تاوان آدرس غلط به بورس بازان
بورس تهران امروز در حالی هفتمین رشد خود را از منظر شاخص کل پشت سر گذاشت که نیمه دوم معاملات با فشار عرضهها بار دیگر فضا ملتهب شد.

در این میان نمیتوان از نقش برخی تریبوندارها و احتمالا حامیان و ناظران متاثر از آنها غافل شد؛ افرادی که با دادن سیگنالهای غلط، تشویق لیدرسازی و نگاه کوتاهمدت به سهام نه تنها به هیجان بورس دامن زدهاند بلکه اعتماد به سهام را نیز کم کردهاند. اما چه رفتارهایی به التهاب بازار سهام طی ماهها و به ویژه هفتههای اخیر دامن زده است؟
بارها از سوی کارشناسان تاکید شده که بازار سهام محلی است برای فعالیت آزادانه معاملهگران و هرگونه مداخله در قیمتها از محدودیت دامنه نوسان و لیدرسازی گرفته تا تهدید و دستکاری در عرضه و تقاضای واقعی مانند کشی است که در نهایت به صورت خود بازار برمیگردد. زمانی که با سروصدای زیاد وضعیت بازار را به چند نماد خاص گره میزنیم و با تهدید سهامداران حقوقی میخواهیم سهام را مثبت کنیم، آن هم بازاری که در حالت نرمال میتواند مسیر بهبود خود را پیدا کند نشان میدهد درک خوبی از هوشمندی بورس نداریم. با چند مورد به بررسی این وضعیت میپردازیم و امید است که بورس تهران از ذهنیتهایی که آزمون خود را پس دادهاند روی برگرداند.
شستا، سهمی ارزنده یا نورچشمی؟
نماد شستا پس از ۷۰ روز توقف، در فضایی مثبت باز شد و با حمایتهای مختلف به سرعت روند صعودی در پیش گرفت و چشم بازار را به خود معطوف کرد. عمده کارشناسان معتقد بودند این سهم مشابه سایر شرکتهای سرمایهگذاری باید حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد NAV (ارزش روز داراییها) معامله شود، حال آنکه مشاهده میشود این سهم بالاتر از NAV بازگشایی و حمایت شد. توقف طولانی و بازگشایی اینچنینی دو سیگنال به بازار مخابره کرد؛ اولا این سهم لیدر بازار است و ثانیا سهمی نورچشمی است که حمایتهای متنوعی را با خود همراه دارد.
مخرب بودن لیدرسازی و گره زدن سرنوشت کل بازار به یک سهم امری است که بر کمتر کسی پوشیده مانده باشد؛ مسالهای که به شدت کارآیی و تحلیلپذیری سهام را دچار مشکل میکند. بستن یک سهم در اوج، باز کردن آن در فضای مثبت و تلاشهای گسترده برای حفظ قیمت آن نیز مزید بر علت شد تا سهامداران در تصمیمگیری و استناد به تحلیلها دچار سردرگمی شوند؛ یعنی منابع به جای آنکه واقعا سهم ارزنده را بخرد، به سمت سهمی که مورد حمایت است میرود. این رفتار در نمادهای پالایشی نیز برای مدتی اجرا شد، اما در نهایت عرضه و تقاضای واقعی سهام روند دیگری را رقم زد و نه تنها این سهام کاهشی شدند، بلکه کل بازار را نیز با افت مواجه کردند.
فرمان بازار در دست خودرو؟
دیگر نمادی که سیگنالهای غلط برخی تریبوندارها منجر به تبدیل شدن آن به لیدر بازار شد خودرو است. سهمی که با زیان انباشته سنگینی دست و پنجه نرم میکند و بسیاری از کارشناسان معتقدند حتی با مجوز افزایش قیمت و امکان سودسازی نیز مدتها زمان لازم است که بتواند از زیان انباشته خارج شود. امروز نیز با افزایش عرضهها در بازار، برخی این موضوع را به فروشهای سهام خودرو مرتبط دانستند. البته به هیچ عنوان هدف روی ارزندگی یا عدم ارزندگی آن نیست، بلکه میخواهیم تاکید کنیم جوسازی روی چند سهم خاص و متمرکز کردن حمایتها بر این نمادها به رونق پایدار بورس منجر نمیشود. دمیدن در تنور لیدرمحوری جز ضربه به کلیت بازار نتیجه دیگری ندارد و رسانهها و فعالان دلسوز باید تلاش کنند تا چنین فضایی را تغییر دهند.
برخوردهای پلیسی و بیاعتمادی سرمایهگذاران
نمونه سوم ممنوعیت و تهدیدهایی است که بر عرضه سهامداران حقوقی متمرکز است. این موضوع هرچند در لحظه ممکن است به بهبود بورس منجر شود، اما در نهایت منکر هوشمندی بازار نمیشود. اینکه به حقوقی گفته شود فعلا نفروش، بورس را مثبت نگه نمیدارد، زیرا بازار هوشمندتر از آن است که فروشهای آینده را در نظر نگیرد. بنابراین، چنین رویکردی صرفا التهاب خفتهای را در بازار ایجاد میکند که سهامداران اولا نمیتوانند میزان واقعی عرضه را درک کنند و ثانیا با هر فشار فروشی از ترس آبشار عرضهها به هراس میافتند. از نگاه کارشناسی، اگر حقوقی که بعضا نماینده حقیقیها (در صندوقها) است در قیمتهای پایینتر عرضه کند، خریدار بیشتری وجود دارد و تعادل بازار منطقیتر خواهد بود. تا اینکه بخواهد در اوج قیمتی شروع به فروشهای سنگین کند و با وجود دامنه نوسان، رکود را تعمیق کند.
اعلان جنگ با هر روز منفی
یک مشکل بزرگ آن است که برخی به جای آنکه به عنوان تحلیلگر و رسانه توضیح دهند که قرار نیست همیشه و هر روز سود کرد، با هر منفی با دادن آدرسهای غلط به سرمایهگذاران، هم به التهاب دامن میزنند و هم بورس را به سمت سیاسی شدن پیش میبرند. امری که به هیچ عنوان به نفع بلندمدت بازار سرمایه نیست و این نوع رفتارها منجر به انحراف بازار از تحلیلپذیری میشود. البته اگر یک مورد مداخلههای سیاسیون و تهدیدهای غیرمتعارف موفقیتآمیز بوده، کاملا استقبال میشود با ارائه شواهد دقیق، مطالبات برای رونق سهام به این سمت سوق داده شود. هنوز وعدههای حمایتی نظیر تزریق پول صندوق توسعه ملی، منابع بانکی و همچنین انتشار لیست فروشندگان حقوقی، توقف معاملات الگوریتمی و ممنوعیت معاملات روزانه پیش چشم ماست. اقداماتی که جز بیاعتمادی، ذرهای بر اصلاح ۴۰ درصدی شاخص کل اثرگذار نبود. بنابراین، انتظار میرود با انجام اقدامات کارشناسی اجازه دهیم مسیر رونق سهام در فضای طبیعی خود طی شود.
#فکر کنم اونایی که قول ۱ درصد از سود روز اول ماه ربیع الثانی را داده بودند آنقدر غرق در بورس شدند و غافل از کمک به امور خیریه و نیازمندان و فراموش کردند تکلیفشا ن را عمل کنند برای یکبار هم که شده امتحا ن کنید اونوقت ایمان داشته باشید صف خرید تا یکماه تشکیل میشه اگر هم نشه وجدانتان راضیه که حداقل پولتان را نوسانگیرها و دز دان به جیب نزدند بلکه داوطلبانه گرهی از بندگان محتاج را باز کردید
داشتم با خود فکر میکردم اگر کسی به من می گفت ۱۰۰ هزار تومان به محتاج و نیازمندان کمک کن سعی می کردم تفره برم و بی خیال بشم اما ا لان می بینم بورس ۲۵ میلیون تومان ناقابل از چنگم خالی کرد و مدت سه ماه پای گوشی م یخکوب شدم و چشمهایم را دوختم به نمادها و الان حال خوبی ندارم به این نتیجه رسیدم در این قمار باختم اما برای رضای خدا مقدا ری از سودم را به امر خیر اختصاص می دهم ت ا خداوند منان و رحیم به ما رحم کند انشاء الله
به مردم بگویید چه کسانی از گران شدن شیر خام بصورت رانتی خبر داشتند که نماد زشگزا را چند روز پیش با تغییر دامنه سود ۱۰ در صد خریدند و تاکنون ۴۰ درصد طی ۴ روز سود بردند و ادامه دارد به نظرم افرادی که در قیمت گزاری نقش دارند باید رصد شوند با کد چه کسی دارند پرپول میشوند
تا کنون از خود پرسیده اید چرا سهام عدالت را درون پرتفوی افراد نمی گذارند چرا
سهام عدالت مردم را به دو بخش تقسیم کردند مستقیم و غیر مستقیم
اگر درون پرتفوی قرار می دادند دیگر دولت و رانتخورها نمی توانستند افسار مردم را به دست بگیرند نقشه مکارانه ای برای سهام مردم کشیدند خدا نابودتان کند
کاری که شما الان داری انجام میدی هم خراب کردن بازار است خود هم اجیر شده بازار بو رسی
بهترین کار برداشتن دامنه نوسانه اینجوری یه عده خاص نمیتونن دربازار مثبت اول صف ب خرن ودربازار منفی اول صف بفروشن