تقویت اعتمادبهنفس با ترک عادتهای غلط
اعتمادبهنفس یعنی آن احساس و شناختی که از تواناییها و محدودیتهای بیرونی و درونی خود دارید. بنابراین وقتی اعتمادبهنفس و خودباوری خود را بر اساس آنچه بهراستی هستید و نه بر اساس موفقیتها و دستیابیها یا شکستها و ناکامیهای خود بنا میکنید چیزی را در خود خلق مینمایید که هیچکس و هیچچیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت.
گسترش نیوز- اعتمادبهنفس آن است که بدانید و مطمئن باشید با اینکه میترسید اما بیگمان دست به عمل خواهید زد. برای کسب اعتمادبهنفس و برطرفکردن ترس در خود بهطور دقیق مشخص کنید که از چه چیز هراس دارید. سپس دست به عمل بزنید. دست روی دست گذاشتن فقط ترس را بزرگتر و هراسانگیزتر میکند. سریع اقدام کنید. مصمم باشید. باید تمرین کنیم تا فقط افکار مثبت را از بانک ذهن خود برداشت کنیم. افکار ناخوشایند را از بانک حافظه خود بیرون آوریم. هنگامیکه تجربیاتی از هر نوع را به یاد میآوریم، روی قسمتهای خوب آن متمرکز شویم.
اگر متوجه شدیم که جنبههای منفی را مرور میکنیم، ذهن خود را بهسوی دیگری منحرف کنیم.نظر متعادلی نسبت به مردم پیدا کنید. این دو نکته را ضمن برخورد با مردم در نظر داشته باشید: اول اینکه دیگری آدم مهمی است و بیشک آدم مهمی است، چراکه هر انسانی مهم است. ولی به یاد داشته باشید که شما هم مهم هستید. پس هنگامیکه شخص دیگری را ملاقات میکنید، این فکر را مدنظر داشته باشید که هردوی ما مهم هستیم که داریم راجع به منافع مشترک خود گفتوگو میکنیم.روراست عملکردن، وجدانتان را آسوده نگه میدارد و در شما اعتمادبهنفس ایجاد میکند. وقتی کاری را که به بدی شهرت یافته است انجام میدهیم، اول اینکه احساس گناه میکنیم و در نتیجه اعتمادبهنفسمان را از بین میبریم و دیگر آنکه مردم دیر یا زود متوجه خطای ما میشوند و از ما سلب اعتماد میکنند. همیشه در ردیفهای جلو بنشینید. نگاهکردن به چشمان دیگران را تمرین کنید. سرعت راه رفتنتان را بیستوپنج درصد تندتر کنید. بلند و جدی حرفزدن را تمرین کنید. خندان باشید. نیروی خنده را به اختیار خود درآورید. کارهایی را انجام دهید که وجدانتان میگوید درست است. نکته بعد آن است که دریابید اعتمادبهنفس یا تصویرى که از خودتان دارید، محصول سالیان گذشته زندگى شماست و بهتدریج، به چنین صورتى درآمده است؛ بنابراین تغییر و اصلاح آن نیز نیازمند زمان و کوشش است.گذشته را بههیچوجه نمیتوان تغییر داد؛ اما آینده را میتوان.
در حقیقت آینده چیزى نیست جز اندیشههای شما و کوشش براى آفریدن آنها و جامه عمل پوشاندن به آنها. البته مقصود، درسنگرفتن از خطاها و شکستهای گذشته نیست بلکه مقصود آن است که در بند گذشته نباشیم و آنقدر خطاهاى گذشته خود را بزرگ نکنیم که ما را از دیدن آینده بازدارد.لازم نیست که هر یک از ما در همه زمینهها سرآمد دیگران و بهاصطلاح، در همه عرصهها نفر اول باشد. این کمالطلبى افراطى و اینگونه انتظار داشتن از خویشتن، ریشه در نشناختن خود دارد و آن روى سکه بیاعتمادی است. کسى که خود را در آینه واقعیت دیده است، تواناییهای خود را در کنار ضعفهای خود پذیرفته است و به همین دلیل، اعتمادبهنفس پیشرفتهای دارد. او با دانستن این واقعیت، دیگر نه خود را میفریبد و نه به خود لطمه میزند؛ میداند که در کجا سرمایهگذاری کند و در چه مسائلى جولان دهد.اهداف خودتان را بهصورت جملاتى مشخص درآورید و آنها را به خودتان بگویید. این به خودگویى باید بهصورت مثبت باشد. این کار، چندان دشوار نیست. نخست براى خودتان اهداف واضح و معینى وضع کنید. این اهداف را به بلندمدت و کوتاهمدت تقسیم کنید، آنها را بنویسید و آنگاه براى خود، تکرار کنید و سپس در ذهن خود، مجسم سازید و ذهن خود را بدانها مشغول نمایید. این اهداف باید واقعى و معقول باشند. در جملات خود، فعل مربوط به زمان حال را به کار ببرید، مانند من تصمیم دارم، من احساس میکنم و... نتایج نهاییای را که میخواهید بهدست آورید، توصیف کنید و بر جنبه مثبت هدف خود تأکید کنید، نه جنبه منفى آن. از هر فرصتى براى تصمیمگیری استفاده کنید و این نیرو را در خویش پرورش دهید.
تصمیمگرفتن، مستلزم خطرپذیرى و احساس مسئولیت است. لذا اگر هم نتایج تصمیم خوشایندتان نبود، مسئولیت آن را بپذیرید. در برخى زمینهها متخصص شوید، همین نکته که شما چیزى میدانید که دیگران نمیدانند و توانایى کارى دارید که دیگران توانایى آن را ندارند، به شما اعتمادبهنفس فوقالعادهای میبخشد.تحت هر شرایطی از معاشرت با افرادی که تفکر منفی دارند خودداری کنید. این افراد بزرگترین مخرب اعتمادبهنفس و عزتنفس شما هستند. در زندگی هر چه اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیتهایی را که میتوانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید بهسوی خود جذب خواهید کرد.برخی از ما بهغلط اینطور تفسیر میکنیم «اگر نمیتوانید کاری را درست انجام دهید، پس هرگز آن را انجام ندهید» اگر خدایناکرده اعمال خود را بر اساس این گفتار عامیانه قرار دهیم تقریبا هیچ کاری را نمیتوانیم انجام دهیم؛ اگر ما به اعمالی که انجام میدهیم قدری توجه کنیم متوجه میشویم که همه ما در هنگام یادگیری کارهایی که انجام میدهیم اشتباه میکنیم، شما هر چقدر دارای انگیزه بیشتری باشید و سختتر و طولانیتر کار کنید، کار را بهتر انجام خواهید داد و این امر اعتماد رفتاری را تغییر خواهد داد نه احساس برتری را.هر وقت دیدید که ادامه کاری برایتان ممکن نیست و احساس غالب شما بر دست کشیدن و رها کردن کار است سریعا کارها و اعمال موفق گذشتهتان را مورد تقدیر و تشویق قرار دهید.در قبال کارهای درست به خود پاداش دهید و در قبال کارهای نادرست، خود را جریمه کنید.
از مهمترین روشهایی که به شما کمک میکند تا آنچه را که شروع کردهاید به پایان برسانید این است که آن را به کارهایی با اندازههای مورد نیاز، تجزیه و کوچک کنید تا از انجام آن فرار نکنید. همه ما میخواهیم که مورد تایید دیگران قرار بگیریم و آنها ما را بپذیرند، که البته امری مطلوب است اما اینکه فکر کنیم برای تایید گرفتن از آنها باید هر کاری که میخواهند انجام دهیم و آنگونه که میخواهند تفکر و رفتار کنیم فکری نادرست و نقص کامل قاطعیت و استقلال است. حالات و رفتار ما در ارتباط متقابل با یکدیگر هستند. بنابراین ایجاد حالاتی که در ظاهر شما را به افراد معتمدبهنفس شبیه میکند میتواند این حس را در رفتار شما ایجاد کند.
منبع: آرمان
ارسال نظر