آتش زیر خاکستر گُر گرفت ؛ چین به جان آمریکا افتاد !
جنگ تجاری آمریکا و چین با ورود به فاز “قدرت به جای اعتماد” شعلهور شده است. آیا این اتفاق اهرم فشار تازه بر ایران است ؟

شریه اکونومیست در گزارشی به بازگشت طوفانی جنگ تجاری میان پکن و واشنگتن پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است: «اعتماد برای بازندگان است؛ قدرت، ابرقدرتها را ایمن نگه میدارد.» به نظر میرسد نوعی فلسفه تاریک مشابه، رهبران عالیرتبه چین و آمریکا را متحد میکند. پس از چند هفته آرامش شکننده، جنگ تجاری دو کشور دوباره جان گرفته است. مقامهایی که مستقیماً تحت امر شی جینپینگ و دونالد ترامپ فعالیت میکنند، تهدیدها و پادتهدیدهای تازهای را علیه یکدیگر رد و بدل میکنند. با هر دور تازه از این تنشها، دو غول اقتصادی به شرکای تجاری خود دلایل بیشتری میدهند تا از وابستگی به آنان بترسند. به نظر میرسد هیچکدام نیز اهمیتی به این نگرانیها نمیدهند.
در تاریخ نهم اکتبر، چین محدودیتهای جدیدی بر صادرات مواد معدنی نادر و محصولات مشتق از آنها اعلام کرد، از جمله آهنرباهای دائمی که در هرچیزی از خودروهای سواری تا جنگندهها کاربرد دارند. همزمان، پکن برای حفظ سلطه تقریباً انحصاری خود بر تولید چندین نوع از این مواد، مقرراتی تازه برای محدود کردن صادرات فناوریهای مربوط به فرآوری و بازیافت آنها اعلام کرد. افزون بر این، مقامات تجارت خارجی و گمرک چین از وضع مقرراتی برای محدود کردن صادرات باتریهای پیشرفته و تجهیزات تولید آنها خبر دادند.
تهدیدهای متقابل؛ از تعرفههای ۱۰۰درصدی تا کنترل نرمافزارهای حیاتی
در حالیکه سرمایهگذاران و دولتهای جهان از این تحولات شوکه شده بودند، ترامپ تنشها را یکباره افزایش داد. او با تعیین ضربالاجل اول نوامبر برای عقبنشینی چین، تهدید کرد که ۱۰۰ درصد تعرفه اضافی بر کالاهای چینی وضع خواهد کرد و کنترلهای صادراتی را بر «هرگونه نرمافزار حیاتی» اعمال میکند. ترامپ همچنین اظهار داشت که دیگر «هیچ دلیلی» برای دیدار برنامهریزیشده خود با رهبر چین در حاشیه نشست سران «اپک» در اواخر اکتبر نمیبیند، هرچند بعداً احتمال انجام این دیدار را رد نکرد.
چین پس از یک روز تأمل در اقدامات ترامپ، آمریکا را مقصر معرفی کرد. بیانیهای از وزارت بازرگانی چین که در ۱۲ اکتبر منتشر شد، لحنی آمیخته به سرزنش و تعجب اخلاقی داشت. در این بیانیه آمده بود که در فاصله «تنها بیست روز» از مذاکرات تجاری اخیر میان دو کشور، مقامات آمریکایی «رشتهای از اقدامات محدودکننده تازه» علیه شرکتهای چینی اعلام کردهاند. وزارت بازرگانی چین مدعی شد کشورش رفتاری مسئولانه داشته است. از یک سو، کنترلهای صادراتی جدید چین ممنوعیت کامل نیستند، بلکه تلاشی برای «حفظ امنیت و ثبات زنجیرههای تأمین جهانی» محسوب میشوند. از سوی دیگر، وزارتخانه یادآور شد که عناصر نادر خاکی کاربردهای نظامی فراوانی دارند و به همین دلیل چین، به عنوان «کشوری بزرگ و مسئول»، فروش آنها را «برای دفاع بهتر از صلح جهانی» کنترل میکند.
تردید و خشم در سفارتخانههای غربی؛ تناقض گفتار و رفتار چین
در میان دیپلماتها و فعالان اقتصادی غربی در پکن، این توضیحات چین ترکیبی از ناباوری و نگرانی برانگیخته است. با توجه به اینکه اوکراین شب و روز هدف حملات پهپادی و موشکی روسیه است که مملو از قطعات ساخت چین هستند، سخنان پرطمطراق وزارت بازرگانی درباره «دفاع از صلح جهانی» از نظر آنان «مضحک» تلقی میشود.
با این حال، دیپلماتها و مدیران غیرآمریکایی نیز گمان میبرند که ناباوری آنان برای رهبران چین بیاهمیت است. در دیدار با مقامات پکن، آنان دریافتهاند که تمرکز اصلی مقامهای چینی بر روی رقابت با آمریکاست؛ رقابتی که از نگاه پکن تلاشی برای مهار و جلوگیری از صعود چین محسوب میشود. خارجیها اذعان دارند که حزب کمونیست چندان هم بیراه نمیگوید که کشورش در حال مهار شدن است. ترامپ و پس از او جو بایدن، هر دو به شدت کوشیدهاند تا دسترسی چین به تراشههای پیشرفته و تجهیزات تولید نیمههادیها را مسدود کنند.
نسخهبرداری از تحریمهای آمریکا؛ شوخی تلخ دیپلماتها در پکن
دیپلماتها به شوخی میگویند مقررات تجاری جدید چین چنان با محدودیتهای موجود در آمریکا مشابه است – حتی در جزئیاتی مانند «دستدرازی فرامرزی» برای کنترل زنجیره تأمین در سراسر جهان – که شاید مقامهای واشنگتن بتوانند بابت «سرقت مالکیت فکری» از چین شکایت کنند.
در این میان، شرکای تجاری کوچکتر قربانیان فرعی این جدال قدرتهای بزرگ هستند. با وجود وعدههای چین برای اعطای مجوز به استفادهکنندگان نهایی مجاز مواد معدنی نادر، شرکتهای خارجی از زمان اعمال نخستین دور کنترلها در آوریل گذشته برای دریافت مجوز با مشکل روبهرو بودهاند. به گفته اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا در چین، تا اوایل سپتامبر تنها ۱۹ مورد از ۱۴۱ درخواست مجوز شرکتهای اروپایی تأیید شده است. این نارضایتیها ادامه دارد، زیرا مقامهای چینی از شرکتهای خارجی میخواهند طرحهای فنی حساس خود را ارائه دهند تا مورد بررسی برای صدور مجوز قرار گیرند. محدودیت بر فناوریهای فرآوری مواد معدنی تلاشی آشکار برای جلوگیری از تلاش کشورهایی است که میکوشند زنجیرههای تأمین خود را از وابستگی به چین «ایمنسازی» کنند؛ کشوری که بیش از ۹۰ درصد عرضه برخی از این مواد را در اختیار دارد.
واکنش بازارها و خطر از دست رفتن اعتبار چین در فناوری سبز
غربیهایی که اخیراً با مقامهای چینی دیدار داشتهاند، میگویند آنان پس از اجرای نخستین دور کنترلهای صادراتی در آوریل، که خودروسازان آمریکایی و دیگر شرکتها را به وحشت انداخت و موجب شد ترامپ تعرفهها بر کالاهای چینی را کاهش دهد، «جسورتر» شدهاند. با این حال، چین بار دیگر دلایل تازهای به شرکای تجاری خود میدهد تا به صعود اقتصادی آن بیاعتماد شوند و زنجیرههای تأمین خود را متنوع سازند. تولید مواد معدنی نادر بهزودی در کشورهای متعدد آغاز یا از سر گرفته خواهد شد؛ فرآیندی که هرچند آلاینده است، اما چندان دشوار نیست.
با کاهش وابستگی دیگر کشورها، چین ممکن است بخش زیادی از اعتبار دیپلماتیکی را که به عنوان یک ابرقدرت فناوری سبز به دست آورده بود از دست بدهد. بسیاری از این مواد معدنی در فناوریهای کمکربن، از توربینهای بادی تا باتریها، کاربرد دارند. با استفاده ابزاری از فناوری سبز برای اعمال فشار، چین در واقع صلحآمیزترین صادرات خود را به سلاح تبدیل میکند.
توافق نانوشته ترامپ و حزب کمونیست؛ امنیت از مسیر سلطه
در حال حاضر نمایش قدرت چین تنها یک مخاطب دارد: رئیسجمهور آمریکا. ترامپ برای پکن شخصیتی وسوسهانگیز است. در نخستین دوره ریاستجمهوریاش، یکی از مقامات ارشد چینی به این ستوننویس گفت که ترامپ فردی است که «مطامع تجاری و سیاسی شخصیاش» او را هدایت میکند و «تندروهای ضدچینی» او را «به گروگان گرفتهاند». مشاور یکی از رهبران چین نیز اوایل امسال اظهار داشت که «کاهش تأکید ترامپ بر ایدئولوژی» فضای لازم برای «توافقهای عملگرایانه» را ایجاد میکند.
البته حصول توافقی پایدار میان ترامپ و شی جینپینگ، با توجه به بیاعتمادی متقابل دو کشور، دشوار است. با این حال، به گفته تحلیلگران، تندروهای ضدچینی باید خود را برای «شکست عاطفی» آماده کنند، چرا که ترامپ برخلاف آنان، از محکوم کردن جدی شی خودداری میکند. او در پستی در شبکههای اجتماعی در ۱۲ اکتبر نوشت: «نگران چین نباشید، همهچیز روبهراه خواهد شد! رئیسجمهور بسیار محترم شی فقط لحظهای بد داشت.»
در نهایت، دستکم یک نقطه اشتراک میان حزب کمونیست چین و جنبش «اول آمریکا» وجود دارد: در جهانی خشن، سلطه راهی مطمئنتر برای امنیت است تا جلب تحسین دوستان. کشورها ممکن است از مسیر بعدی جنگ تجاری چین و آمریکا متنفر باشند، اما نظرشان خواسته نخواهد شد.
پیامدهای این جنگ تجاری بر روی ایران
۱. فرصتها: افزایش اهرم فشار ایران بر چین
تشدید رقابت آمریکا و چین، ایران را به یک شریک استراتژیک و حیاتی برای پکن تبدیل میکند، به ویژه در حوزههایی که آمریکا قصد مهار آن را دارد.
الف) تقویت موقعیت ایران در تأمین انرژی
ثبات انرژی برای چین: با توجه به تلاش مستمر آمریکا برای قطع وابستگی اروپا و متحدان آسیایی به چین، پکن به ثبات منابع انرژی خود از طریق شرکای غیرغربی نیاز مبرم دارد. ایران به عنوان تأمینکننده اصلی نفت چین در دوره تحریم، اهمیت فوقالعادهای پیدا میکند.
کاهش چانهزنی آمریکا بر چین: هرچه روابط واشنگتن-پکن خصمانهتر شود، شرکتهای چینی کمتر نگران تحریمهای ثانویه آمریکا خواهند بود. در یک محیط خصومتآمیز، هزینهی سیاسی نقض تحریمهای ایران برای چین کاهش مییابد. این امر میتواند به افزایش حجم صادرات نفتی ایران یا احتمالاً کاهش تخفیفهای اجباری فروش نفت منجر شود.
پشتیبانی در سازمانهای بینالمللی: فلسفه “قدرت، ابرقدرتها را ایمن نگه میدارد” که در گزارش آمده، به این معنی است که چین به همپیمانانی نیاز دارد تا در مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، وزنه سیاسی خود را در برابر غرب افزایش دهد، و ایران یکی از این شرکا خواهد بود.
ب) دسترسی آسانتر به فناوریهای ممنوعه
انتقال تکنولوژی با ریسک پایین: محدودیتهای آمریکا بر صادرات “نرمافزار حیاتی” و تراشههای پیشرفته به چین، پکن را تشویق میکند تا بازارهای صادراتی جایگزین برای محصولات میانی و نهایی خود پیدا کند. ایران، که خود تحت تحریمهای تکنولوژیک است، میتواند از طریق مکانیسمهای تهاتر یا توافقات خاص، به فناوریهای چینیای دست یابد که در شرایط عادی به دلیل فشار آمریکا ریسکپذیر بودند.
۲. ریسکها: تشدید محیط پرخطر تجارت جهانی و تنگنای فناوری
در حالی که ایران از نظر ژئوپلیتیکی به چین نزدیکتر میشود، تشدید جنگ تجاری کل فضای تجارت جهانی را پر از ریسکهای جدید میکند که مستقیماً بر مکانیسمهای دور زدن تحریم ایران تأثیر میگذارد.
الف) احتیاط بیشتر شرکتهای چینی
فشار تعرفههای ۱۰۰ درصدی: تهدید ترامپ به اعمال تعرفههای ۱۰۰ درصدی بر کالاهای چینی، ترس شرکتهای چینی را از دست دادن بازار آمریکا به شدت افزایش میدهد. برای برخی از شرکتهای چینی، حفظ دسترسی به بازار بزرگ آمریکا اولویت بالاتری نسبت به ریسک معامله با ایران (که در حال حاضر با تخفیف و ابهام انجام میشود) پیدا میکند.
تشدید ریسک مالی: با افزایش سختگیریهای آمریکا بر “نرمافزار حیاتی” و سیستمهای مالی مرتبط، مکانیسمهای دور زدن تحریم (مانند استفاده از بانکهای کوچک یا شبکههای مالی سایه) پرهزینهتر و خطرناکتر خواهند شد. شرکتهای کوچک چینی که تاکنون به ایران کمک میکردند، ممکن است از بیم تحریمهای ثانویه جدید، عقبنشینی کنند.
ب) تنگنا در تأمین مواد معدنی نادر (Rare Earths)
سلاح شدن مواد اولیه: اقدام چین در محدود کردن صادرات مواد معدنی نادر و فناوریهای پیشرفته باتری، نشان میدهد که پکن در حال استفاده ابزاری از این مواد برای اهداف ژئوپلیتیک است.
ضربه به صنعت داخلی: صنایع ایران، از جمله خودروسازی (که به آهنرباهای دائمی در خودروهای سواری نیاز دارد) و صنایع نظامی (که از این مواد در جنگندهها و سامانهها استفاده میکنند)، ممکن است تحت تأثیر این محدودیتها قرار گیرند. اگر چین تصمیم بگیرد صادرات این مواد را صرفاً برای اهداف مهار آمریکا کنترل کند، ایران نیز به عنوان یک مشتری، با محدودیتهای دسترسی یا افزایش قیمت این مواد روبرو خواهد شد.
ریسک مضاعف: ایران پیش از این دسترسی به منابع غربی را از دست داده بود. اکنون با محدودیتهای چینی، در یک تنگنای مضاعف برای تأمین مواد اولیه و تکنولوژیهای حیاتی گرفتار میشود.
۳. پیامد استراتژیک: تأیید فلسفه “عدم اعتماد”
تأیید روایت مقاومت: گزارش اکونومیست، فلسفهای را تأیید میکند که میگوید: “اعتماد برای بازندگان است؛ قدرت، ابرقدرتها را ایمن نگه میدارد.” این دیدگاه، باور دولت و حاکمیت ایران را تقویت میکند که دنیای تجارت و سیاست، نه بر اساس قانون یا اخلاق (آنگونه که چین با «دفاع از صلح جهانی» ادعا میکند) بلکه بر اساس منافع صرف و اعمال قدرت است.
عدم قطعیت آینده دیپلماتیک: لحن آشتیجویانه ترامپ نسبت به شی جینپینگ (اظهارات «فقط لحظهای بد داشت») در گزارش، نشاندهنده یک «توافق نانوشته» برای حلوفصل مسائل در سطح رهبران بدون در نظر گرفتن نگرانی متحدان و شرکای کوچکتر است. اگر ترامپ بار دیگر به ریاستجمهوری برسد، این احتمال وجود دارد که او یک توافق «عملگرایانه» با چین منعقد کند که منافع چین را تأمین کند و فشارهای تحریمی بر ایران را بدون لغو رسمی آنها، به عنوان یک اهرم چانهزنی (bargaining chip) در مذاکرات بزرگتر حفظ کند. این عدم قطعیت، بزرگترین ریسک برای برنامهریزی اقتصادی بلندمدت ایران است.