آقای رئیسجمهوری صرفهجویی در کجای بودجه دولت شما قرار دارد؟
ناصر بزرگمهر / مدیرمسئول
در ابتدا سپاس و قدردانی خود را بهعنوان یک شهروند برای ارائه فهرست بودجه و ایجاد دوباره سازمان برنامه اعلام میکنم و قدردان کسانی هستم که در شفافسازی بودجه تلاش میکنند و گاهی فهرستهای آنچنانی از اختصاص بودجههای مختلف به سازمانها و نهادها و تشکیلات فامیلی در دنیای مجازی منتشر میکنند و آگاهی عمومی را بالا میبرند که سزاوار جایزه «مدیریت سوت» هستند.
آقای رئیس جمهوری
زمان ارائه لایحه بودجه و بررسی و تصویب آن فرا رسیده است. نخستین سوال ما این است که در شرایط سخت کنونی کشور و باوجود این همه توطئه داخلی و خارجی و تحریمهای موجود و گرانی و تورم، برای صرفهجویی در بودجه چه کار یا شیوهنامه اجرایی واقعی لحاظ کردهاید؟
آقای رئیسجمهوری
بهنظر میرسد در شرایط سخت و حتی راحت، کوچک کردن دولتها و حمایت از بخش خصوصی واقعی و توجه بیشتر به سیاستگذاری و برنامهریزی ازسوی دولتها، مهمترین کاری است که هر حکومتی، در هر جای جهان میتواند انجام دهد.
با این حال شاید ما که در همه این سالها نتوانستهایم دولت را کوچک کنیم، در شرایط سخت هم نتوانیم به ترکیب دولت و نیروی انسانی آن دست بزنیم، اما بدون شک مازاد نیروی انسانی و ساختمان و امکانات در دولت آنچنان است که بعید میدانم کسی بتواند منکر آن شود. با این حال شاید ریختوپاشهای بیحساب و کتاب یا حتی با حساب و کتاب را بشود با چند بخشنامه و کمی نظارت کنترل کرد.
بهطور مثال سالهاست که همه میگویند این سمینارهای دولتی بیشتر «سمینهار» هستند که بهراستی هم هستند و آمار باورنکردنی دارند. ما سالانه بیش از هزار سمینار و کنفرانس و اجلاس و گردهمایی و نشست و همایش و نمایش و دهها نام کوفت و زهرمار را برپا میکنیم و دریغ از یک دستاورد مناسب که به درد یک سازمان یا نهاد یا وزارتخانه و شخصی خورده باشد. تقریبا همه هم یکشکل هستند؛ جلسه صبح با تاخیر اما شلوغ آغاز میشود و بعد از یکی دو سخنرانی رسمی اولیه، یک استراحت میدهند و در این استراحت همه مسئولان که باید باشند غیب میشوند، بعد در زمان ناهار یک عده دیگر پیدا میشوند و بعد از ناهار هم جلسه هزارنفره صبح به صد نفر هم نمیرسد و حاضران بعدازظهر چرتی در صندلیها میزنند و فاتحه خوانده میشود و یک صورتحساب چند صدمیلیونی روی دست بیتالمال میماند.
حالا چه میشود که با یک بخشنامه، تمامی گردهماییها و سمینارها و همایشهای دولتی را برای ۲ سال باقیمانده دولت تعطیل کنیم و جلسات ضروری فقط در حد کارکنان هر وزارتخانه و سازمان در فضای خودشان و بدون ریخت و پاش و هزینه برگزار شود و رئیسجمهوری و معاون اول و آقایان وزیر، ۲ سال در هیچ مراسم اینچنینی حضور نیابند؟
آقای رئیسجمهوری
هر برگ کاغذ کپی در بازار آزاد ۲۰۰ تومان شده است. ۹۰ درصد کاغذبازیهای ادارههای دولتی بدون دلیل است، چون کارکنان دولتی هرگز برای کپی برگ شناسنامه و کارت ملی خود هزینه نمیکنند، به جای یک برگ کپی، هر کدام از شناسنامه خود دهها برگ کپی برای روز مبادا میگیرند. وقتی یک وزیر یا مدیرعامل در طول دوران خدمت خود حتی یک ریال برای کپی شناسنامه خود و خاندانش نپرداخته باشد، چه میداند که هزینه و ریخت و پاش در سیستم دولتی چگونه شکل میگیرد؟
آقای رئیسجمهوری
اینها نمونههای کوچک و کمارزشی است که بهعنوان نمونه قابل لمس عرض میکنم تا شاید دیوان محاسبات فرصت کند و صدها نمونه مهمتر را برای شما فهرست کند.
اسم صدها نهاد و تشکیلات در بخش گیرندگان بودجه که به قول مشاور محترم جنابعالی، به صدها توصیه و زیر فشار در فهرست پرداخت قرار میگیرند باید یک بار برای همیشه قطع شود. حالا فرصتی است که به بهانه تحریم و نداشتن بودجه کافی و فروش نرفتن نفت از این پرداختهای زجرآور خودداری شود.
آقای رئیسجمهوری
وجود دهها سازمان موازی چه دستاوردی در این ۴۰ ساله بعد از انقلاب برای ما به ارمغان آورده است؟ اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم که قرار است فیلم و موسیقی و تئاتر و رسانه و کتاب و امثالهم را منتشر کند، وجود دهها سازمان و تشکیلات دیگر چه صیغهای است؟ بسیاری از این تشکیلات در سالهای اول انقلاب و به ضرورت تغییر انقلابی بهوجود آمدند و امروز باید همه اینها در وزارتخانههای مادر ادغام شوند و از موازیکاری در اجرا و عمل و هزینه کاسته شود.
حتی نیروهای نظامی هم برای خود تشکیلات هنری راه انداختهاند. واقعا به نگهبانان امنیت مردم و مرزبانان وطن چه ربطی دارد که فیلم و سریال بسازند و موسیقی تولید کنند؟
همچنان که داشتن بانک برای هر سازمان و نهاد و وزارتخانهای پر از اشکال و حتی مفسدهانگیز است، داشتن تعاونی مصرف و مسکن و درمانگاه و بیمارستان و زایشگاه و مدرسه و دانشگاه و امثالهم هم بیدلیل و غیراقتصادی و غیرعقلانی است.
یک وزارتخانه در کشورهای غربی و شرقی معرفی کنید که تعاونی مصرف زیر زمین یا روی زمین برای کارکنان خود علم کرده باشد؟
این تعاونیهای مصرف به ضرورت روزهای جنگ و برای توزیع بخشی از کالاهای کوپنی در ادارهها شکل گرفتند، حالا ۳۰ سال است که جنگ به پایان رسیده اما این تعاونیها تبدیل به دکانهای افرادی شدهاند که از وزارتخانهها و سازمانها حقوق میگیرند و همچنان باقی ماندهاند.
مگر دولت باید بقالی و سوپرمارکت داشته باشد و شیر و ماست بفروشد؟چه اشکالی دارد که با یک بخشنامه کل تعاونیهای مصرف سازمانها و وزارتخانههای دولتی را منحل اعلام کنید و هزاران متر ساختمان را آزاد و نیروها را به کارهای دیگر برگردانید و از بخش خصوصی هم حمایت عملی کرده باشد.
آقای رئیسجمهوری
مگر کارکنان سازمانهای دولتی تخم دوزرده میکنند که هر کدام زورشان بیشتر بود بتوانند زمین مرغوبتر در اختیار بگیرند و برای خود آپارتمان و ویلا بسازند؟
چرا باید وزارت نفت در تهران بیمارستان و آزمایشگاه و تجهیزات دیگر اختصاصی داشته باشد؟ و در شمال و جنوب ویلاهای آنچنانی تدارک ببیند. اگر میلیونها متر تاسیسات رفاهی بانکها و سازمانها را در همین شمال کشور آزاد کنید، ثروتی برای دولت فراهم میشود که دستکم ۱۰ سال از فروش نفت بینیاز خواهیم بود؛ کاری که بخش خصوصی را به تکاپوی دوباره خواهد افکند. یک وزارتخانه در فقر شکل میگیرد و یکی دیگر نمیداند با این پولها و بودجهها چه کند؟ کارکنان دولت را از جامعه جدا نکنید.
البته موضوع تنها به دولت برنمیگردد. همه نهادهای شبهدولتی هم همین وضع را دارند؛ صداوسیما برای خودش به جای تولید هنری، در شمال ویلا میسازد، بیمارستان و زایشگاه و درمانگاه اختصاصی ایجاد میکند و خلاصه هر کس که زورش برسد از vip استفاده میکند و این راه به ترکستان است.
به نام او که هر چه بخواهد همان میشود
ارسال نظر