چرا نرخ دلار نمیتواند ۱۰ تومان باشد؟
ناصر بزرگمهر
مدیر مسئول
همین چند ماه پیش بود که دکتر عباس شاکری، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه در رسانهها فرمودند «نرخ دلار میتواند ۱۸۰۰تومان باشد» و جناب کامیاب، معاون ارزی بانک مرکزی هم روزی چند نوبت میفرمودند «نرخ ۳۰۰۰ تومانی دلار در بازار منطقی است.»
حالا با گذشت چند ماه باید از ریاست عالیه دانشکده اقتصاد پرسید که دلار ۱۸۰۰ تومانی کجاست؟
باید از معاون ارزی بانک مرکزی پرسید: اولا این منطق که میگفتید چه شد؟ اصلا شما لطفا کلمه منطق را تعریف کنید؟ و بعد ۱۰۰ بار از روی آن بنویسید.
ثانیا کدام منطق گفته که نرخ دلار باید ۳۰۰۰ تومان باشد؟
ثالثا چرا ۳۰۰۰ تومان از نظر شما منطقی است اما ۳۱۰۰ تومان غیرمنطقی است؟
رابعا اگر ۲۹۹۰ تومان باشد چه میشود؟
خامسا حالا که ۵ برابر شده وبه ۱۵۰۰۰تومان رسیده، به کجا برخورده است؟ و چرا نرخ دلار نمیتواند ۱۰ تومان باشد و هر ریال برابر یک سنت قرار گیرد؟
از شمارش عربی استفاده کردم، زیرا در ظاهر با زبان فارسی، ما و مسئولان بانک مرکزی حرف همدیگر را نمیفهمیم!
واقعا این کارشناسان خبره، این معاونان محترم ارزی، این اقتصاددانان اندیشمند، این استادان برجسته، این اعداد ۳۰۰۰ تومان یا۴۲۰۰تومان را از کجا پیدا کردهاند؟
میشود یک بار برای همیشه فرمول کشف ۳۰۰۰ تومانی خود را اعلام کنند؟
این آقایان خودشان بهتر از هر کسی میدانند که این عدد ۳۰۰۰ تومانی چند ماه پیش همانقدر غیرمنطقی بود که عددهای ۲۴۸۱۲ ریال بازار دولتی ارز مبادلهای و عدد ۱۲۲۶۱ریال ارز مرجع بیمعنا بودند و هستند!
اما متاسفانه کارشناسان و مسئولان محترم اقتصادی بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، از جایگاه حاکمیتی و با تکیه بر تورم سالانه که نتیجه همینگونه تصمیمها در سالهای گذشته بوده، چنان این اعداد را اعلام میکنند که نعوذبالله انگار وحی منزل است.
اعلام ارز ۴۲۰۰تومانی و امروز ارز ۱۴۸۵۲۱ ریالی سنا هم همانقدر بیمعنا بوده و هستند.
این اعداد ریز شده منتهی به یک ریال و دو ریال را هم طوری آقایان استدلال میفرمایند که مثل اینکه هر روز دهها نفر با رمل و اسطرلاب یا با سامانههای نجومی و دوربینهای آنچنانی به رصد فرمولهای ریاضی نشستهاند و به ریال آخر و دهشاهی که دیگر موجود نیست، در آن لحظه و ساعت دست یافتهاند و فردا هم ۱۵ ریال گرانتر و پسفردا ۶ ریال ارزانتر میشود!
یک بار دیگر نوشتم کهای کاش دکتر سیف در زمان خودش، دستور پایان این بازی را در دولت تدبیر و و امید صادر میفرمودند که البته مثل همیشه گوش نکردند.
روزگار گوناگونی بازی ارزها به پایان رسیده است؛ عناوین ارز مرجع، ارز رسمی، ارز سنا، ارز آزاد، ارز مبادلهای، ارز بانکی، ارز صادراتی، ارز وارداتی، ارز دانشجویی، ارز کشورهای نزدیک، ارز کشورهای دور، ارز زیارتی، ارز سیاحتی، ارز بیماری و هزار ارز بیدرمان گذشته است. دستکم یک دولت صادق که میخواهد برمبنای حقیقت و آمارهای واقعی حرکت کند، نمیتواند مانند گذشته، این بازی را ادامه دهد.
درست است که یک روز کاهش قیمتهای ارز و یک روز بالا رفتن آن، هیجانی و روانی بوده و زیربنای اقتصادی ندارد، اما بررسی رفتار بانک مرکزی در ۳۰، ۴۰ سال گذشته و همین یکی، دو سال اخیر میتواند چراغ راه آینده باشد.
همین آبان ماه، رئیس کل پیشین بانک مرکزی بهطور رسمی اعلام کرد ۱۸ میلیارد دلار در خانهها انباشته شده و باید از گاوصندوقها و بالش خانهها به بازار وارد شود و شرایط خبرهای خوش حاشیه سفر نیویورک، هم کمک میکرد که انباشت ۱۸ میلیارد دلاری به بازار روانه شود و انگیزههای سفتهجویانه در بازار ارز در حال کاهش بود که یکباره تثبیت نرخ ۳۰۰۰ تومانی دستوری در دستور کار قرار گرفت و بازاری که هیچ وقت به دستور مقامات کاهش نمییافت، این بار، دستورپذیر و با ۵ درصد رشد متوقف شد.
یا همین جریان دلار ۴۲۰۰ تومانی که یکشبه خوابنما شدند و همه جریانات بعد از آن که این وضعیت را رقم زده و فعلا تا ۵برابر مردم را گرفتار کرده و آقایان هم سکوت کردهاند.
و نکته آخر؛ بهراستی مسئولان پاسخ دهند که چه عیبی دارد ما همگی تلاش کنیم تا پول ملی تقویت شود. در سالهایی که نرخ دلار روی حدود ۱۰۰۰ تومان ثابت و امکان رقابت کالای تولیدی با وارداتی فراهم شده بود، چه مشکلی بهوجود آمده بود؟
آیا این سالها از سالهای جنگ و دوران کمبودها و کوپنی بدتر بوده است؟
آیا تحریم مربوط به این چند سال اخیر است؟
آیا در این ۴۰ سال کشور در تحریم نبوده است؟
در شرایطی که کاهش نرخ ارز میتواند سادهترین راهحل کاهش تورم باشد و مردم را در برنامه زمانی کوتاهمدت دچار آرامش خیال کند، چرا باید به گرانفروشی ارز بپردازیم؟
رئیس اتاق بازرگانی تهران گفته تعیین کف و سقف نرخ ارز در شأن مسئولان نظام نیست و نباید حداقل و حداکثر نرخ دلار را دستوری تعیین کنند. این جملات به چه معنی است؟
بسیاری از اقتصاددانان مورد وثوق آقایان، هر روز میگویند اقتصاد دستوری در هیچ حوزهای قابلاجرا نیست، پس چرا گوش نمیکنند؟
از مسئولان انتظار میرود به قوانین و قواعد اقتصاد جهان پایبند باشند و تلاش خود را برای کاهش تورم و بحرانزدایی بهکار گیرند و از این همه مصاحبه و جلو دوربین ظاهر شدن خودداری کنند.
به احتمال فراوان بازار در چند روز آینده باز هم نسبت به ۱۳ آبان واکنش نشان خواهد داد و قیمتها کمی بالا خواهد رفت و بعد کاهش خواهد یافت و نرخ ارز آزاد ارزانتر خواهد شد؛ البته اگر بانک مرکزی و رانندگان کیف بهدست بگذارند.
شاید بهزودی بخشی از عدد ۱۸ میلیارد دلاری پنهان در بالشها به خاطر نیاز روزانه مردم به بازار تزریق شود که در نتیجه آن میتوان انتظار داشت که نرخ ارز مرجع هم کاهش یابد؛ همان بخشی که درحالحاضر تمایلی برای کاهش آن در دولتمردان اقتصادی و بانکهای عامل و واسطهها وجود ندارد.
اما آیا این همه تلاش برای رفع تحریمها و ایجاد ثبات در کشور نباید به اقتصاد مورد نظر رهبر معظم انقلاب ختم شود و قیمتها در مسیر واقعی قرار گیرد؟
تلاش کنیم با تقویت پول ملی حماسه اقتصادی خلق کنیم. تکرار میکنم فقط با تقویت پول ملی تورم کاهش خواهد یافت.
آرزو میکنم که نگاه مدیریتی به تقویت پول ملی را در منافع ملی کشور جستوجو کنیم.
آرزو میکنم در روزهای آینده مدیریتی خردمندانه بر نظام بانکی حاکم شود؛ هرچند نمیدانم چرا در سرزمینی که خداوند نفت و گاز و طلا و آهن و خاک و دریا و جنگل و انسان و جوان و همه چیز را فراوان به ما ارزانی کرده، مدیریت را از ما دریغ کرده است.
ارسال نظر