|
کدخبر: 38259

آقایان مدیران گرانی ارز عادی نمی‌شود!

ناصر بزرگمهر / مدیر مسئول

bozorgmehrna04.jpg

این روزها، روزهای عجیبی است. همه‌چیز در ظاهر به‌هم‌ریخته است؛

اخلاق در سراشیبی، فرهنگ در حال تغییر، اقتصاد در سربالایی، قیمت‌ها چند برابر، تورم دوسه‌رقمی، قیمت‌های دولتی سرگردان، گرانی‌ها افسار گسیخته، سرمایه‌ها یک‌چهارم، مردم نگران و همه می‌گویند همه‌چیز به بازار سکه و ارز مربوط می‌شود؟ و سکه و دلار و ارز هم در آسمان‌ها می‌چرخند و از همه مهم‌تر دست‌اندرکاران نیز بی‌تفاوت یا در سکوت روزگار می‌گذرانند تا شاید مردم به این هم عادت و فراموش کنند.

اما مردم نمی‌توانند به این‌ یکی عادت کنند. البته مردم در میان گرانی و تورم و از بین رفتن سرمایه‌ها و پس‌اندازهای کوچک و بزرگ‌شان همچنان روحیه طنز خود را حفظ می‌کنند و در دنیای مجازی لحظه‌به‌لحظه با خنده و شوخی با دولتیان روزگار می‌گذرانند.

یکی می‌نویسد: بازار شام دلار در ایران؛ دلار کوچه‌های فردوسی ۱۴۰۰۰ تومان، دلار صرافی‌های آزاد ۱۳۸۵۰، دلار صرافی‌های دولتی ۱۳۷۰۰، دلار مسافرتی ۱۲۷۰۰، دلار سنا ۱۳۰۰۰، دلار نیما ۱۱۰۰۰، دلار هواپیمایی ۹۸۰۰، دلار کربلایی ۷۵۰۰، دلار حیاتی خبر ۷۰۰۰، دلار بعضی شهرستان‌های نامعلوم براساس اخبار شبکه ملی ۶۰۰۰، دلار غذا و دارو ۴۲۰۰، دلار ۶ ماه پیش ۳۰۰۰، دلار دولت تدبیر ۲۵۰۰، دلار دولت امید ۲۲۰۰، دلار دولت مردمی ۲۰۰۰، دلار دولت اصلاحات ۱۰۰۰، دلار دولت سازندگی ۷۰۰، دلار دولت جنگ ۷۰، دلار رژیم پهلوی ۷ و دلار دوران قاجار یک تومان.

دیگری می‌نویسد: گرانی دلار، دلایل اقتصادی ندارد، دلایل جغرافیایی دارد. ما اشتباهی جایی متولد شدیم که دلار توش هی گرون میشه؛ وگرنه خود دلار که گرون نیست.

نفر سوم از مراحل رویارویی مسئولان با افزایش نرخ دلار می‌نویسد: سکوت، انکار، تکذیب، تکذیبِ تکذیب، دستور پیگیری فوری، تشکیل جلسه فوری، تعیین مقصران (تلگرام و سایر بستگان)، تعیین نرخ خیالی جدید، گران شدن دوباره دلار و تکرار چرخه بالا که هی می‌چرخد.

