|
کدخبر: 27306

فرهنگ فساد در مدیریت‌های قبیله‌گرا

مهدی اسحاقیان

«دم خروس» شعار انتخاباتی «۴ درصدی» یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، در گزارشی که شهردار تهران به شورای شهر داد، نمایان شد و ماهیت همه «سوگند»ها را برملا کرد. از هزینه‌کرد پول شهرداری برای انتخابات فرد مورد نظر گرفته تا «خیانت در صندوق ذخیره کارکنان شهرداری» و توماری از بی‌تدبیری‌های دیگر.«سوءالتدبیر سبب التدمیر» سوءتدبیر سبب ویرانی می‌شود. هردم از این باغ بری می‌رسد نغزتر از نغزتری می‌رسد شعر برگرفته از نظامی گنجوی که بیشتر مطلع گفتار و نوشتار برای رویدادهای ناگوار استفاده می‌شود، خلاف حکایت مقاله پانزدهم مخزن‌الاسرار است که در«نکوهش رشگبران» سروده شده است. جای رشگ هم هست. بی‌دلیل نیست که این همه فرهنگ اشرافی‌گری در تازه به دوران رسیده‌ها، جوانان خانواده‌های زحمتکش این کشور را بی‌تاب کرده است. کافی است حضور خودروهای لوکس همراه با تبختر برخی فرزندان نوکیسه و کاخ‌های مجلل در سطح شهر را که این روزها در سینما هم به رخ تماشاگران کشیده می‌شود، بنگریم. نگارنده هر چه می‌کوشد تلاش کند که در «آرامش رمانتیک»، «خوشحالی»اش را در بی‌خبری حفظ کند، باز این رشگبران وادارم می‌کنند که این شعر سهراب را خلاف آمد عادت معنا کنم: چشم‌ها را باید شست گونه دیگر باید دید بررسی پدیدارشناسانه فساد در این مرز و بوم باید ریشه‌های این پدیده شوم را که ریشه تاریخی دارد، نمایان کند. در یک یادآوری گذرا اختلاس‌ها از بانک صادرات در دهه شصت آغاز شد و در دهه هشتاد به اختلاس خاوری رسید و همچنین ادامه دارد: از ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی فولاد و صندوق بازنشستگی فرهنگیان تا «خیانت به صندوق کارکنان شهرداری» و... چنانکه ملاحظه می‌شود فسادهای کلان، بیشتر در مراکز مالی یا نهادهایی که در آنها دادوستد مالی به شکل‌های گوناگون دیده می‌شود، انجام شده است؛ نهادهایی که با توجه به حوزه فعالیت گسترده‌شان، مناقصه‌ها، پیمانکاری و... برگزار می‌کنند. اما اختلاس یا رانت‌خواری چگونه در این مراکز ایجاد می‌شود؟ در مراکز مالی به طور معمول شبکه‌های حسابداری به طور موازی یکدیگر را نظارت می‌کنند، ضمن اینکه حسابداران قسم‌خورده دادگستری به طور دوره‌ای کل شبکه را کنترل می‌کنند. بنابراین مشکل را باید در جای دیگری جست‌وجو کرد. باید بررسی کرد این افرادی که امروزه به اختلاس‌گران بزرگ یا رانت‌خواران شهره می‌شوند، تبارشان کجاست. پس از پیروزی انقلاب، نیروهای انقلابی که در مناصب بالا قرار می‌گرفتند از آنجا که به کادر پیشین اعتمادی نداشتند، از افراد مورد اعتماد خود برای نظارت بر امور استفاده می‌کردند. اما در ادامه، مدیران جدید که توان هدایت امور با نیروهای توانمند را نداشتند، به‌تدریج از افراد آشنا استفاده کردند که گوش به فرمان بودند. این روش به استفاده از اقوام و در نهایت بستگان منتهی شد. بنابراین شکل‌گیری مدیریت طایفه‌گرایانه در خود، فرهنگ «بردگی» را نیز درون سازمان‌ها گسترش داد. در این راستا جابه‌جایی سهل مدیران به این وابستگان آموخت که فرصت «خدمت» کوتاه است و باید از این نمد کلاهی برای خود درست کنند و چنین شد که «طایفه» کلاهبرداران رشد کردند. کافی است یک بررسی در نهادهایی انجام شود که با آمدن هر مدیر کل و مدیر اداری و مالی، چه «طایفه»ای در آن نهاد مستقر شده است. دست تصرف قلم اینجا شکست کین همه اسرار درین پرده هست زیرا که «طایفه از طایفه زیرک‌ترند» با استفاده از حکایت نظامی به طور معکوس به شهردار تهران باید گفت دخل وی از خرج تو افزون‌تر(بوده) است. پای درین ره نه و رفتار بین حلقه این در زن و گفتار بین سنگش یاقوت و گیا کیمیاست گر نشناسی تو غرامت کراست پیچیدگی یک ملت باید در پیچیدگی تولیدات آن نمایان شود اما صد افسوس که این پیچیدگی درحال‌حاضر در افرادی در زمینه رانت و اختلاس نمایان شده است و در افرادی دیگر، جانبازی و ایثار و ازخودگذشتگی. امروز گویی رقابتی در این زمینه برای برخی که دستی بر آتش اموال بیت‌المال دارند، به وجود آمده است. در پایان باید یادآور شد که اشرافی‌گری، معلول مدیریت «طایفه»گرایی است و هدف گرفتن آن، اشتباه آدرس دادن است. طایفه‌گرایی به گماردن خویشاوندان محدود نمی‌شود، هرگونه گزینش خارج از استانداردهای مدیریتی و براساس اعتماد صرف در این چارچوب قرار می‌گیرد. ریشه تمام این فسادها که همچنان ادامه دارند، در مسائل فرهنگی است؛ فرهنگ «بندگی» که بیشتر مدیران و کارمندان به آن خو گرفته‌اند.«ابر انسان نیچه»ام آرزوست؛ آنها که بار سنگین هستی خویش را بر دوش می‌کشند.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها