«حق تنفس» و «حق هسته ای»
مهدی اسحاقیان
مطالبه حق«تنفس» هوای پاک از حق هستهای مشکلتر شده است. مذاکرات با ۵ قدرت جهانی برای بهدست آوردن حق مسلم هستهای از مذاکره با عوامل تضییعکننده حقوق بدیهی ملت در داخل کشور آسانتر بوده است. شاید به همین دلیل است که رئیس سازمان محیطزیست گفته است: «معتقدم قبل از حق هستهای، حق هوای پاک است.» شهروندان کلانشهرهای ایران کمتر از یک ماه در طول سال از هوای پاک، این بدیهیترین حق هر انسان روی زمین برخوردارند در حالی که شیخ سخن، سعدی به وفور این حق (شهروندی ) در قرن ۷ اشاره کرده بود: «هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیاتست و چون بر میآید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجوداست و بر هر نعمتی شکری واجب.» اما این روزها به گفته رئیس سازمان محیطزیست کشور این حق خداوندی «هوای پاک به طورقطع حق مردم است» از سوی گروههای ذینفوذ «با قوانین رانتی» از مردم سلب شده است. عیسی کلانتری «پدر کشاورزی» ایران در کابینههای سازندگی و اصلاحات در سمت وزیر کشاورزی حضور داشت تا اینکه با تشکیل وزارت جهاد کشاورزی از حضور در کابینه انصراف داد. او با تشکیل خانه کشاورز به دنبال مطالبات حقوق این بخش از جامعه برآمد و با هرگونه اقدام رادیکال به نام خودکفایی استراتژیک در زمینه محصولات کشاورزی که منجر به ایجاد خسارت و تحمیل هزینههای جبرانناپذیر به محیطزیست کشور میشد، مخالفت میکرد. «عیسای عاشق محیط زیست» اما امروز در قامت رئیس این سازمان در پی احقاق حقوق شهروندی در زمینه مبارزه با تجاوز رانتخواران که به حقوق حیاتی یعنی آب، هوا و خاک مردم تجاوز میکنند، برآمده و گفته است: «به هر قیمتی قانون هوای پاک را اجرایی میکنیم.» پیش از این نیز کلانتری در این عرصه در چند جبهه با عوامل آلودهکننده هوای کلانشهرها بهویژه تهران وارد مشاجره شده بود. در زمینه سوختهای فسیلی به استاندارد نبودن بنزین و گازوییل اعتراض کرده بود که با واکنش وزارت نفت و نهادهای وابسته روبهرو شد. در جبههای دیگر به استانداردنبودن خودروهای تولید داخل اعتراض کرد. وی در این زمینه میگوید: «حمایتهای بیحد و حصر رانتگونه از تولید داخلی به هر قیمتی حتی به نرخ جان مردم مشکلات بسیاری برای ما ایجاد کرده است.» خودروهای فرسوده ازجمله کامیونها و تریلیها که شبانه در سطح تهران تردد میکنند، یکی از عوامل اصلی آلودگی تهران هستند. او یک بار گفته بود با وجود اینهمه وسایل آلودهکننده که عوامل مسئول در این زمینه هیچ الزامی برای برطرف کردن آن تدوین نمیکنند، هوای تهران را به وضعیت بحرانی رساندهاند و افزود: با این شرایط فقط «باید دعا کرد که بادی بوزد» تا حجم آلودگی کاهش یابد. این بخش از گفته کلانتری (باید دعا کرد که بادی بوزد) از مقدمه آن تقطیع شد و از سوی مخالفان دولت نه تنها در فضای مجازی بلکه در برنامه «دورهمی» صدا وسیما به سوژه تبلیغاتی علیه دولت تبدیل شد. باوجود همه مشکلاتی که کلانتری به آنها به عنوان عوامل آلودهکننده هوای کلانشهری مانند تهران اشاره میکند و البته در سایر کلانشهرهای ایران نیز مصداق دارد چراکه تهران را الگوی توسعهای خود برگزیدهاند، نقش پدیده ساختوسازهای بیقواره در این آلودگیها کمتر دیده شده است. کلانشهر تهران امروز به صورت یک دژ درآمده است. باروهای این دژ به صورت شهرک - برج در مبادی ورودی هوا قرار گرفتهاند. در منتهاالیه شرق و غرب تهران دهانه دو دامنه رشتهکوه البرز است که در هر فصل جریان ورود و خروج هوا را به داخل تهران تنظیم میکردند. به گفته کلانتری این وضعیت نتیجه وضعیتی است که در آن «یک گروه اندک (که)برای جامعه تصمیم میگیرند.» این مناطق در دوره شهرداری پیشین به مناقشه اصلی شورایعالی شهرسازی و معماری کشور و شهرداری تهران در آمد. شورایعالی شهرسازی در رویارویی با تراکم سنگین برجهای مسکونی در کریدور هوای تازه در غرب پایتخت در یک مصوبه «توقف بلندمرتبهسازی در منطقه ۲۲» را ابلاغ کرد و نسبت به «ماجرای سونامی برجسازی منطقه ۲۲ و رابطه آن با آلودگی هوا» هشدار داد. موضوع اثرگذاری مخرب ساختوساز در این مسیر بر جریان هوای تازه ورودی به پایتخت در کریدور هوایی باد، موضوعی است که از گذشته حتی پیش از انقلاب در طرحهای تفصیلی شهر تهران بر آن تاکید میشد. شهرداری تهران از یکی از بندهای مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری کشور ( بند ۱۱)سوءاستفاده کرد درحالی که هر نوع تصمیمگیری برای بلندمرتبهسازی در تهران را منوط به تصویب ضوابط «بلندمرتبهسازی» در شورایعالی شهرسازی و معماری میکرد. درواقع محتوای مصوبه نشاندهنده ممنوعیت ساختوسازهای منطقه ۲۲ بود اما این بیتوجهی معضلی را برای تهران به وجود آورده که دیگر از دست هیچکس کاری ساخته نخواهد بود. هایدگر، متفکر آلمانی در آخرین مصاحبهای که اشپیگل پس از مرگ او منتشر کرد درباره امکان بهبود وضعیت جهان امروز گفته بود: «مگر خدایی بتواند ما را نجات بدهد» و درباره تهران نیز شاید بتوان گفت مگر«کلانتر» دیگری بتواند ما را از این وضعیت «امتناع تنفس» نجات دهد. امتناع تنفس از ترکیب واژه «امتناع تفکر» در وضعیت انحطاط اندیشه سیاسی در ایران «دکتر جواد طباطبایی» الهام گرفته شده تا به دنبال آن از «بنبستی» دیگر یاد کنم.
ارسال نظر