شرکای مطمئن ایران رسماً اعلام شدند
صادرات ایران در دو دهه اخیر از وابستگی مطلق به نفت تا حرکت به سمت کالاهای صنعتی و معدنی، مسیری پرچالش و پرنوسان را طی کرده است. تغییر بازارهای هدف از همسایگان نزدیک به شرکای شرقی مانند چین و روسیه، نشاندهنده تحولی عمیق در ماهیت تجارت خارجی کشور است؛ تحولی که بیش از آنکه انتخابی آگاهانه باشد، نتیجه فشار تحریمها و محدودیتهای بینالمللی است.
صادرات ایران در دو دهه گذشته فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است؛ از روزگاری که نفت و مشتقات آن محور اصلی تجارت خارجی بودند تا امروز که کالاهای غیرنفتی و شرکای شرقی نقشه تازهای برای ایران ترسیم کردهاند.
دهه ۸۰؛ عصر نفت و همسایهگرایی
در دهه ۸۰، اقتصاد ایران با اتکای کامل به درآمدهای نفتی اداره میشد و صادرات غیرنفتی سهم اندکی داشت. بازارهای هدف عمدتاً کشورهای منطقه بودند؛ عراق پس از جنگ و تحریم به مقصد اصلی کالاهای مصرفی و ساختمانی ایران بدل شد و امارات، ترکیه، افغانستان و آذربایجان نیز در فهرست مقاصد سنتی قرار داشتند. افزایش قیمت جهانی نفت نیاز به تنوع صادراتی را کمرنگ کرد و دولت وقت با درآمدهای نفتی نرخ ارز را تثبیت و واردات گسترده را مدیریت کرد. در این دوره، ارتباط با اروپا محدودتر شد و صادرات ایران عملاً منطقهمحور باقی ماند.

دهه ۹۰؛ امید برجام و بازگشت تحریمها
دهه ۹۰ برای صادرات ایران دو چهره داشت؛ نیمه نخست با امضای برجام و رفع بخشی از تحریمها، فضای تازهای برای تجارت جهانی گشوده شد. شرکتهای اروپایی وارد ایران شدند و صادرات محصولات صنعتی، غذایی و پتروشیمی رونق گرفت. چین نیز به شریک راهبردی ایران در حوزه انرژی و کالاهای واسطهای تبدیل شد. اما با خروج آمریکا از برجام، تحریمها بازگشتند و تجارت خارجی دوباره در تنگنا قرار گرفت. در نیمه دوم دهه، صادرکنندگان با بحرانهای همزمانی چون محدودیت نقلوانتقال پول، افت تقاضا در اروپا و نوسان شدید ارز مواجه شدند و بار دیگر بازارهای همسایه مانند عراق، افغانستان و ترکیه به اولویت تبدیل شدند. تجربه این دوره اما موجب شد صادرکنندگان ایرانی به تنوع کالا و سازگاری با بازار توجه بیشتری کنند و صادرات کشاورزی، فولاد و صنایع غذایی سهم بیشتری بیابند.
دهه ۱۴۰۰؛ شرقگرایی اجباری
از آغاز دهه ۱۴۰۰، ایران بیش از هر زمان دیگری به شرق و شمالشرق نگاه کرد. تحریمهای سنگین و قطع ارتباط بانکی با غرب، کشور را به سمت بازارهایی سوق داد که در حاشیه نظام مالی غرب قرار دارند. چین، روسیه، ترکیه، عراق و کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا در رأس این فهرست قرار گرفتند. چین اکنون بزرگترین مقصد صادراتی ایران است و عراق دومین بازار اصلی محسوب میشود. ترکیب کالاهای صادراتی نیز تغییر یافته؛ محصولات صنعتی، فولادی و پتروشیمی رشد کردهاند، اما کالاهای با فناوری بالا همچنان سهم اندکی دارند. نبود روابط بانکی رسمی، هزینههای بالای حملونقل و بیمه، سود صادرات را کاهش داده است. با این حال، توافقهای دوجانبه با روسیه و چین و فرصتهای ناشی از جنگ اوکراین، امکان افزایش صادرات به شمال و آسیای مرکزی را فراهم کردهاند.

فرصتها و چالشهای آینده
با وجود ظرفیتهای بخش خصوصی و رشد صادرات غیرنفتی، سهم ایران از تجارت جهانی هنوز کمتر از ۰.۳ درصد است. ضعف زیرساختهای حملونقل، نبود برندهای جهانی و بیثباتی سیاستهای ارزی مانع تثبیت موقعیت ایران در بازارهای جدید شدهاند. اگرچه شرقگرایی امروز بیشتر ناشی از اجبار است، اما میتواند فرصتی برای گسترش تجارت با آسیای مرکزی و قفقاز باشد. تحقق این هدف نیازمند اصلاحات داخلی است؛ از ثبات نرخ ارز و تسهیل بازگشت ارز صادراتی تا هماهنگی سیاست خارجی با اهداف اقتصادی. در غیر این صورت، صادرات ایران همچنان در محدوده بازارهای سنتی باقی خواهد ماند؛ بازاری که بیش از آنکه فرصت توسعه باشد، تنها حاشیهای برای بقا است.