نجات فوری تهران از تشنگی؛ بزرگترین خط انتقال آب وارد فاز اجرایی شد
تشدید بحران کمآبی در ایران و فشار بیسابقه بر منابع آبی تهران، بار دیگر بحث انتقال پایتخت را به صدر گفتوگوهای کارشناسی و مدیریتی بازگردانده است؛ شهری که امروز با فرونشست زمین، کاهش ذخایر سدها و تراکم جمعیت، به مرز ظرفیت زیستی خود رسیده و ادامه وضعیت موجود را با چالشهای جدی روبهرو کرده است.
بحث انتقال پایتخت در ایران سالهاست که در سطح کارشناسی و حتی تصمیمسازی مطرح میشود؛ اما در سالهای اخیر به دلیل تشدید مشکلات زیستمحیطی، کمبود منابع آب و افزایش جمعیت در کلانشهر تهران، این موضوع دوباره به مرکز توجه بازگشته است.
تهران که روزگاری با ظرفیت اکولوژیک مناسبی ایجاد شده بود، اکنون به شهری با تراکم بیش از حد، آلودگی شدید هوا، فرونشست زمین و چالشهای جدی در تأمین آب تبدیل شده است. ادامه رشد جمعیت و توسعه نامتوازن خدمات شهری، فشار مضاعفی بر منابع طبیعی و زیرساختهای حیاتی پایتخت وارد کرده است.
یکی از مهمترین بحرانهای تهران و بسیاری از شهرهای مرکزی ایران، کمبود آب است. ایران در یکی از خشکترین مناطق جهان قرار دارد و طی دو دهه اخیر کاهش بارشها، افزایش تبخیر و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، شرایطی ایجاد کرده که برخی استانها با خطر خالی شدن سفرههای آب روبهرو هستند. تهران نیز از این مشکل مستثنی نیست. سدهای تأمینکننده آب پایتخت در سالهای اخیر با کاهش چشمگیر ذخیره مواجه بودهاند و فرونشست زمین در دشت تهران نشانهای روشن از بحران عمیق منابع آب زیرزمینی است.
از نگاه کارشناسان، ادامه این وضعیت بدون مدیریت پایدار منابع آبی، میتواند به کاهش کیفیت زندگی و حتی مهاجرتهای اجباری داخلی منجر شود. انتقال پایتخت یا بخشی از مرکزیت اداری و سیاسی به شهری با وضعیت پایدارتر منابع آب، یکی از راهکارهایی است که بهصورت جدی روی میز قرار دارد. ایدههای مطرحشده معمولاً شامل ایجاد یک «پایتخت اداری» جدید است که بخشهای حکومتی به آن منتقل شوند، در حالی که تهران به عنوان «پایتخت اقتصادی و جمعیتی» به تدریج سبکتر شود.

تهران؛ شهری که به مرز ظرفیت خود رسیده است
تهران امروز نشانههای روشنی از اشباع اکولوژیک دارد. از آلودگی هوا و گرمای شهری گرفته تا ترافیک فراگیر و فرونشست زمین، همه اینها نشانههایی هستند که میگویند ظرفیت این شهر برای میزبانی از جمعیتی عظیم و فعالیتهای سنگین حکومتی تمام شده است. تنها مسئله ترافیک یا ازدحام نیست؛ بلکه مسئله اصلی ناپایداری محیطی است. در حالی که منابع آب شهر به مرز هشدار رسیده، ادامه تمرکز جمعیت و تصمیمسازی در تهران، امنیت آبی و حتی زیستی پایتخت را تهدید میکند.
در این میان، بسیاری از کشورها تجربه موفق انتقال یا تمرکززدایی اداری را پشت سر گذاشتهاند. ترکیه با انتقال برخی ساختارها به آنکارا، قزاقستان با ساخت آستانه (نورسلطان) و مصر با ایجاد پایتخت اداری جدید در نزدیکی قاهره، نمونههایی هستند که نشان میدهند این روند میتواند امکانپذیر باشد، البته با برنامهریزی بلندمدت، نه تصمیمهای عجولانه و صرفاً نمادین.
انتقال پایتخت بدون حل بحران آب نتیجه نخواهد داد
با وجود جذابیت ایده جابجایی مرکزیت اداری کشور، بسیاری از متخصصان هشدار میدهند که انتقال پایتخت به تنهایی راهحل بحران آب نیست. کشوری که با کاهش جدی منابع آبی روبهروست، ابتدا باید یک برنامه جامع مدیریت آب تدوین کند: از اصلاح الگوی مصرف کشاورزی گرفته تا احیای سفرههای زیرزمینی، شیرینسازی آب دریا در سواحل جنوبی و تقویت خط انتقال آب در مقیاس ملی. انتقال پایتخت تنها زمانی میتواند اثرگذار باشد که بخشی از یک بسته اصلاحات ساختاری بزرگ باشد.
در نهایت، بحران آب کشور و وضعیت تهران دو موضوع کاملاً به هم گرهخوردهاند. تصمیم درباره انتقال پایتخت نباید احساسی یا سیاسی باشد؛ بلکه باید مبتنی بر آمایش سرزمین، ظرفیتهای اقلیمی و توسعه پایدار صورت گیرد. اگر ایران آیندهای پایدار برای سکونت و توسعه میخواهد، باید به مسئله آب به عنوان ستون اصلی برنامهریزی ملی نگاه کند و هر تصمیم بزرگی، از جمله انتقال پایتخت، باید در سایه این اولویت گرفته شود.

انتقال پایتخت منتفی است؛ عبور از بحران کمآبی تهران با آب خلیج فارس
نماینده رئیس جمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور با بیان اینکه انتقال پایتخت منتفی است، گفت:آب خلیج فارس تنها امید تهران برای عبور از بحران کمآبی است.
علی عبدالعلیزاده، نماینده رئیسجمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور در همایش بینالمللی صنایع فراساحل با اشاره به وضعیت بحرانی منابع آب پایتخت، اعلام کرد: پروژه عظیم انتقال آب خلیج فارس به تهران با طول هزار کیلومتر، بهدست متخصصان داخلی تکمیل شده و در حال حاضر تنها منبع مطمئن تأمین آب برای تهران به شمار میآید.
وی تصریح کرد: انتقال پایتخت از دستور کار خارج شده و تصمیم قطعی بر آن است که چالش آب و مسائل زیستمحیطی پایتخت از طریق فناوریهای نوین و مدیریت علمی منابع در همان تهران برطرف شود.
وی با بیان اینکه بخش عمده منابع نفت و گاز ایران در میادین مشترک دریایی قرار دارد، گفت: رقابت مهندسی ایران با کشورهای پیشرفته در این عرصه جدی است و تحریمها موجب شده کشور به توان داخلی، دانشگاهها و فناوریهای نو از جمله ترکیب هوش مصنوعی با مهندسی تکیه کند.
وی با اشاره به چالشهای صنعت آبزیپروری، افزود: نبود تجهیزات کافی موجب شده تولید فانوسماهی کمتر از ظرفیت واقعی کشور باشد و در نتیجه برای تأمین پودر ماهی مورد نیاز، ناچار به واردات شویم؛ وارداتی که به دلیل تحریمها و هزینههای بالا با دشواری روبهروست. وی گفت: افزایش هزینه خوراک، ضعف رعایت استانداردهای بهداشتی و گرانی تولید باعث کاهش توان رقابتی محصولات ایرانی در بازارهای جهانی شده است.
عبدالعلیزاده بحران آب را نهتنها در ایران بلکه در کشورهای منطقه نیز جدی دانست و تأکید کرد: با توجه به تغییر اقلیم و کاهش منابع آب شیرین، توسعه فناوریهای آبشیرینکن و بهرهبرداری از آبهای شور به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است. به گفته او، استفاده از گیاهان دریایی و جلبکها میتواند یکی از منابع غذایی و صنعتی آینده ایران باشد.
وی با تأکید بر ضرورت گسترش مهندسی داخلی در حوزه کشتیسازی و صنایع فراساحل اظهار داشت: ایران ظرفیت ساخت کشتیهای بزرگ و توسعه صنایع دریایی را دارد، اما تحقق این هدف منوط به اعتماد به توان مهندسان داخلی و استفاده از فناوریهای نوین، بهویژه هوش مصنوعی، برای کاهش وابستگی و دستیابی به خودکفایی است.