یک قصه و هزار غصه!
چه طنز تلخی که به خاطر منافع صنفی، منافع ملی را حراج کنیم و تلختر آنکه میدانیم که آنچه بر زبان میرانیم واقعیت ندارد اما آن را جار میزنیم.
گسترشنیوز: انتخاب ذوب آهن اصفهان به عنوان صادرکننده نمونه، نشان از تحمل سختیها و مقاومت در برابر بلندگوی صادرکنندگان سنگ آهن، که از قضا در این روزها خود را به جای معدنداران و معدنکاران جا زدهاند، دارد و به درستی تصمیم وضع عوارض بر صادرات مواد اولیه اذعان دارد. چراکه پافشاری بر این تصمیم بخردانه، چنان خواب صادرکنندگان سنگ آهن را آشفته که کوچکترین زحمتی را به خود نمیدهند و از هم صنفانشان بپرسند که کدامیک قبل و بعد وضع عوارض، سنگ آهن به ذوب آهن اصفهان فروختهاند که کوچکترین نقشی را در ایجاد صادرات و خدمت شایسته تقدیر ذوب آهن اصفهان داشتهاند تا در فرصت تقسیم غنائم از قافله عقب نمانند.
منصور یزدیزاده به حق و به درستی بر صندلی بزرگانی چون شیبانی تکیه زده و فرزند خلفی برای اسلاف خود است. درایت و تدبیر ایشان، پیگیری مجدانه در جلوگیری از تاراج انفال، به مذاق غارتگران ثروت خدادادی این مرز و بوم خوش نیامده، به نحویکه قصور و عواقب تصمیمات گذشتگان را به پای او نوشتهاند. بد نیست کمی منصف باشیم. ذوب آهن اصفهان در جدایی معادن، تصمیم گیر نبوده و درد پدری را دارد که تک تک عزیزانش را از او جدا کرده باشند. به واقع که در این شرایط و مقاطع حساس، نیازمند تدبیر و راهگشایی هستیم.
چه طنز تلخی که به خاطر منافع صنفی، منافع ملی را حراج کنیم و تلختر آنکه میدانیم که آنچه بر زبان میرانیم واقعیت ندارد اما آن را جار میزنیم.
ای وای اگر از پس امروز بود فردایی.
ارسال نظر