|
کدخبر: 28866

میراث فرهنگی همان فرهنگ والایی است که نداریم

صبا رضایی / روزنامه نگار

میراث فرهنگی چیست؟ مجموعه آثار باستانی، بناها، خانه‌ها و محوطه‌های تاریخی، میراث ناملموس مانند آیین و رسوم، پوشاک، خوراک، مسابقات، جشن‌ها و عیدها و آثار ملموس کشور را میراث فرهنگی می‌گویند که از گذشتگان‌مان برای ما به یادگار مانده‌اند. حال پرسش اینجاست که با میراث فرهنگی کشور چه باید بکنیم؟ میراث فرهنگی کشور ارث پدرمان نیستند، غنایم جنگی نیستند، ارزش مادی ندارند تا به هر روش ممکن آنها را به پول تبدیل کنیم، تعلق آنها به تاریخ نیز این میراث را بی‌اهمیت نمی‌کند. میراث فرهنگی ارث یک مملکت هستند از پیشینیان‌مان، میراث فرهنگی میراث ایران هستند، نه فلان مدیر و شهردار! نه مردمی که روی آنها یادگاری می‌نویسند، نه کارگرانی که با پتک بر سر این میراث می‌کوبند. میراث فرهنگی کشور به ایران تعلق دارند نه به مردم و مسئولان، مالکیت آنها برای ایران‌زمین است، باید برای نسل‌های آینده باقی بمانند، بلکه آنها قدر این میراث را بیشتر از ما بدانند. بسیار شنیده می‌شود که قشر فرهیخته کشور عنوان می‌کنند این میراث اهمیتی ندارد، آنها بیانگر این است که در گذشته چه بوده‌ایم، مهم این است که اکنون چه کسی هستیم؟ در پاسخ باید گفت اکنون مردمی هستیم که با پتک بر فرق میراث پیشینیان‌مان می‌کوبیم، روزها زمان صرف می‌کنیم تا روی آثار باستانی کشور نقاشی کنیم، آنها را به برج و سفره‌خانه تبدیل می‌کنیم، میراث را به حراج گذاشته و قاچاق می‌کنیم، اکنون میراث‌دار پیشینیان‌مان هستیم و اگر از دیدگاه اجدادمان بخواهیم به خودمان بنگریم، وای بر ما؛ چه میراث‌داران نمک‌نشناسی هستیم. میراث فرهنگی همان آثاری هستند که گردشگران را از سراسر دنیا به کشور می‌کشانند، میراث فرهنگی همان آثاری هستند که مردم اروپا مانند چشمان خود از آنها نگهداری می‌کنند، در مقابل در ایران تا چشم بر هم بگذاری، تخریب شده و بنایی آسمان‌خراش جای آن را می‌گیرد. میراث فرهنگی همان آثار و رسم و رسومی هستند که ایران لیاقت آنها را دارد، میراث فرهنگی همان فرهنگ و ارزش‌هایی هستند که به ما منتقل نشده‌اند. به همین دلیل است که زباله در طبیعت رها می‌کنیم، حیوانات را می‌کشیم، اشیای تاریخی را قاچاق می‌کنیم، محیط‌زیست را نابود می‌کنیم و دچار خشکسالی شده‌ایم. میراث فرهنگی همان مدیریت آبی است که نیاموخته‌ایم، میراث فرهنگی همان احساس مسئولیتی است که نداریم؛ مسئولیت در برابر انسان‌ها، محیط زیست، فرهنگ و آثار باستانی و ایران‌زمین؛ احساس مسئولیتی که اگر بود، کرایه تاکسی در روزهای برفی از ۶۰ هزار تومان به یک میلیون تومان نمی‌رسید، نرخ کانکس در مناطق زلزله‌زده از ۲ میلیون تومان به ۷ میلیون تومان نمی‌رسید، حیوانات در معرض انقراض قرار نمی‌گرفتند و جنگل‌ها یکی پس از دیگری ناپدید نمی‌شدند، جنگل عباسی که ثبت جهانی شده به زباله‌دانی تبدیل نمی‌شد و زباله ریختن یک فرهنگ رایج نمی‌شد و ایرانیان نیز مدیریت خشم را می‌آموختند، چراکه پیشینیان آنها مردمان اخلاق‌مداری بوده‌اند. میراث فرهنگی اگر باارزش بود، پول رایج‌ترین ارزش کشور نمی‌شد، میراث فرهنگی اگر باارزش بود تبدیل به برج نمی‌شد.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها