وقتی دیگر مدیا کاشیگر در میان ما نیست
«روزی روزگاری» آقای مترجم
خبر غافلگیرکنندهای بود. مدیا کاشیگر، شاعر، نویسنده و مترجم، ظهر ۷ مرداد درگذشت تا جامعه ادبی سوگوار چهرهای دیگر شود.
به گزارش پایگاه خبری گسترش، روزنامه صمت نوشت: او از نسل پرتلاشی بود که نگاه ویژه و مترقی به ادبیات داشت و ادبیات ترجمه مدیون حضور و نگاه او برای تعالی جایگاه خود است. حدود دو هفته پیش خبر بستری شدن کاشیگر در بیمارستان امام خمینی در رسانهها منتشر شد. او در چند وقت اخیر دو بار به دلیل مشکلات ریوی و تنفسی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شده بود اما شاید کمتر کسی تصور میکرد که دو هفته بعد پسرش مانی از درگذشت پدر خود خبر دهد. اما مانی کاشیگر ظهر شنبه در گفتوگویی با ایبنا خبر داد که پدرش در همان بیمارستان امام خمینی و در هنگام انجام CPR درگذشته است. کاشیگر در کنار فعالیتهای نوشتاریاش، در کارهای اجرایی نیز فعال بود و دبیری دو جایزه ادبی را بر عهده داشت. او که تحصیلات خود را تا دیپلم در فرانسه گذرانده بود، آثار بسیاری از نویسندگان نامدار فرانسوی همچون آلبر کامو، اوژن یونسکو، ژان ژنه و... را در کنار نویسندگانی دیگر همچون ولادیمیر مایاکوفسکی، فرناندو آرابال، آنتوان دوسنت آگزوپری و... به فارسی برگرداند. بسیاری از خوانندگان جدی کتاب، او را با ترجمه کتاب «ابر شلوارپوش» نوشته مایاکوفسکی میشناسند. اما او برای هنرمندان و تماشاگران تئاتر نیز ترجمههای دیگری به یادگار گذاشته است. محمود حسینیزاد در پی درگذشت مدیا کاشیگر، از این نویسنده و مترجم به عنوان کسی که جای او سالهای سال خالی خواهد بود، یاد کرد. این داستاننویس و مترجم درباره مدیا کاشیگر، به ایسنا گفت: کاشیگر دوست خیلی خوبی بود و جایش سالهای سال برای همه ما خالی خواهد بود. بسیار پرمعلومات و مردمدار بود و برای خودش محفلی به حساب میآمد. من حدود ۳۳ سال او را میشناختم و الان از درگذشتش بسیار متاسفم و متاثر شدهام. حسینیزاد درباره آثار مدیا کاشیگر نیز گفت: او فرانسه را خیلی خوب میدانست و این را همه میدانیم. کارهای پراکندهای انجام داده بود، اما این اواخر کارهایش بیشتر معطوف به آثار تئوری بود. در طول سالها فعالیتش آثار خیلی خوبی در حوزه تئوری عرضه کرد. برنامههای زیادی داشت و امیدوارم توانسته باشد حداقل بخشی از این برنامهها را به سرانجام برساند. کاوه میرعباسی با اشاره به درگذشت کاشیگر گفت: مرگ او بهشدت منقلبم کرد چرا که سابقه دوستی ما به ۵۰ سال پیش برمیگشت. حالا خبر درگذشتش ۵۰ سال دوستی و خاطرات و اتفاقهایی گوناگون را برایم تداعی میکند. من و مدیا کاشیگر تا کلاس ۱۱، یعنی تا ۱۷سالگی، همشاگردی بودیم. سال ۵۰، من به فکر خواندن کارگردانی سینما افتادم و دوستی ما از آن زمان جدیتر شد. وی در ادامه گفت: مدیا کاشیگر وجوه مختلفی داشت اما در وهله نخست او بیش از هرچیز مترجمی طراز اول بود و دانش بسیار زیادی داشت. تسلط او به زبان فرانسه خیرهکننده بود و نثر فارسیاش هم درخشان بود. مدیا دبستانش را در فرانسه خوانده بود و وقتی به ایران آمد و با هم همکلاس شدیم فارسی را خیلی خوب نمیدانست. اما بعدتر دانش زبانیاش را بهطرز چشمگیری افزایش داد و در آثارش نثر فارسی خیلی خوبی داشت. ما هر دو ریاضی خوانده بودیم. یکی از وجوه دیگر کار او توانایی نظریهپردازی و قدرت استنتاجاش بود. این ویژگی او در مقالات متعددی که نوشته به روشنی دیده میشود. این نویسنده در ادامه افزود: وجه دیگری از فعالیتهای کاشیگر، تلاش چشمگیری بود که او در جایزههای ادبی داشت. در بسیاری از جایزههای ادبی که مدیا حضور داشت من هم با او همکاری داشتم و از نزدیک شاهد بودم او چطور تکوتنها بار این جایزهها و جشنوارهها را به دوش میکشید. مهدی یزدانیخرم رماننویس و منتقد ادبی درباره وجوه شخصیتی کاشیگر گفت: مدیا کاشیگر همیشه بود، سر هر بزنگاه، هر جا گیر و گرفتی پیش میآمد. به بدناش رحم نکرد و شاد و پر سیگار زیست. او که در جوانی جودو تمرین میکرد و نسل من با ترجمهٔ «ابر شلوار پوش»اش آن شاهکار فوتوریستی مایاکوفسکی میشناختاش ذهنی پر کلمه بود. حجم خواندههایش به معنای واقعی شگفت بود... شگفت... مترجم بود از نوع مولفاش نه از این زورچپان شدهها... امیرحسین خورشیدفر دیگر نویسنده و دوست کاشیگر گفت: مدیا کاشیگر یک چهره ادبی چند بُعدی و یگانه بود. مترجمی قابل و مرجع در ادبیات فرانسوی به شمار میآمد، در ضمن نویسنده و شاعر بود و از معدود روشنفکرانی که ادبیات ژنریک و رمان علمی تخیلی (Si-Fi) و فانتزی را دوست داشت و از حیث نظریه، ادبیات را به دقت میشناخت. این ذائقه ادبی که مثل طعنهای به سلیقه عبوس رایج میان روشنفکران بود وجهی از شخصیت او را نشان میدهد. کاشیگر تعدادی از نمایشنامههای مهم جهان مانند «کرگدن» نوشته یونسکو که از مهمترین نمایشنامههای ابزورد است، «کلفتها» اثر مشهور ژان ژنه و... را ترجمه کرده است. آثاری که در ایران بارها با کارگردانی هنرمندان مختلف روی صحنه رفتهاند. علاوه بر اینها رمانهای «تکنیک کودتا» نوشته کورتسو مالاپارته، «خرده آسمان» و «دیگر هیچ» نوشته کلود استپان را نیز به فارسی ترجمه کرده است. او که تحصیل در رشتههای معماری و اقتصاد را در دانشگاه نیمهتمام گذاشت، نهتنها در زمینه ترجمه فعال بود که شوق نوشتن شعر و رمان و مقالات تئوریک را هم داشت. رمان او با نام «وقتی مینا از خواب بیدار شد» از سوی نشر «قصه» منتشر شد، کتابی که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده بود و همین رمان جایزه شورای کتاب کودک و نوجوان را دریافت کرد. در حوزه ترجمه صاحب نظر بود و مجموعهای از بهترین سخنرانیها و مقالاتش در این زمینه در کتابی با نام «مرگ موریانه» منتشر شده است. در کنار آن در دو فصلنامه ارغنون و زیباشناخت مقالاتی از تزوتان تودوروف را ترجمه و منتشر کرده است. سال گذشته نیز مجموعهای از داستانهای کوتاه خود را با نام «خاطرهای فراموش شده از فردا» منتشر کرد؛ کتابی که از سوی نشر «نیماژ» منتشر شد. کاشیگر در عمر نهچندان طولانی خود هرچند بیش از صد مقاله در زمینه ترجمه نگاشت اما تنها مشغول ترجمه و نوشتن نبود و در کارهای اجرایی نیز فعالیتهای زیادی داشت. او دبیر جایزه «یلدا» بود و جایزه «روزی روزگاری» را نیز پایهگذاری کرد و از سال ۸۶ تا ۸۹ دبیری این جایزه را برعهده داشت. هرچند هیچ یک از این جوایز چندان نپاییدند و گرفتار مشکلات و مصایب جایزههای ادبی مستقل شدند به طوری که جایزه «روزی روزگاری» از سال ۹۰ تعطیل شد. او از اعضای هیاتمدیره بنیاد محمود استادمحمد نیز بود و چندی پیش که قرار بود نخستین جلد از مجموعه آثار استادمحمد رونمایی شود، اعضای هیاتمدیره بنیاد او ترجیح دادند برگزاری آیین را به زمانی موکول کنند که حال کاشیگر خوب باشد و بتواند در برنامه شرکت کند. آیین تشییع پیکر مدیا کاشیگر ساعت ۹ صبح امروز سهشنبه ۱۰ مرداد از برابر تالار وحدت تشییع و در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد. مدیا کاشیگر متولد سال ۱۳۳۵ در تهران بود. او مترجم توانایی بود و از او نزدیک به ۲۰ اثر در این زمینه منتشر شده است؛ مدیا کاشیگر همچنین دبیر جایزه ادبی یلدا و بنیانگذار و دبیر سه دوره جایزه ادبی روزی روزگاری بود. حالا مدیا کاشیگر در میان ما نیست. نویسنده و مترجم با اخلاقی که از او دو یادگار در این زمانه به یادگار مانده است. دخترش غزل و پسرش مانی که بهطور قطع میدانند راه و یاد و نام پدر آنقدر بزرگ است که باید به احترام بزرگیاش بر پای اعتلای نامش و پیشرفت آن همت و تلاش کنند.
ارسال نظر