یک جامعه شناس در گفتوگو با گسترش نیوز:
کارگر زیر خط فقر دست و پا میزند/ توهین بنیان اجتماعی را هدف میگیرد
محمد الستی استاد دانشگاه، جامعه شناس و متخصص افکار سنجی درباره عکس توهین به کارگران که به کارخانه «آشتیان تابلو» منتسب شده، میگوید: مصداق خشونت علیه کارگر، زندگی بسیار مشقت باری است که برای او ساختهاند و توهین به کارگر نیز ثمره یک نگاه دیرینه و سازمانی علیه کارگران است.
گسترش نیوز: پژوهشگران اثبات کردهاند بددهنی، خشونت کلامی، فحاشی، توهین و پرخاشگری تحت تاثیر تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن، عادت، نبود آموزش، کنترل خشم و... است. دشنام گویی و بد زبانی تنها منحصر به افراد فحاش نیست، بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است. دشنام دادن و یا ناسزاگویی، استفاده از کلمات و الفاظ زشت به منظور تحقیر کردن و پست شمردن طرف مقابل است، که دلایل بروز این رفتار کلامی، میتواند عقده، خشونت، دشمنی، شوخی و یا دوستی، صمیمیت و تخلیه احساسات باشد.
از آنجا که پدیده توهین هم در روابط خانواده و هم اجتماع همچنین در بین سیاسیون بسیار مذموم، ولی بعضاً موجود است و میتواند بنیانهای اجتماعی را هدف گیرد. به این جهت قانونگذار برای حفظ مناسبات و کرامات افراد در اجتماع و با اجتماع به جرم انگاری برخی رفتارها پرداخته و متناسب با قبح این رفتارها، برخورد مقتضی را به عنوان مجازات در نظرگرفته است. متأسفانه بد دهانی، دشنام گویی و به کارگیری واژههای عامیانه قبیح به گونه فزاینده در میان اقشار جامعه، کودکان و نوجوانان و حتی سازمانها معمول گردیده است. جامعه شناسان ازدیاد بیکاری، مشکلات اقتصادی و روی آوردن به مواد مخدر را باعث بیثباتیهای روانی و افزایش پدیده توهین میدانند.
کارگر زیر خط فقر دست و پا میزند محمد الستی استاد دانشگاه، جامعه شناس و متخصص روابط عمومی و افکار سنجی در گفتوگو با گسترش نیوز در پاسخ به سوالی درباره تاثیر توهین بر شخصیت و روحیه سازمانی میگوید: در روابط انسانی جامعه ایران متاسفانه اصلی وجود دارد که اعتقادات و منویات قلبی افراد با شعارها و تعارفات زاویه خیلی زیادی دارد. به عنوان مثال در سطح شعار مطرح میشود که کارگران نور چشم ما هستند، این سرزمین را خون شهید و عرق کارگر نگاه داشته یا رسول خدا بر دستان کارگران بوسه زدند اما عملا جایگاهی برای کارگر وجود ندارد. کارگر زیر خط فقر دست و پا میزند و به معیشت او هیچ توجهی نمیشود. در واقع جامعه چهره واقعی آدمی که کارگر میشود را به شکل یک فرد شکست خورده میبیند. یعنی چون کارگر آسیبپذیر است عملاْ هیچ کس نمیخواهد فرزندش کارگر شود. این از اختلاف بین اعتقادات ما و شعارهایمان ناشی میشود. این کسی که چنین متنی را نوشته در واقع آسیبپذیری کارگر را نوعی تنبیه اجتماعی حساب میکند. این جزو قسمتهایی در فهم اجتماعی ایرانیان است که خیلیها به آن اعتقاد دارند اما به زبان نمیآورند.
جامعه کارگری ما بسیار آسیبپذیر است محقق زبانشانسی و افکار سنجی در پاسخ به این سوال که چرا پدیده توهین در محیط کار به یک اپیدمی تبدیل شده میگوید: در اینکه جامعه کارگری ما بسیار آسیب پذیر است و سرمایهدار یا کارفرما در هر شرایط و لحنی به خود اجازه برخورد با آنها را میدهد، شکی نیست. برای ریشه یابی این موضوع نباید سراغ تربیت خانوادگی و فهم آموزشی بروید. ریشه در نوع نگرش نظام به کارگران است. سیستم با کارگر خشن رفتار میکند. شرکت هفت تپه یا آق دره نمونههایی از وجود یک نگرش نظاممند هستند. در جایی که خط فقر مثلا ۵ میلیون تومان است و کارگر ۱.۲۰۰ حقوق میگیرد آیا شما اسم این را خشونت علیه کارگر نمیگذارید؟ بنابراین ما عملا در برخورد با کارگر با شعارهایمان تضاد فاحش داریم.
این مثالهایی که آورده میشود مثل: چسب هل یا آشتیان تابلو موارد متعددی هستند که از دست آقایان در رفته و به صورت نادر رسانهای میشوند. خشونت علیه کارگر در زندگی بسیار مشقت باری است که برای او ساختهاند و توهین میوه وجود یک نگاه دیرینه و سازمانی علیه کارگران است. نبود سندیکا و اتحادیه، نداشتن قدرت اعتصاب، برخورداری از تشکل و حتی اعتراض به دریافت نکردن همین حق ناچیز قانونی باعث میشود بخاطر نیاز به بقا و زندگی هر سرمایهدار و صاحب کاری به خود اجازه دهد هر طور که میخواهد با آنها رفتار کند و دست به استثمار انسانها بزند.
راهکار، استفاده از قدرت طبقه کارگر این مدرس دانشگاه درباره راهکارهایی برای خروج از وضعیت فعلی کارگران در ایران میگوید: در این زمینه راهکارها بنیادی هستند و توصیهّهای اخلاقی- رفتاری رو بنایی است و کارساز نیست. طبقه کارگر باید آنقدر قدرت و همبستگی داشته باشد که بتواند حق و سهم خود از تولید را بگیرد. به همین علت جنبش کارگری نیازمند تشکلهای قوی، آموزش و آگاهی است و تا هنگامی که این مسائل مرتفع نشود هیچ پیشرفتی در این زمینه به وجود نخواهد آمد.
تا زمانی که بگوییم کارفرما باید اخلاق، عفت کلام، ادب و شان انسانی را رعایت کند، باید به کرامت کارگران خود توجه داشته باشد هیچ اتفاقی نمیافتد. سرمایه دار تربیت و آداب معاشرت بر نمیدارد. سرمایهدار موجود بیرحمی است که برای اضافه کردن به دارایی خود ابایی از تباه کردن عمر انسانها و به خطر انداختن سلامتی آنها ندارد. بنابراین برای مقابله با او باید از قدرت طبقه کارگر استفاده کرد.
الستی میافزاید: ممکن است شرایط کار و آگاهی کارگران به سمتی برود که آنها برای بهبود شرایط خود تکاپو کنند و حق خود را بگیرند. من معتقدم اگر مناسبات تولید اصلاح شود، کارگران جایگاه واقعی خود را بیابند و امکان استثمار کارگران با توجه به افزایش آگاهی آنها نسبت به نقش خود در تولید ثروت منتفی شود در آن صورت شاهد خواهیم بود که هیچ کس رفتار نامناسب و توهین به کارگران نمیکند و آنها به چیزی که شایسته آن هستند میرسند.
دلالی و ثروت اندوزی اولویت است این جامعه شناس با اشاره به آسیبهای متعدد اجتماعی موجود در جامعه ایران میگوید: تا زمانی که تولید اصالت نداشته باشد، دلالی و ثروت اندوزی اولویت داشته باشد، دارا بودن و ثروتمند بودن مزیت و احترام بیافریند، پول تعیینکننده باشد و ارزشهای واقعی جایگاهی نداشته باشند نمیتوان امیدوار به بهبود در این سطوح بود. بنابراین نباید منتظر بود که رهبران و سیاستمدارانی از راه برسند که برای کارگر ارزش بیشتری قایل باشند چرا باید در آن سطح دغدغه وجود داشته باشد؟ این مسئلهای مربوط به طبقات پایین و متوسط است و برای بهبود آنها باید آگاهی و شناخت بیشتر کسب کنند.
وی با اشاره به قانون کار و نقدهایی که برای اصلاح آن وجود دارد میافزاید: فکر میکنم قانون کار هنوز ظرفیتهای بسیار بالایی برای حمایت از کارگران دارد که مغفول مانده و آنها اصولا شناختی از آن ندارند. مشکل اینجاست که افراد در جامعه کارگری تک رو هستند. در واقع بحث امنیت شغلی و تامین معیشت باعث ایجاد خطر در رقابت شده و افراد برای بهدست آوردن یک جایگاه حاضر به انجام هر کاری شدهاند. بنابراین با بروز هر اتفاقی فرد میاندیشد که کسانی قصد ربودن منبع درآمدی او را دارند پس حاضر به هیچ رفتار جمعی نیست.
ارسال نظر