|
کدخبر: 7941

تاثیر جوایز ادبی بر بازار کتاب

کتاب این روزها نمی‌فروشد و جدا از تمامی آسیب‌شناسی‌های موجود در این زمینه، عرصه تبلیغات برای آن نیز راه به جایی نبرده است. نه در روزنامه‌ها کتابی تبلیغ می‌شود و نه مجلات تخصصی کتاب رونقی دارد و نه رسانه ملی، میلی به آن دارد.

به گزارش پایگاه خبری گسترش، روزنامه صمت نوشت: در این میان وضعیت اثر بخشی پرخرج‌ترین برنامه‌های تبلیغی و ترویجی برای معرفی کتاب و اشاعه مطالعه در جامعه نیز بهتر از این نیست. به عبارت دیگر جوایز ادبی دولتی با انبوه زرق و برق و حضور نخبگان فرهنگی در کار شناسایی و معرفی آثار برگزیده و سکه‌های رنگارنگ تدارک دیده شده برای اهدا به برگزیدگان نیز دیگر جذابیتی برای کتابخوانی ایجاد نکرده است. چند وقتی است که جوایز ادبی در ایران رونق چندانی ندارند. این کسادی البته رابطه دو سویه‌ای هم با رونق بازار کتاب در ایران دارد. برای جان دادن به این بازار بی‌رونق سخن‌های بسیار گفته شده و مکتوبات بسیاری نیز نوشته‌اند. گروهی به این قائلند که مشکل از خود نویسنده‌های ایرانی است و حق همین است که کتاب‌ها ۵۰۰ نسخه منتشر شوند و مخاطبان هم نخوانند از بس که نویسندگان ایرانی نمی‌دانند چطور باید مخاطب را دنبال خودشان بکشانند. گروهی معتقدند این بی‌رونقی همچون بی‌رونقی در مطالعه دیگر آثار از کم‌اشتیاقی مردم به مطالعه نشأت می‌گیرد. یکی از تدابیری که از جانب خود اهل قلم و به صورت غیررسمی اندیشیده شد تا درد این بی‌رونقی تا حدودی درمان شود، تاسیس یکسری جوایز ادبی بود. غلو هم نیست اگر بگوییم این جوایز ادبی روح تازه‌ای به کالبد ادبیات داستانی امروز ایران دمیدند. ناشرانی که حتی سراغ این ریخت کتاب‌ها را نمی‌گرفتند بعد از شکل‌گیری این جوایز نه تنها به انتشار آثار داستانی جوانان راغب شدند که حتی به رقابت در این زمینه نیز پرداختند. در بازار ترجمه ایران و شاید آن سوی مرزها رسم است که مترجمان سراغ نویسندگان بنام که فهرست مطولی از جوایز در کارنامه‌شان برق می‌زنند، می‌روند. این کار البته خیلی کار بی‌ربطی نیست و نیاز جامعه ادبی هم هست، اما واقعیت این است که ما نیاز به مترجمان بیشتری برای رصد آثار روز دنیا داریم. تمام آثار ادبی به آثار شناخته شده و شاهکارهای کلاسیک خلاصه نمی‌شود. از طرفی همه بازار کتاب‌های فرامرزی نیز به آثار پرفروش خلاصه نمی‌شود. جوایز اینچنینی که در این گزارش از آن صحبت شد ما را با طیف متفاوتی از نویسندگان خوبِ کشورهای مختلف آشنا می‌کند که به نظر می‌آید مجال و فرصت بسیار مناسبی برای رصد شدن ازسوی مترجمان را فراهم می‌آورد. در ایران اندک مترجمان اینچنینی هستند که البته کار خودشان را هم خوب بلدند، اما به واقع شماری بسیار اندکند. محمود حسینی‌زاد با اشاره به این موضوع گفت: ما از ادبیات روز دنیا غافل هستیم. عقب افتادن از جریان زنده و پویای ادبیات روز دنیا، به هر دلیلی که می‌خواهد باشد، خب معضل بزرگی است برای ما. یک دلیلش اینکه ما آنقدر مترجم نداریم که بتواند جریان روز دنیا را به ما معرفی کند و همراه آن حرکت کند. دلیل دیگر برمی‌گردد به انتخاب مترجم‌ها وناشرها... یعنی بحث حسن سلیقه اینجا پیش می‌آید و اینکه مترجم‌ها و ناشرها باید کتاب‌های شاخص را برای برگرداندن به فارسی انتخاب و گزینش کنند. چرا این اعتنای کامل به عنوان مثال به «هری پاتر» شامل ادبیات روز و شاخص دنیا نمی‌شود؟ بعضی از نویسندگان مهم، معاصر یا کلاسیک ترجمه نشده‌اند اما بعضی از نویسندگان بارها ترجمه می‌شوند. مثل آثار داستایفسکی، تولستوی، شکسپیر، مارکز و غیره، یا همین «شازده کوچولو»ی معروف آنتوان دو سنت اگزوپری. البته اینکه بعضی از آثار ناب ادبی هر دو سه نسل یکبار به دلیل تغییرات زبانی دوباره ترجمه شوند، بدیهی است، اما نه تا به این حد. ما آثار ادبی نخوانده زیاد داریم، و این به دلیل سیاست‌های غلط ما در این حوزه است. من این را پیش از این هم گفتم اما اشکالی ندارد، باز هم می‌گویم: ادبیات دنیا دارد چهار اسبه می‌تازد. آنها هر روز یک نویسنده جدید معرفی می‌کنند؛ یک رمان جدید می‌نویسند و هر روز یک اثرجدید عرضه می‌کنند. ما نمی‌توانیم به هر دلیل با آنها همراهی کنیم. اما لااقل آن آثار ناب را از خودمان دریغ نکنیم. فرید مرادی از مدیران موسسه نشر نگاه که به تازگی در تدارک تالیف کتابی در زمینه جوایز ادبی ایران نیز است در این زمینه به صمت می‌گوید: جوایز ادبی در همه جای دنیا مسیری را طی کرده که جدا از دولت‌ها و تصمیم‌گیری‌های آنهاست. داوری‌ها و نقادی‌های جوایز ادبی در دنیا به شکلی مستقل جلو رفته که بر اساس آن تنها ارزش‌های کتاب مورد توجه قرار می‌گیرد و مردم نیز بر همین معیار کنجکاو می‌شوند که بدانند این اثر چیست و متمایل به خوانش آن می‌شوند. وی افزود: در کشور ما جوایز ادبی تاکنون دوام قابل‌توجهی نداشته‌اند. از سویی جوایز ادبی برگزار شده از سوی بخش خصوصی همیشه سرکوب شده و حتی برگزارکنندگانشان در خانه خودشان نیز نمی‌توانسته‌اند آن را برگزار کنند و اگر هم شده خبرش چندان در جامعه پخش نشده است و از طرف دیگر دولت نیز در این زمینه خود را رقیب بخش خصوصی قرار داده و درنهایت نیز این تقابل منجر به کاهش اعتماد مردمی می‌شود و دافعه جوایز ادبی بیش از جاذبه آن می‌شود. سرویراستار موسسه نشر نگاه در ادامه می‌گوید: جوایز ادبی در دنیا همیشه به عنوان یک نشان(برند) برای ناشر کتاب برگزیده مطرح می‌شود. وقتی کتابی برنده یک جایزه می‌شود با یک برنامه خبری حساب شده درباره کتاب اطلاعات و اخبار قابل توجهی به مخاطبان رسانده می‌شود و در حقیقت این کتاب به همه مردم معرفی می‌شود. در کشور ما اما وضعیت به شکلی است که وقتی کتابی برگزیده یک جایزه ادبی می‌شود نامش از کوچه محل ناشر هم آن‌طرف‌تر نمی‌رود! به نظر می‌رسد برگزارکنندگان جوایز ادبی در ایران به تنها نکته‌ای که توجه ندارند وجود یک سامانه هدایت‌شونده رسانه‌ای برای معرفی برگزیدگان و نیز دادن این اطمینان به رسانه‌ها است که انتخاب آنها انتخابی از روی شایستگی بوده و از این‌رو می‌شود به عنوان یک موضوع رسانه‌ای مردم را به آن تشویق کرد. هر چند در آشفته‌بازار سیاست و اقتصاد در ایران امروز، کمتر رسانه‌ای را می‌توان یافت که دل به کتاب و دعوت مردم به خلوت مطالعه ببندد. انگار همه چیز دست به‌دست همه داده تا کتاب‌نخواندن در ایران امروز نه یک معضل که یک باور شود.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها