میدان بازی جدید ابرقدرتها در قلب آسیا؛ چشمها به همسایه ایران دوخته شدند
پس از بازگشت طالبان به قدرت، افغانستان دیگر تنها صحنهای برای جنگ و ناآرامی نیست؛ این کشور با منابع معدنی عظیم، موقعیت استراتژیک در آسیای مرکزی و فرصتهای اقتصادی، به میدان اصلی رقابت ابرقدرتها بدل شده است.
گسترش نیوز: پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱ و بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری انتظار داشتند این کشور کوهستانی به حاشیه رانده شود، اما واقعیت کاملاً متفاوت است. اکنون افغانستان نه تنها عرصه رقابت نظامی، بلکه صحنهای برای دیپلماسی اقتصادی، عملیات اطلاعاتی و مانورهای پنهان است. منابع معدنی نادر، امنیت مرزها، و موقعیت استراتژیک در آسیای مرکزی، این کشور را به نقطهای حیاتی برای ابرقدرتها تبدیل کرده است. بازیگران اصلی در این میدان، آمریکا، چین و روسیه هستند که هر یک با ابزار و استراتژی خاص، نفوذ و منافع خود را دنبال میکنند.
حضور غیرمستقیم آمریکا؛ جنگ با تروریسم و کنترل منابع
اگرچه آمریکا پس از سقوط دولت اشرف غنی و خروج فاجعهبار در ۲۰۲۱ به نظر میرسید افغانستان را ترک کرده، اما گزارشهای رسمی کنگره آمریکا در مارس ۲۰۲۵ نشان میدهد که واشنگتن همچنان از راههای غیرمستقیم در این کشور درگیر است. تمرکز اصلی آمریکا بر مبارزه با تروریسم است؛ گروههایی مانند داعش-خراسان (ISIS-K) که در اکتبر ۲۰۲۵ مسئول حملاتی در مرزهای پاکستان و ایران بودند، تهدیدی مستقیم برای منافع آمریکا محسوب میشوند. گزارش شورای روابط خارجی (CFR) در همین سال هشدار میدهد که افغانستان میتواند بار دیگر به پناهگاهی برای تروریستهای بینالمللی تبدیل شود، مشابه پیش از حملات ۱۱ سپتامبر.
اما حضور آمریکا تنها امنیتی نیست؛ رقابت جهانی بر سر منابع معدنی نادر، به ویژه لیتیوم با ارزش تخمینی بیش از یک تریلیون دلار، نقش مهمی ایفا میکند. واشنگتن از طریق کمکهای بشردوستانه بیش از ۲ میلیارد دلار از سال ۲۰۲۱ و نظارت پهپادی، سعی در حفظ نفوذ خود در افغانستان دارد و شایعاتی از مذاکرات پنهان با طالبان برای دسترسی به معادن بگرام نیز مطرح است. این پایگاه اطلاعاتی بالقوه، آمریکا را قادر میسازد تا بر تحرکات ایران و چین نظارت کند و بخشی از استراتژی گستردهتر «بازگشت به آسیا» است.

چین؛ سرمایهگذاری اقتصادی و نفوذ استراتژیک
چین، بازیگر اصلی اقتصادی در افغانستان، رویکردی عملی و بلندمدت اتخاذ کرده است. پکن از زمان بازگشت طالبان، اولین کشوری بود که سفارت خود را در کابل باز نگه داشت و روابط دیپلماتیک فعال خود را حفظ کرد. گزارش مرکز استیمسون در نوامبر ۲۰۲۵، از سرمایهگذاری بیش از ۵۰۰ میلیون دلار چین در معادن مس عینک و نفت آمودریا خبر میدهد. افغانستان، بهویژه از طریق کریدور واخان، نقش مهمی در ابتکار کمربند و جاده (BRI) دارد و اتصال به ایران و آسیای مرکزی، دسترسی پکن به منابع انرژی و بازارهای جدید را تضمین میکند.
چین تنها به اقتصاد اکتفا نکرده؛ همکاری با طالبان برای مقابله گروههای جداییطلب و آموزش نیروهای امنیتی طالبان، نشاندهنده تمایل پکن به نفوذ سیاسی و امنیتی است. قرارداد استخراج لیتیوم در نورستان که در ژوئن ۲۰۲۵ امضا شد، پتانسیل تأمین نیازهای جهانی باتریهای الکتریکی را دارد و نگرانی آمریکا از کنترل زنجیره تأمین جهانی را افزایش داده است. طالبان، چین را شریک «غیرمداخلهگر» میداند و پکن از این اعتماد برای کاهش نفوذ آمریکا استفاده میکند.

روسیه؛ دفاع و تعادل قدرت
روسیه، سومین بازیگر مهم، رویکردی محتاطانه و دفاعی اتخاذ کرده است. خاطره تلخ جنگ افغانستان در دهه ۱۹۸۰ و نگرانی از سرایت افراطگرایی به آسیای مرکزی و مناطق مسلماننشین روسیه، عامل اصلی حضور مسکو است. گزارش سرویس اطلاعات کانادا در ژوئیه ۲۰۲۵ نشان میدهد که روسیه طالبان را به عنوان «دیواری» علیه داعش میبیند و امنیت مرزها را در اولویت قرار داده است.
با تضعیف موقعیت روسیه در جنگ اوکراین، مسکو نمیخواهد جبهه جدیدی در جنوب باز شود. گزارش رند کورپوریشن در مارس ۲۰۲۵ بیان میکند که روسیه با چین برای بهرهبرداری از معادن افغانستان همکاری میکند، اما نگران نفوذ پکن در آسیای مرکزی است. از طریق سازمان همکاری شانگهای، مسکو به هماهنگی با طالبان پرداخته و کمکهای محدود نظامی برای مبارزه با داعش ارائه کرده است.
حضور روسیه، هم اقتصادی و هم اطلاعاتی است؛ مسکو از افغانستان برای رصد فعالیتهای ناتو در منطقه استفاده میکند. همچنین همکاری نزدیک روسیه و چین میتواند به ایجاد یک بلوک ضدآمریکایی منجر شود و تنشهای منطقهای و جهانی را افزایش دهد.

سخن پایانی
افغانستان در سال ۲۰۲۵ دیگر صرفاً صحنه جنگهای گذشته نیست؛ امروز این کشور به میدان رقابت بر سر «اقتصاد سبز» و منابع حیاتی جهان بدل شده است.افغانستان، با وجود مشکلات و چالشهای داخلی، همچنان قلب تپنده آسیا باقی مانده و جایگاهی استراتژیک دارد که هیچیک از قدرتهای بزرگ قادر به نادیده گرفتن آن نیستند. آینده منطقه و حتی زنجیرههای جهانی انرژی و اقتصاد، به شدت وابسته به مانورهای ابرقدرتهای جهان در این سرزمین است.