افزایش حقوق بازنشستگان بی فایده شد
بازنشستگان تأمین اجتماعی در تنگنای اقتصادی گرفتار شدهاند؛ حقوقهای ماهانه با تأخیر پرداخت میشود و مابهالتفاوت افزایش حقوق وعدهدادهشده برای فروردین، تازه در شهریور واریز شده است. اما تورم افسارگسیخته ماههای اخیر، این افزایش را عملاً بیاثر کرده و سفره بازنشستگان را هر روز کوچکتر میکند.

برای بازنشستگان تأمین اجتماعی، حقوق ماهانه تنها راه تأمین حداقلهای زندگی است. با این حال، پرداخت مستمریها در ماههای اخیر بارها با تأخیر چندروزه انجام شده است. این تأخیرها که برای نهادهای اداری شاید تنها یک تغییر در برنامهریزی باشد، برای بازنشستگان به معنای روزهایی پر از استرس، قرض گرفتن از دیگران و حتی جریمههای تأخیر قبوض و اجارهخانه است. یکی از بازنشستگان میگوید: «با این حقوق ناچیز زندگی میکنیم، اما وقتی همان هم دیر برسد، جز قرض گرفتن راهی نمیماند. بانک و صاحبخانه که منتظر نمیمانند.»
مابهالتفاوت افزایش حقوق؛ وعدهای که در تورم گم شد
طبق مصوبات، حقوق بازنشستگان از ابتدای سال باید افزایش مییافت، اما مابهالتفاوت این افزایش برای بسیاری از بازنشستگان با شش ماه تأخیر در شهریورماه واریز شد. در این مدت، تورم نقطهبهنقطه بیش از ۴۰ درصد، ارزش واقعی این مابهالتفاوت را به شدت کاهش داده است. به بیان دیگر، افزایش حقوقی که قرار بود در فروردین بخشی از فشار معیشتی را جبران کند، در شهریور به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، اجاره، حملونقل و دارو، دیگر توان حمایتی خود را از دست داده است.
تورم ساختاری؛ کابوس دائمی بازنشستگان
دادههای مرکز آمار نشان میدهد که در فاصله فروردین تا شهریور، تورم نقطهبهنقطه بیش از ۴۰ درصد بوده است. این یعنی قدرت خرید بازنشستگان در این مدت به شدت افت کرده و افزایش حقوق دیرهنگام، عملاً به یک بازپرداخت اسمی تبدیل شده که هیچ کمکی به بهبود معیشت نمیکند. بازنشستگان نه تنها با تأخیر در پرداختها، بلکه با چرخه تورم ساختاری ناشی از ضعف سیاستهای اقتصادی، کسری بودجه و کاهش ارزش پول ملی دستوپنجه نرم میکنند.
بیاعتمادی و کاهش کرامت انسانی
تأخیرهای مکرر در پرداخت حقوق و بیاثر شدن افزایش مستمریها، حس بیاعتمادی عمیقی در میان بازنشستگان ایجاد کرده است. برای کسانی که سالها حق بیمه پرداختهاند، انتظار دریافت بهموقع حداقلهای وعدهدادهشده، کمترین حق است. اما این بیثباتیها، پیام بیتوجهی به شأن و منزلت بازنشستگان را مخابره میکند. برخلاف شاغلان، بازنشستگان امکان جبران کاهش درآمد با اضافهکاری یا شغل دوم ندارند و هر شوک اقتصادی، مستقیماً زندگی روزمره آنها را تهدید میکند.
بحرانی فراتر از اعداد و ارقام
تأخیر در پرداخت حقوق و بیارزش شدن افزایش مستمریها، تنها یک مسئله مالی نیست؛ این یک بحران اجتماعی است که سلامت روانی، کرامت انسانی و حتی بقای بازنشستگان را تحت تأثیر قرار میدهد. در شرایطی که تورم هر روز سفره این قشر آسیبپذیر را کوچکتر میکند، بیتوجهی به مشکلات آنها، تبعات اجتماعی گستردهتری به دنبال خواهد داشت.