|
کدخبر: 37413

منابع آب شیرین و محیط زیست ایران در یک نگاه

حسین صارمی

استادیار دانشگاه زنجان و پژوهشگر محیط زیست

گسترش نیوز: بر اساس مطالعات و گزارش‌های موجود ۹۱درصد از کاهش منابع آب شیرین در ایران مربوط به بخش کشاورزی، ۷درصد در بخش مصارف داخلی و ۲درصد مربوط به صنعت بوده است. بدین ترتیب ما هر سال نیازهای فزاینده خود به آب شیرین را از پس انداز‌های خود برداشت میکنیم و در آینده‌ای نه چندان دور با مشکلات لاینحل در این زمینه مواجه خواهیم شد.

Environment.jpg

صاحب نظران می‌گویند بحران آب در سال‌های آینده چنان جدی خواهد شد که پیش‌بینی می‌شود در آینده بسیاری از درگیریهای منطقه‌ای (داخلی و خارجی) بر سر تصاحب منابع آب روی دهد، هرچند که این درگیریها هم اکنون در برخی مناطق آغاز شده است. با این حساب معلوم نیست تکلیف ایران با اقلیمی خشک که در حال تبدیل شدن به اقلیم بیابانی است، چه خواهد شد.

تردیدی نیست که هر ایرانی خواهان پیشرفت کشور خود است. برنامه‌های چهارساله میان مدت و چشم‌انداز بلندمدت ۲۰ تا ۳۰ ساله کشور نیز همه برای دستیابی به همین منظور طراحی شده است. لیکن این برنامه‌های توسعه‌ای (به عنوان مثال برنامه توسعه ششم)چندان با واقعیت‌های اقلیمی و محیطی کشور همخوانی ندارد. و تنها برنامه‌هایی هستند که بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های هر منطقه و رویکردهای بین‌المللی، تنها با نظر رهبران منطقه ای، برای پیشبرد اهداف خود و ادای دین به منطقه سکونتگاه‌های شان، نوشته شده است.

از سویی دیگر، آیا تنها برنامه‌ریزی کفایت می‌کند؟ آمارهای بانک جهانی نشان از ناکارآمدی جدی نهادها و دستگاههای مختلف در مصرف این منابع حیاتی دارد. ناکارآمدی در این بخش نه تنها خسارات قابل توجهی به منابع آب شیرین وارد کرده است، بلکه مشکلات بیشماری را برای محیط‌زیست و میراث فرهنگی کشور فراهم آورده است. به واقع نبود توجه کافی به محیط‌زیست طی ۴دهه اخیر باعث شده است که برخی مناطق به سمت جایگاهی بروند، که غیر قابل برگشت است. بر اساس برخی بررسی‌های انجام شده حدود ۲۰ تا ۳۰درصد مناطق محیطی که تخریب شده اند، دیگر به هیچ وجه نمیتوانند به شرایط گذشته خود برگرداند. دریاچه ارومیه بارزترین مثال و نمونه در این خصوص می‌باشد.

درباره دریاچه ارومیه برای تأمین آب در بخش کشاورزی سودهای فراوانی در حوضه آبخیز این دریاچه طی۳ دهه اخیر حفر و به بهره‌برداری رسید، بدون آنکه حق‌آب دریاچه درنظر گرفته شود. نکته جالب این موضوع آنجاست که کسانی که در آن زمان متولی و مدافع سدسازی و حفرچاه در حوضه آبخیز این دریاچه بودند، اکنون به عنوان مدیران احیاء دریاچه ارومیه در مسند کار هستند.

البته دریاچه ارومیه نمونه‌ای از آن است، دریاچه مهارلو، بختگان، پریشان، تالاب‌های شادگان، هورالعظیم، گاوخونی، جازموریان، هامون‌ها و... از دیگر شاهکارهای مدیران دیروز و منتقدان امروز است!

Environment1.jpg

در نتیجه همین پندارهای غلط (خودکفایی تولید گندم، اسکان عشایر، طرح طوبی و...) بسیاری از اکوسیستم‌های حساس و ارزشمند رو به نابودی گذاشته و میراث فرهنگی و تاریخی کشور نیز دچار آسیب‌های جدی گردید. از نتایج نابودی اکوسیستم‌های کشور نابودی کامل تالاب‌های هامون و تخلیه بیش از ۳۰۰ روستا در منطقه است، روندی که به سمت استان‌های هرمزگان، فارس، بوشهر، یزد، سمنان، خراسان و اصفهان نیز در حال ایجاد است (روند تخریب اراضی زراعی، رها کردن این اراضی و نهایتا تخلیه روستا). آنچه میتوان به عنوان نتیجه گیری بیان کرد، این است که برای توقف این شرایط نیاز به "ریاضت ملی " هست که این ریاضت ملی می‌تواند دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، محیطی و حتی امنیتی باشد.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها