وزیر توضیح داد که سالها انتقال ساختوساز به خارج از محدودههای شهری، بودجه هنگفتی را صرف ایجاد زیرساختهای اولیه ــ از آب و برق گرفته تا شبکه معابر و حملونقل ــ کرده است؛ هزینههایی که میتوان با انتقال جبهه ساختوساز به درون شهرها بهطور چشمگیری کاهش داد. او تاکید کرد که نوسازی مسکن در هستههای قدیمی و فرسوده شهرها نهتنها یک اقدام اقتصادیتر است، بلکه میتواند فرآیند بازآفرینی شهری و احیای سکونتگاههای غیرایمن را نیز شتاب دهد.
به گفته وزیر راه و شهرسازی، واقعیت مهمی که باید به آن توجه کرد این است که اغلب محلات فرسوده دارای زیرساختهای کامل شهری هستند؛ مدارس، مراکز درمانی، شبکه حملونقل، خدمات شهری و تجهیزات روبنایی که طی دههها در این مناطق شکل گرفته، مزیتی بزرگ محسوب میشود.
او یادآور شد که این زیرساختهای موجود، باعث میشود هزینه تولید مسکن در بافتهای فرسوده بسیار کمتر از ساختوساز در حاشیه شهرها تمام شود. در مقابل، ساختوسازهای جدید در شهرهای تازهتأسیس یا خارج از محدوده، علاوهبر هزینههای آمادهسازی، زمانبر بوده و تا مدتها از کمبود خدمات شهری رنج میبرند.
وزیر در پایان خاطرنشان کرد که اگر سیاست جذب سرمایه خصوصی و هدایت ساختوساز به داخل شهرها بهدرستی اجرا شود، میتوان موج جدیدی از نوسازی مسکن ایمن، مقاوم و پایدار را در کشور ایجاد کرد؛ موجی که ضمن ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، از گسترش بیرویه شهرها جلوگیری کرده و بار مالی دولت را نیز کاهش میدهد.
بررسیها درباره این توصیه متولی مسکن نشان میدهد؛ طراحی «مسکن ملی» یا همان «مسکنسازی دولتی» که فعلا همه امکانات و تسهیلات تامین مسکن را مشغول به خود کرده، بهگونهای است که «ضد نوسازی بافتفرسوده» تمام شدهاست.
طرح «مسکن ملی» که هدف آن، «ساخت، عرضه و تامین مسکن ارزان برای خانهندارها» است، دستکم دو اشکال بزرگ دارد؛ اشکال اول، اولویت قراردادن «مسکنسازی روی زمینهای ۹۹ساله بیرون از شهرها» در مقایسه با «جبهه آماده ساخت مسکن درون شهرها، یعنی همان بافتفرسوده» است و اشکال دوم نیز «تبعیض نادرست وام ویژه ساخت مسکن حمایتی به نفع اراضی خام و فاقد خدمات و به ضرر پلاکهای دارای انشعاب آب و برق و گاز» است.
محاسبات دولت نشان میدهد، ساخت هر واحد مسکونی روی زمین ۹۹ساله، حداقل ۶۰۰ تا ۷۰۰میلیونتومان، «هزینه آمادهسازی زمین» نیاز دارد. این میزان هزینهکرد طی دو سه سالگذشته صرفشده تا معادل حدود یکمیلیون مسکن، زمین خام آماده ساختوساز شود. اما این همه هزینههای آمادهسازی نیست.

بافت فرسوده درونشهرها، «هویت شهری و اجتماعی» دارد و محلههای مسکونی شکلگرفته در این نقاط کلنگی شهرها، مستعد آن است که بعد از نوسازی، ساکنان قدیمی در کنار ساکنان جدید، شهرنشینشدن را تجربه کنند؛ درحالیکه در جایی مثل پرند و پردیس دهه۹۰، بعد از هزاران میلیاردتومان هزینه آمادهسازی زمین از باب «تامین آب، برق و گاز»، سالها طول کشید تا سایر خدمات روبنایی برای زندگی شهری، در این مناطق حومهای ایجاد شود و شکل بگیرد.
هنوز هم پرندنشینها و سایر ساکنان شهرهای جدید، حس «شهر خوابگاهی» دارند، ضمن آنکه ظرفیت حملونقل سریع و آسان نیز ضعیف است یا وجود ندارد. در حالحاضر، فقط مسکنسازی روی زمینهای هزینهبر (۹۹ساله) مشمول وام ساخت با نرخ سود حمایتی است.
در بافت فرسوده، نه تسهیلات ساخت(نوسازی) داده میشود و نه وام حمایتی ساخت. طی سالهای اخیر، زیر ۱۰ هزار واحد مسکونی در بافتفرسوده، با وام ساخت معمولی، نوسازی شد، درحالیکه حدود ۱۰ برابر این تعداد تسهیلات ساخت، درخواست تامین مالی وجود داشتهاست. تا زمانیکه سیاستگذار در عمل، پروژههای تامین مسکن را در نقاطی با اولویت بالا نسبت به منطقه اصلی- بافت فرسوده- تدارک میبیند، سرمایهگذار و پیمانکار ساختمانی نیز شرایط لازم برای سرمایهگذاری در بافت فرسوده را پیدا نمیکند.