‌شود. کارشناسان محیط‌زیست همواره نگران این جابه‌جایی و معضلاتی که گونه‌های مهاجم در صورت رهاسازی دارند، هستند. برای مثال، لاک‌پشت گوش قرمز، یک گونه بومی امریکا است که به‌طورمعمول در عید نوروز به‌دلیل زیبایی فروخته می‌شود و پس از گذشت مدت‌زمانی، به‌دلیل اینکه افراد توانایی نگهداری آن را ندارند، بدون ملاحظه در طبیعت رهاسازی می‌شوند و اخلال در محیط‌زیست به‌وجود می‌آید و منجر به از بین رفتن لاک‌پشت‌های بومی و ماهیان آب شیرین می‌شود. در کل، حیوانات غیربومی از یک‌سو نمی‌توانند با محیط سازگاری مطلوبی داشته باشند و از سوی دیگر، شرایط سازگاری با محیط را برای دیگر موجودات نیز برهم می‌زنند.

چین، مجرم یک گناه نابخشودنی

طبق آیین‌نامه اجرایی قانون شکار و صید، خریدوفروش حیوانات حیات‌وحش حتی اعضای آنها، ممنوع و خلاف مقررات است و جرم محسوب می‌شود و مجرمان محکوم به ۳ تا ۱۰ سال زندان می‌شوند. فهیمه اسلامی، دامپزشک و کارشناس در گفت‌وگو با صمت درباره غیرقابل‌کنترل بودن تجارت حیات‌وحش می‌گوید که در کل نمی‌توان منکر تجارت حیات‌وحش در سراسر جهان شد. بعد از تجارت اسلحه، خریدوفروش حیوانات حیات‌وحش، رتبه سوم را در قاچاق دارد و این معضل تنها در ایران اتفاق نمی‌افتد. برای مثال چینی‌ها رتبه نخست را در این تجارت دارند.

ناپایداری اکوسیستمها به قیمت سود انسانی

پایداری مولفه‌ای است که در ماهیت طبیعت نهادینه شده است و موجودات براساس این ویژگی در جریان چرخه زیستی قرار می‌گیرند. به‌گفته اسلامی، در چرخه حیات تمامی موجودات به یکدیگر وصل هستند، حال اگر تعداد یک موجودی کم یا زیاد شود، به طور خودکار اخلال در این چرخه را به‌وجود می‌آورد و این فرآیند منجر به ناپایداری اکوسیستم‌ها می‌شود. این جدایی و ناپایداری به‌طورقطع آسیب جدی به طبیعت وارد می‌کند. برای مثال، اگر یک گونه گوشت‌خوار در محیطی کم شود، موجب ازدیاد گونه علف‌خوار می‌شود و باعث اخلال در محیط‌زیست گونه‌های حیوانی می‌شود. زنجیره حیات ناگسستنی است و حذف یا کاهش و افزایش یک موجود می‌تواند در بخش دیگری خسارت‌های زیست‌محیطی به‌بار بیارود. برای مثال، شکار یا صید مار و کاهش تعداد آن، موجب زیاد شدن تعداد جوندگان می‌شود که در نهایت به زمین‌های کشاورزی اطراف، آسیب وارد می‌شود. گفتنی است، دخالت انسان در میزان کمی حیوانات در طبیعت، موجب افزایش گونه‌های مهاجم در یک زیستگاه می‌شود.

لاکپشت گوش قرمز، مهاجم بومیها

اسلامی بااشاره به مثالی دراین‌باره می‌گوید: گونه‌های مهاجم در کشور نظیر لاک‌پشت گوش قرمز، به‌عنوان گونه مهاجم و خطرساز برای گونه‌های بومی شناخته می‌شوند و شرایط زیستی را برای این لاک‌پشت‌ها فراهم می‌کنند.

به‌طورمعمول رقابت بر سر غذا و منابع‌زیستی میان موجودات بومی و غیربومی نتیجه این تجارت سیاه است که حاصلی جز به‌خطر افتادن چرخه زیستی و در نهایت امنیت غذایی ندارد.

راکون همهچیزخوار، خطری برای گونههای دیگر

براساس گزارش‌های برخی منابع رسمی، در جنگل‌های شمال (هیرکانی) تعداد زیادی از راکون‌ها که حیوان بومی امریکا هستند، زیست دارند؛ پیگیری‌ها نشان داد که چندی پیش، در آذربایجان مزارع تولید پوست خز راکون راه‌اندازی شد و به‌همین دلیل تعداد زیادی از این حیوان به کشور ما قاچاق شد، پس از مدتی که خریدوفروش خز این حیوان در اروپا ممنوع شد و استفاده از پوست آن به‌نوعی غیراخلاقی محسوب شد، این تجارت شکست خورد و راکون‌ها در جنگل رها شدند.

اسلامی می‌گوید: راکون همه‌چیزخوار است؛ این حیوان از تخم پرنده تا میوه می‌خورد، به‌همین دلیل مسبب وارد شدن آسیب‌های زیادی به محیط‌زیست و ممکن است، گونه‌های زیادی را با خطر انقراض مواجه کند.وی بااشاره به گونه‌های در انقراض کشور بیان کرد: بیشترین گونه‌ای که در معرض انقراض است و حفاظت ویژه‌ای از آن می‌شود، یوزآسیایی است، همچنین پرنده میش‌مرغ است که در حوالی بوکان زندگی می‌کند و به‌علت  قاچاق به کشورهای اطراف، در معرض انقراض جدی قرار دارد.

بیرحم مثل آتش

به‌گفته اسلامی؛ سنجاب ایرانی هم در معرض انقراض جدی قرار دارد. زیستگاه اصلی این حیوان جنگل‌های بلوطی زاگرس است و این سنجاب‌ها از میلیون‌ها سال قبل، به‌عنوان باغبان زاگرس شناخته می‌شده‌اند، اما در سال‌های اخیر، بیشتر شکارچیان با روش‌های به‌شدت آزاردهنده‌ای سنجاب‌ها را از جنگل‌ها جمع‌آوری کردند و با آتش زدن درخت‌های بلوط، سنجاب‌ها را به دام تورهای فلزی انداخته‌اند. گفتنی است، در بسیاری موارد آتش‌سوزی جنگل‌های زاگرس برای به‌دام انداختن سنجاب بوده است.

از آنجایی‌که هیچ خانه یا باغ‌های بزرگ خانگی که به‌طورمعمول هم صاحبان ثروتمندی دارند، نمی‌تواند نقش و جایگاه طبیعت را برای حیوانات بازی کند، بی‌شک شرایط نگهداری این حیوانات به‌دلیل فقدان چرخه زیستی مطلوب، استاندارد نیست. به‌همین‌دلیل،بیشتر این افراد ناگزیر به رهاسازی این حیوانات می‌شوند که به‌شکل معمول، این رهاسازی در در باغ یا پارک‌هایی اتفاق‌ می‌افتد که برای زیست حیوان شرایط مساعدی ندارد و این‌گونه می‌شود که در چرخه تکامل اخلال جدی به‌وجود می‌آید.

تجارت سیاه حیوانات، بلای جان طبیعت

همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره شد، می‌توان از تجارت غیرقانونی حیات‌وحش که به‌اختصار قاچاق حیات‌وحش نامیده می‌شود، به‌عنوان یک تجارت سیاه بین‌المللی یاد کرد که به‌اعتقاد بسیاری از کارشناسان، ابعاد مالی بسیار بزرگ و گسترده‌ای دارد.

فربد خاکپور، دامپزشک و کارشناس حیات‌وحش در گفت‌وگو با صمت درباره مضرات و آسیب‌های زیست‌محیطی این تجارت می‌گوید: قاچاق حیات‌وحش، همپای قاچاق انسان، سلاح و مواد مخدر، دارای بعد مالی است، اما چون تاکنون آموزش درخوری برای شناخت آن انجام نگرفته و رسانه‌ها هم در راستای آگاهی‌بخشی، به آن نپرداخته‌اند، عموم مردم آشنایی چندانی با آن ندارند و فرآیند آن، برای مردم چندان شناخته‌شده نیست.

تجارت سیاه حیوانات وحشی دارای اثرات زیادی بر محیط‌زیست است که ابعاد زیادی هم دارد؛ یکی از این ابعاد، کاهش جمعیت تنوع زیستی و انقراض‌های مستقیم است و تعداد جمعیت‌های وحشی جانوری را دستخوش دگرگونی می‌کند.

خاکپور دراین‌باره می‌گوید: در کل، جمعیت حیوانات حیات وحش از هر نوعی که باشد، تعداد محدودی دارد و این تعداد از سوی طبیعت تعیین می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، ظرفیت کمی یک حیوان وحشی به‌دست طبیعت رقم می‌خورد و نمی‌توان آن را کم یا زیاد کرد و این طبیعت است که تصمیم‌گیرنده نهایی تعداد یک گونه جانوری است.

به‌گفته وی، وقتی یک گونه حیوانی از سوی انسان خرید و فروش می‌شود، جمعیت تعیین‌شده کم می‌شود تا اینکه به‌تدریج منجر به انقراض از مقیاس محلی به جهانی می‌شود.

میمون رزوس، یک مهاجم خطرناک

گونه‌های مهاجم حیوانی در شرایط زیست‌بوم یک منطقه اخلال ایجاد می‌کنند؛ خاکپور درباره این بعد زیست‌محیطی قاچاق حیوانات می‌گوید، گونه‌های مهاجم یعنی اینکه یک گونه جانوری از یک کشور دیگر وارد کشور ما می‌شود. نمونه بارز آن میمون «رزوس» بومی کشورهایی نظیر پاکستان و افغانستان است که پراکنش طبیعی آن به کشور ما نمی‌رسد، اما باتوجه به اینکه در کشورهایی زیست می‌کند که خلأ قانونی درباره حفظ گونه‌های حیوانی دارند، به‌طورمعمول قاچاقچیان میمون مادر را از بین می‌برند و نوزادان را به ایران قاچاق می‌کنند، اما وقتی این حیوان بالغ می‌شود، به‌فراخور ویژگی‌هایی که دارد، هم باهوش‌تر می‌شود و هم خطرناک‌تر. به‌همین دلیل، افراد از ادامه نگهداری منصرف می‌شوند و در این شرایط یا خودشان حیوان را در طبیعت رها می‌کنند یا حیوان خودش راهی برای فرار پیدا می‌کند.

به‌گفته وی، رهاسازی میمون رزوس در جنگل‌های هیرکانی یا هر منطقه دیگر در شرایط سازگاری و تولیدمثل در محیط، برای موجودات بومی خطرآفرین است، چرا که به‌عنوان یک موجود مهاجم شناخته می‌شود که در نهایت برای محیط طبیعی آسیب به‌همراه دارد، همچنین این روال برای گونه‌های بومی کشور که به اقلیم دیگری در کشور برده می‌شوند هم وجود دارد و به‌عنوان تجارت سیاه شناخته می‌شود.

تسخیر لانه دارکوبها بهدست سنجاب مهاجم

خاکپور می‌گوید: برای مثال، سنجاب ایرانی که در رشته‌کوه‌های زاگرس زندگی می‌کند و در زیستگاه خودش در معرض انقراض محلی قرار دارد و بسیاری از خانواده‌ها و افراد آنها را نگهداری می‌کنند یا رها کرده‌اند. این سنجاب‌ها در لواسانات به‌عنوان گونه مهاجم شناخته می‌شوند و باغداری منطقه را با معضل مواجه کرده‌اند.

گفتنی است، لانه دارکوب‌ها در سال‌های اخیر توسط سنجاب‌ها تسخیر شده است.

مشکل از کجا آب میخورد؟

برخی کارشناسان بر این باور هستند که وجود خلأهای قانونی در کنار مافیای قاچاق حیوانات، مسبب اصلی رونق تجارت سیاه حیوانات است؛ خاکپور دراین‌باره می‌گوید: سازمان محیط‌زیست به‌استثنای قانون شکار و صید، فهرستی از گونه‌هایی از حیات‌وحش بومی ایران را که افراد مجاز به نگهداری آن نیستند، منتشر کرده است، اما هیچ قانون ملی و مشخصی برای بسیاری از حیوانات وجود ندارد. به‌عبارت روشن‌تر، حیوانات زیادی هستند که نمی‌دانیم خانگی هستند یا غیرخانگی؛ قوانین فعلی در این زمینه کافی نیستند.

به‌گفته وی، کنوانسیون سای تیست یک مجمع محیط‌زیستی است که به‌منظور جلوگیری از تجارت حیوانات تشکیل شد و ایران هم به‌عضویت آن درآمده، قوانین را برای کشورهای عضو تعیین کرده است. بر همین مبنا جرایمی برای قاچاق برخی حیوانات در نظر گرفته می‌شود، اما گونه‌های زیاد دیگری وجود دارد که نام‌شان در این لیست نیست و از سوی هیچ کنوانسیونی حمایت نمی‌شوند.

گفتنی است، پرندگان زیادی هستند که عضو سای تیست نیستند و قانونی به‌منظور جلوگیری از قاچاق آنان وجود ندارد.

خاکپور بااشاره به گونه‌های در معرض انقراض حیوانات، در پاسخ به این پرسش که کدام گونه در معرض انقراض جدی قرار دارد، می‌گوید: طیف وسیعی از گونه‌های بومی کشور تحت‌تاثیر قاچاق هستند. برای مثال، سمندر لرستانی در معرض انقراض بود که با پیگیری ان جی او ها و کارشناسان حیات‌وحش جلوی قاچاق و نابودی آن گرفته شد؛ خوشبختانه تا حدی جمعیت این حیوان احیا شده است.

به‌گفته خاکپور، 2 گونه پرنده در کشور در معرض تهدید جهانی هستند؛ هوبره آسیایی که از درناسانان است و در کویر زندگی می‌کند و تمایل به راه رفتن دارد و دیگری بالابان که متاسفانه به کشورهای جنوب خلیج‌فارس و عربستان فرستاده می‌شود. در پستانداران هم، از گوشت‌خواران هم در معرض انقراض دارند، نظیر یوزپلنگ ایرانی همچنین توله خرس قهوه‌ای که از ایران به عراق ارسال می‌شود.

سخن پایانی

کارشناسان معتقدند برای رهایی از این معضلات آموزش مولفه بسیار مهمی است که باید در نظر گرفته شود. در واقع نیازمند آموزش گسترده شناخت طبیعت و تنوع‌ زیستی به تمام اقشار مردم هستیم. امروز در کتاب‌های درسی دانش‌آموزان بیشتر به تنوع زیستی پرداخته شده است، اما متاسفانه نسل‌های پیشین مطالب چندانی درباره تنوع زیستی و نحوه حفاظت از آن در طول تحصیل‌شان در کتاب‌ها فرا نگرفته‌اند. رسانه‌ها هم تاکنون جریان‌سازی درخوری برای این آگاهی نداشته‌اند، در نتیجه خلأ آموزشی بسیاری در این زمینه وجود دارد. گفتنی است، اگر افرادی که امروز بخشی از چرخه تجارت سیاه هستند، آموزش‌ و آگاهی داشتند، احتمال اینکه زنجیره این چرخه قطع شود، بسیار زیاد بود و این زیان بزرگ به حیوانات و طبیعت وارد نمی‌شد. درواقع، در هر گامی اگر آموزش وجود داشت، زنجیره اشتباهات به‌وجود نمی‌آمد.

خبرنگار: مهتاب دمیرچی

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها