دستفروشان کتاب و جای خالی نظم اقتصادی
پدیده دستفروشی کتاب از جمله موضوعاتی است که همواره مخالفان و موافقانی دارد، برخی رشد این پدیده را ناشی از مسائل اقتصادی دانسته و بعضی دیگر علاقه به کتاب و مطالعه را دلیل روی آوردن دستفروشان به این شغل دروغین عنوان کردهاند.
به گزارش پایگاه خبری گسترش، روزنامه صمت نوشت: در یک تحقیق در تهران که حسین ایمانیجاجرمی مدرس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران به آن اشاره کرده، از میان ۱۰۰ نمونه مورد بررسی، ۸۰ مورد از شغل دستفروشی خود اظهار بیزاری کردهاند، این افراد دلایل این مسئله را در ۲۷ مورد بیآبرویی، ۲۸ مورد نبود ثبات شغلی - مکانی و ۱۷ مورد مزاحمتهای شهرداری عنوان کردهاند. هرچند این آمار بطور کلی درباره دستفروشی است اما به باور بسیاری از فعالان عرصه نشر، دستفروشی کتاب نیز رشد زیادی در سالهای اخیر حتی در استانهای دیگر داشته به گونهای که هیچ نهاد و یا سازمانی با آن برخورد نمیکند. احمد طبایی نویسنده مجموعه داستان «آن که باد میکارد» در این باره میگوید: پدیده دستفروشی کتاب را نمیتوان به شکل مطلق ارزیابی کرد و آن را به طور کل مثبت یا به کلی منفی دانست، در جامعهای با سرانه مطالعه پایین که هنوز فرهنگ کتابخوانی در آن به درستی نهادینه نشده، عرضه کتاب در شکلهای مختلف، کمک به ترویج فرهنگ مطالعه است. طبایی میافزاید: دستفروشی، بازار غیررسمی فروش کتاب است که از ساز و کارهای قانونی پیروی نمیکند اما نباید فراموش کرد که چنین بازاری برای پاسخگویی به نیازهایی که در بازار رسمی برآورده نمیشود، شکل میگیرد. به گفته وی، وقتی مخاطبان به دنبال کتابهایی هستند که از آخرین زمان تجدید چاپ آنها سالها گذشته و در ویترین کتابفروشیها پیدا نمیشود و یا کتابهایی که نرخ آنها بالاتر از قدرت خرید بخش عمدهای از جامعه است، خواه ناخواه سری هم به دستفروشان میزنند تا شاید همان کتابهای کمیاب یا گران را با بهایی کمتر خریداری کنند. طبایی میگوید: به نظر میرسد بهترین و کمهزینهترین راهکار در برخورد با پدیده دستفروشی کتاب، ساماندهی آن است چرا که بدین ترتیب و با تعریف ساز و کارهای مناسب، حداقلی از نظارت بر دستفروشان کتاب اعمال میشود و در ازای آن، برخی خدمات و تسهیلات به دستفروشانی که به این سطح از نظارت تن داده و از ساز وکارهای قانونی پیروی میکنند، ارائه میشود. یک کارشناس چاپ و نویسنده کودک و نوجوان نیز میگوید: نخستین حاصل قوانین ممیزی بیش از حد، فاصله گرفتن خوانندگان و مصرفکنندگان کتاب از بازار رسمی و روی آوردن آنها به بازار غیررسمی است زیرا کالای مطلوب و خواستهشان را در آن راحتتر و بیشتر از بازار رسمی مییابند. علی بیگدلی میافزاید: توجه نسبت به کتابهایی که دستفروشان در بساط خویش فراوان دارند، خود ترازوی قابل اعتمادی برای درک بازار است، در نبود ساز و کارهای موثر شناخت نیاز مخاطب، باید دستبوس سایهفروشان دانایی بود زیرا چراغ بهدست گرفتهاند و دو کار مهم و عمده را بدون هیچ چشمداشتی انجام میدهند. یکی آنکه رابطه مردم کوچه و خیابان را با کتاب حفظ میکنند و دیگری آنکه به ناشران و نویسندگان راه را نشان میدهند. وی ادامه میدهد: در صورتی که ناشر، کتابفروش و نویسنده، قدر این نعمت را میدانست، چه بسا از آن بهرههای بسیار میبرد، بار به این سنگینی را این سایهفروشان، به بهای ناچیز بر گرده گرفته و به پیش میبرند، کاش شرایط طوری بود که آنها نیز میتوانستند از این استعداد بینظیر خود در درک دقیق و کاربردی خواستههای مردم بهره میگرفتند و راه و چاه را به سایر فعالان نشان میدادند، هرچند جای افسوس باقی است که این فضا با بیتوجهی به حقوق معنوی صاحبان آثار، اعم از ناشر و نویسنده، قرین است. بیگدلی با بیان اینکه شرایط کلان اقتصادی در کشور به گونهای است که نمیتوان به فعالان بازار غیررسمی به طور مستمر خرده گرفت، اضافه میکند: به احتمال زیاد، بسیاری از آنها تمایل دارند استعداد و توانشان را در مسیر قانونی هم بهکار گیرند اما روشن است که وقتی اقتصاد رسمی پاسخگوی نیاز فعالان اقتصادی در تولید شغل و ایجاد فضای کار نیست، مردم خود دست به کار خواهند شد؛ هرچند این با همه بدیهایش، خوبیهایی هم دارد و نشان میدهد که آنها قدرت و هوشمندی لازم برای کارآفرینی را دارند.به گفته وی، این افراد رابطه گمشده و مبهم اقتصاد رسمی را با مردم و مصرفکنندگان و خواستههای آنان بازسازی میکنند و در یک وضعیت کج دار و مریز، نیاز آنان را برطرف میکنند و نان بر سر سفره خویش از راه «کتاب» میگذارند.
ارسال نظر