حسین محب اهری به روایت خودش
حسین محب اهری میگفت: در هیچ نمایشی نیست که بازی کنم و در آن نمایش بود و نبود من فرق نکند. هر نمایشی بازی میکنم، انرژی ام تا آخرش روی صحنه است به کارگردان هم ربطی ندارد. در کار تلویزیون هم همینطورم. فرقی نمیکند پیش پا افتاده است یا نه همان قدر برای آن وقت میگذارم که برای کار جدی.»
گسترشنیوز : جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان در سال ۹۲، بزرگداشتی برای حسین محب اهری گرفت که در همان سال و به همین بهانه گفتوگویی با اون انجام شد که به بهانه درگذشت این هنرمند در ادامه آن را بازخوانی میکنیم.
تا سال ۵۲ تکلیفم معلوم نبود که میخواهم چه کاره شوم!
حسین محب اهری میگفت: «اصولا آدم درس خوانی نبودم. تجربیات مدرسه و کارنامهها نشان میدهد خیلی تنبل بودم. آن زمان هم شش کلاس ابتدایی داشتیم و شش کلاس دبیرستان اما نشان به آن نشان که ۶ سال دبیرستان من ۱۱ سال طول کشید! کلا ۲۳ سال درس خواندم! در این مدت خیلی ها، پزشک متخصص میشوند! تا سال ۵۲ هم هنوز تکلیف ام معلوم نبود که میخواهم چه کاره شوم.»
اما حسین محب اهری خودش میگفت که خیلی کارهای را تجربه کرده و یادآور میشد: « خیلی کارها را تجربه کردم، عکاسی، سیم کشی، لوله کشی، خبرنگاری و... عکاسی برایم جذابیت داشت. سال ۵۳ در یک مسابقه عکاسی سوم شدم. آن زمان عکاسی به این شکل نبود که هرکس دوربین داشته باشد و بتواند عکس بگیرد. خیلی بندرت عکاس داشتیم، بیشتر عکاسها هم حرفهای کار میکردند. تا سال ۵۲ بلاتکلیف بودم، داشتم به عکاسی فکر میکردم. سال آخر دبیرستانم بود، روزی معلم ادبیات «آقای جاهد» نامی گفت میخواهیم نمایش ببینیم. چه کسانی دوست دارند بیایند تئاتر. تا آن زمان حتی وقتی تلویزیون تئاتر پخش میکرد، آن را خاموش میکردم! البته در لاله زار تئاتر دیده بودم و دوست داشتم.»
او به هر حال در کارگاه نمایش؛ نمایش «معلم من پای من» نوشته «پیتر هانکه» و کار «آربی آوانسیان» را دید و بعد از دیدن این تئاتر بود که تکلیفش معلوم میشود و آن طور که گفته بود: « بعد از دیدن این نمایش، ...
منبع: آفتاب
ارسال نظر