عده‌ای هم دولت را مقصر می‌دانند و می‌نویسند: آیا می‌دانید دولت از محل افزایش نرخ ارز چقدر سود کرد؟ آیا می‌دانید کل حقوق کارکنان دولت در سال ۹۷ از گرانی ارز تامین شد؟ آیا می‌دانید کل یارانه‌های مردم در سال ۹۷ از جیب خود مردم تامین شد؟ آیا می‌دانید درآمد دولت فقط از محل فروش نفت ۳ برابر شد؟ آیا می‌دانید پیش‌بینی درآمد نفت با نرخ هر بشکه ۵۵ دلار و دلار ۳۵۰۰ تومانی بودجه چقدر می‌شد و حالا با دلار ۱۰، ۱۵ هزار تومانی چقدر می‌شود؟ آیا می‌دانید درآمد دولت از محل فقط فروش نفت چقدر افزایش پیدا کرده است؟ آیا می‌دانید سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی و دو خودروساز نیمه‌دولتی و امثالهم با گران شدن دلار چه مقدار سود کرده‌اند؟ آیا می‌دانید بعضی گرانی‌ها بیش از ۵۰۰ درصد تورم داشته است؟ آیا می‌دانید عوارض خروج دست‌کم برای ۵ میلیون مسافر در سال بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ درصد افزایش داشته است؟ آیا می‌دانید عوارض شهرداری برای ۲۰ میلیون خانوار یعنی همه ایران بدون اطلاع‌رسانی ۲ برابر شد؟ آیا از گرانی‌های پنهان خبر دارید؟

یکی از خوانندگان عزیز هم برایم این حکایت را فرستاده است: در زمان‌های دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی داخل چاه افتاد و مرد، آب چاه دیگر قابل استفاده نبود، روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنها بگوید. مرد خردمند به آنها گفت ۱۰۰ سطل از چاه آب‌ بردارید و دور بریزید تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان ۱۰۰ سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند، او پیشنهاد کرد ۱۰۰ سطل دیگر هم آب‌بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما بازهم آب کثیف بود. روستاییان بنا بر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم ۱۰۰ سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد. مرد خردمند گفت: چطور ممکن است این ‌همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد، آیا شما پیش از برداشتن این ۳۰۰ سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟ روستاییان گفتند: «نه، تو گفتی فقط آب‌ برداریم نه لاشه سگ را!»

این دقیقا حکایت این روزهای مدیریت اقتصادی و بازار ارز ماست. ارز را به اسم تک‌نرخی گران کردند، چندین بخشنامه صادر کردند، دلالان ارز را دستگیر کردند، صرافی‌ها را مجبور کردند ارز خرید و فروش نکنند، ارز مسافرتی اختصاص دادند، ژست دلسوزی گرفتند که این دفعه می‌خواهیم کاری کنیم کارستان، کلمه قاطعانه را بارها در کلام و بخشنامه‌های خود تکرار کردند، چندین جلسه تخصصی در دولت برگزار کردند، چندین جلسه تخصصی در کمیسیون‌های مجلس برگزار شد، اما همچنان لاشه سگ را در چاه آب نگه داشتند!

مدیریت رانتی و آلوده به فساد در ساز کارهای رانتی و آلوده به فساد باز تولید می‌شود. هیچ کس در اندیشه اصلاح امور اقتصادی از سرچشمه که همان دولتی و رانتی و غیر رقابتی بوده است؛ نیست.«لاشه سگ» ته چاه اقتصاد ایران همان اقتصاد نفتی است که هر بار بوی متعفن آن به مشام می‌رسد.

همه این مشکلات فقط برای مردم است. این‌ همه گرانی را چگونه می‌خواهند به‌ حالت اولش برگردانند، کدام درآمد جدید به مردم اضافه‌شده که بتواند جبران این گرانی‌ها را بکند، کدام کارخانه جدید راه‌اندازی شده که جوابگوی بازار ملتهب باشد؟ کدام تولید قرار است جای واردات را بگیرد؟ کدام ارز قرار است واردات را سروسامان دهد؟ با ارز رسمی ۴۲۰۰ تومانی کدام ارزانی قرار است به‌وجود آید؟ وقتی‌ مفسدان اقتصادی در گوشه و کنار مملکت رخنه کرده‌اند، چگونه می‌خواهند اوضاع را پاک و پاکیزه کنند؟ عقل و منطق حکم می‌کند که پیش از کاشتن دانه، علف‌های هرز را از زمین بیرون بکشند که نمی‌کشند. حالا انتظار دارید معجزه‌ای اتفاق بیفتد؛ لاشه سگ همچنان در چاه آب است!

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها