|
کدخبر: 95926

روزی که صدام توسط خلبانان ایرانی تحقیر شد!

تلویزیون عراق در حال نشان دادن کنفرانس مطبوعاتی صدام بود که یکی از خبرنگاران خارجی از او سؤال ‌کرد: «آقای رئیس‌جمهور، با توجه به اینکه خلبانان ایرانی به‌گونه‌ای نه چندان مشکل بیشتر نقاط خاک عراق را مورد حمله قرار می‌دهند، شما چگونه از منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه‌های برق دفاع می‌کنید؟»

گسترش نیوز - چهره صدام صفحه تلویزیون را پوشاند، در حالی‌ که به مترجم عرب‌زبان خود گوش می‌داد تا متوجه سؤال شود. از چهره خشمگین او مشخص بود که زیاد از این سؤال خوشش نیامده است. با همان چهره خشمگین و صدایی که به نظر محکم می‌آمد مطالبی را به عربی بیان کرد که مترجمش حرف‌های او را چنین ترجمه کرد: «فرمانده پدافند من اعلام کرده به ‌تازگی چنان دژ مستحکمی از پدافند هوایی در اطراف شهرها و نیروگاه‌ها اضافه کرده‌ که هیچ جوجه کلاغ ایرانی هرگز نمی‌تواند وارد مناطق استراتژیک ما شود! ولی هر کدام بتوانند وارد رینگ پنجاه مایلی نیروگاه ما بشوند من حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را به‌عنوان جایزه به او خواهم داد.»

khlabansadam.jpg

۱۵۰ دقیقه بعد از مصاحبه صدام، عباس دوران، حیدریان و علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند.

حالا چهره صدام دیدنی بود، زمانی که خبر بمباران هوایی نیروگاه برق بصره را به او می‌دادند و اینکه تنها ۱۵۰ دقیقه بعد از مصاحبه‌اش، خلبانان ایرانی پس از بمباران مواضعی که گفته شده بود در امنیت‌اند، جان سالم به ‌در برده بودند.

غروب همان روز خبرنگار بی‌بی‌سی اعلام کرد: «من هنوز مطالب مصاحبه رئیس‌جمهور عراق را در مورد نفوذ خلبانان ایران به خاک عراق برای ارسال تنظیم نکرده بودم که صدای غرش فانتوم‌های ایران را شنیدم. از پنجره هتل محل اقامتم سر خلبان ایرانی را در داخل هواپیما مشاهده کردم و لحظاتی بعد برق قطع شد. شب را در تاریکی مطلق به‌سر بردیم. حتی در بازار شهر چراغ‌قوه نایاب شده است و من مانده‌ام که چگونه رئیس‌جمهور جایزه خلبانان ایرانی را خواهد پرداخت!»

پس از گذشت چند روز از این واقعه، صدام، فرمانده پدافند هوایی عراق را به دلیل بی‌کفایتی برکنار و سپس زندانی کرد.

تابستان سال ۱۳۶۱ صدام حسین بر برگزاری کنفرانس سران غیر متعهدها در بغداد پافشاری داشت اما صبح روز سی‌ام تیر ۱۳۶۱ آخرین پرواز عباس دوران بر فراز بغداد صورت گرفت و پالایشگاه الدوره بمباران شد تا به این ترتیب امنیت بغداد زیر سوال رود و میزبانی اجلاس سران غیر متعهدها از این کشور گرفته شود.

اگر کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد در بغداد برگزار می‌شد، صدام به مدت ۸ سال ریاست آن را به عهده می‌گرفت.

عباس با این حرکت باعث شد که این اجلاس به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود و در همین عملیات شهید شد. عباس بارها قبل از حادثه به دوستانش گفته بود که بعثی‌های آرزوی اسارت مرا به گور خواهند برد. او در حالی که به کابین عقب خود دستور خروج اضطراری داده و دستگیره خروج او را کشیده بود جنگنده شعله‌ورش را به یکی از ساختمان‌های نظامی بغداد کوبید و به شهادت رسید. پس از ۲۰ سال، در روز دوم مرداد سال ۱۳۸۱ بقایای پیکر شهید دوران به ایران بازگردانده و در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد.

آخرین دسته نوشته شهید دوران در تاریخ ۳۱/۴/۱۳۶۱:

«ساعت سه صبح است. تا یک ساعت دیگر باید گردان باشم. امروز پرواز سختی دارم. می‌دانم ماموریت خطرناکی است حتی ... حتی ممکن است دیگر زنده برنگردم اما من خودم داوطلبانه خواسته‌ام که این ماموریت را انجام بدهم. تا دو ماه دیگر از این جنگ دو سال تمام می‌گذرد. من دوست‌های زیادی را در این مدت از دست داده‌ام. چه آن‌هایی که شهید شدند یا اسیر و یا آن‌هایی که جسدشان پیدا نشد. کابین عقب من امروز منصور کاظمیانه. دوست داشتم این ماموریت رو تنهایی می‌رفتم. چون خودم داوطلب شده‌ام. دلم نمی‌خواد جون کس دیگه‌ای رو به خطر بیندازم».

منبع:

ارسال نظر

 

سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها