|
کدخبر: 15005

گفت‌وگو با شبنم شعبانی نقاش به بهانه برپایی نمایشگاه آثارش

حراج‌ها و توزیع ثروت، مسیر اصالت یا ابتذال

شبنم شعبانی هنرمند نقاش کشورمان این روزها آخرین نمایشگاه نقاشی خود را در گالری گلستان برپا کرده است.

به گزارش پایگاه خبری گسترش، روزنامه صمت نوشت: شعبانی در آخرین نمایشگاه نقاشی خود همچون نمایشگاه پیشین که در گالری گلستان برپا بود به موضوع زنان پرداخته است و شخصیت اصلی تمامی آثارش زن است. با او پیرامون فعالیت حرفه‌ای‌اش و تاثیر اقتصاد هنر در آینده هنرهای تجسمی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید: از سابقه کاری خودتان بگویید. از چه زمانی شروع به فعالیت حرفه‌ای کردید و نقاشی از چه زمانی برای شما جدی شد؟ آموزش‌های ابتدایی طراحی و نقاشی از دوران کودکی با آموزش‌های چندین استاد به‌شکل خصوصی، به‌مرور به آموزش‌های جدی‌تری نزد منصوره حسینی می‌انجامد. پس از آن شرکت در دوره‌های هنری مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما، موزه رضا عباسی و در سال‌های ۷۶-۱۳۷۴ شرکت در کلاس‌های آزاد استادهایی چون الخاص، وکیلی و کریم نصر تا شروع دانشگاه (حوالی سال‌های ۸۳-۸۰) ادامه دارد. در سال ۱۳۸۳ همزمان با برگزاری نخستین نمایشگاه در گالری «برگ» این تجربیات تا حدی وجهه‌حرفه‌ای پیدا می‌کند. عضویت در انجمن نقاشان ایران و برگزاری نخستین نمایشگاه انفرادی بلافاصله بعد از فارغ‌التحصیلی از دوره کارشناسی قدم‌های بعدی من در این زمینه بودند. از همان سال‌ها تاکنون با پشت سر گذاشتن دوره کارشناسی ارشد و شرکت در حدود بیست نمایشگاه گروهی و انفرادی به فعالیت هنری خود ادامه دادم. برپایی این نمایشگاه چندمین تجربه برپایی شما است؟ نقش گالری گلستان در حمایت از هنرمندان جوان چگونه است؟ همان‌طور که اشاره کردم تاکنون حدود بیست نمایشگاه گروهی و انفرادی داشته‌ام که این نمایشگاه دومین نمایش انفرادی آثار من در گالری گلستان به شمار می‌آید. گالری‌های معتبری چون گلستان به‌طور قطع نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در جذب و معرفی هنرمندان جوان دارند. چه میزان به رابطه خلق یک اثر هنری و ارتباط با مخاطب معتقد هستید؟ فکر می‌کنم به یک اثر زمانی «هنر» اطلاق می‌شود که با اذهان مخاطبینی به جز آفریننده خود ارتباط برقرار کند. در واقع به نظرم این ارتباط شرط لازم و البته ناکافی کیفیت هنری یک اثر است. آیا هنرمند باید ذائقه جامعه خود را درک کند یا جامعه باید خود را با اصالت خلق یک اثر هنری همراه کند؟ من البته معتقدم هنر «بایدی» جز «خلق» و «اتفاق» خود را تحمل نمی‌کند. هرچند بی‌شک حاصل بی‌چون و چرای زمانه و بستر اجتماعی خویش است، امور دیگر از جمله جامعه، به‌خودی خود یا متاثر از شرایط با نوعی از هنر زمان و مکان خود همراه می‌شود. آیا می‌توان از طریق حرفه هنرمند به امرار معاش فکر کرد؟ هنر در ایران چه میزان با اقتصاد هنر ارتباط دارد؟ به‌سختی و به ندرت. البته هنوز مناسبات کمرنگی میان هنر و اقتصاد هنر برقرار است اما از نظر بنده این مناسبات در شرف بیرنگی و گسست است. اگر بخواهید نمایشگاه نقاشی خود را توصیف کنید تا چه میزان توانسته‌اید به ایده‌آلی که مدنظر خودتان بود برسید؟ خب، صادقانه تصور می‌کنم دست‌کم ۷۰ درصد به ایده‌های خودم نزدیک شدم. ایده وقتی برای من اتفاق می‌افتد بسیار سهل می‌نماید و در جریان خلق ممتنع... تمام ماجرا چالش نامتوازن میان این سهل ممتنع‌ها است. آیا هنر نقاشی یک هنر منزوی و به دور از جامعه است؟ نه لزوما اما اگر منظورتان این جغرافیاست، بله آیا باید آثار هنری در متن جامعه هویدا باشد؟ صد البته که ذات هنر نشر، نمایش و بروز آفریده خویش است. از این رو این انزوا و عزلت خواسته ذات هنر نیست. به تازگی با تلاش‌هایی که دفتر تجسمی وزارت ارشاد انجام داده است حراج‌های ارزان‌قیمتی برای فروش آثار هنری برپا شده است و معتقدند که باید در خانه همه ایرانی‌ها اثر هنری وجود داشته باشد. شما چقدر معتقد هستید که می‌توان اثر هنری را با نرخ ارزان عرضه کرد تا مخاطبان هم بتوانند آن را خریداری کنند؟ من از طرفداران بی‌چون و چرای این طرح هستم. من فکر می‌کنم بخش عمده‌ای از فقدان‌های جامعه ما فقدان هنر به ویژه هنرهای تصویری است. جامعه‌ای که به‌قدر کافی تصور ندارد بی‌شک به‌قدر کافی تصور و خیال و فانتزی نخواهد داشت، مردمی که خیال نداشته باشند خوشبخت نخواهند بود و این فضا هرگز فضای باشکوهی نخواهد بود. جامعه ما بی‌آنکه بخواهد و بداند از این کمبود رنج می‌برد. نقش حراج‌های مطرح در کشور و منطقه همچون حراج تهران و حراج منطقه‌ای کریستیز را در تقویت هنرهای تجسمی و ارتقای سطح کیفی آثار و رقابت‌پذیر کردن آثار موثر می‌دانید؟ البته که این رقابت‌پذیری اتفاق می‌افتد اما مسئله کیفیت مطلوب یا نامطلوب این رقابت است. آیا حراج‌ها می‌توانند باعث تغییر نگرش هنرمندان شوند؟ با توجه به اینکه حراج‌ها توزیع ثروت می‌کنند و از این منظر شاید بتوان آنها را یکی از مولفه‌های تغییر نگرش هنرمندان دانست. بی تردید این تغییر در نگرش هنرمندان پدید می‌آید اما همان‌طور که اشاره کردید همین مسئله پراهمیت توزیع ثروت، می‌تواند هنر یک جامعه یا جامعه جهانی را در مسیر اصالت یا ابتذال رشد بدهد.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها