به فریاد کودکان کار برسید
امیرمحمد درویش- خبرنگار
خیابانهای تهران و گوشه و کنار این کلانشهر، پر شده از کودکانی که با لباسهای پاره و دمپایی مشغول تکدی گری هستند و در اصطلاح به کودکان کار معروفاند. عمده فعالیت این کودکان، چهار راههای پایتخت است که محل تردد خودروهای بسیاری است. با فرا رسیدن صبح کار خود را آغاز کرده و تا پاسی از شب ادامه میدهند.
عدهای از این افراد کودکان بیسرپرستی هستند که توسط باندهای مافیا اداره شده و از اتباع بیگانه هستند. ورود غیر مجاز به کشور داشته و مجبور هستند برای گذران زندگی تکدی گری کنند. سن و سال پایینی دارند و اکثرا سواد ندارند. این کودکان مجبور هستند در ازای جای خواب و همچنین مواد غذایی، برای افرادی کار کنند که در اصطلاح به آنها مافیا گفته میشود.
گروهی دیگر کودکان بد سرپرست هستند. این افراد توسط خانواده مجبور به کار میشوند و از تحصیل نیز محروم هستند. کودکان بد سرپرست، جزو مظلومترین کودکان هستند که به دلیل شرایط ضعیف اقتصادی مجبور به کار شدهاند و دولت نیز به فکرشان نیست.
دسته سوم این کودکان، تک سرپرستها هستند. تک سرپرست به کودکی گفته میشود که پدر یا مادر خود را از دست داده و از نظر شرایط زندگی وضعیت خوبی ندارند. همین امر سبب میشود تا کودک مجبور به کار شود و زندگی خود را به جای گذران در مدرسه و بازی در کوچه، در خیابان ادامه دهند.
کودکان کار همیشه در چهار راهها نیستند بلکه در کنار سطلهای زباله هم دیده میشوند. گاهی به دلیل کوتاهی قد مجبور هستند درون مخزن زباله بروند تا بتوانند چیزهای به درد بخور را جدا کرده و به محل دپوی زباله ببرند. سلامت آنها همواره تهدید شده در معرض انواع بیماری قرار میگیرند. گاهی یک گوشه نشسته و ناظر شادی کودکان هم سن و سال خود هستند که مشغول دوچرخه سواریاند. حسرت در دل این کودکان همیشه شعلهور است و دلشان میخواهد آنها نیز از این کودکانههای جذاب استفاده کرده و لذت ببرند اما مجبوراند در سطل زباله پرسه زده و کار کنند وگرنه شکمشان سیر نمیشود.
محرومیت از تحصیل یکی از بزرگترین چیزهایی است که کودک کار از آن محروم هستند. در صورتی که مانند سایر کودکان حق دارند سواد یاد گرفته و به مدرسه بروند. تعدادی از این کودکان به واسطه خیرین، سواد یاد گرفته و مشاهده میکنیم که در مترو و یا در کنار خیابان مشغول خواندن کتاب درسی و در اصطلاح نوشتن مشقهای خود هستند.
کودکان کار، به علت محرومیتهایی که در زندگی دارند، پرخاشگر میشوند. نا مهربانی و بیتوجهی مردم به کودکان سر چهار راه، سبب شده است تا این افراد سرخورده شوند. حق زندگی، حق تحصیل، حق تفریح و خیلی از حقهای دیگری که باید در زندگی داشته باشند ندارند. پرخاشگری تا آینده همراه این کودکان است و ممکن است برخی از آنها در آینده به مشکلات فراوانی بخورند.
نکته قابل توجه حضور دختران کم سن و سال در چهار راهها است. دخترانی که جای آنها در چهار راهها نیست و باید خاله بازی کنند و درس بخوانند. تعداد این افراد روز به روز درحال افزایش است و حداقل در چهار راهها بین ۱۰ تا ۱۵ کودک کار دیده میشود. نبود امنیت نیز یکی دیگر از مواردی است که این کودکان را تهدید میکند. امکان برخورد خودرو با آنها در چهار راهها وجود دارد و اگر زمانی تصادف کنند، هیچ کس پاسخگو نخواهد بود چراکه بسیاری از این افراد از اتباع غیرمجاز هستند و مدارک هویتی ندارند. اما انسان که هستند.
راهکار
دولت محترم باید افرادی را مامور کرده تا این کودکان را شناسایی کند. کودکان کار نیاز به توجه و تحصیل دارند. از سوی دولت باید شرایطی فراهم شود تا علاوه بر تحصیل از خدمات اجتماعی هم بهرهمند شوند. مراکزی از سوی دولت باید آمادهسازی شود که کودکان کار شب را در آن جا استراحت کرده و صبحها نیز کار مناسبی انجام دهند. مانند کار در کارخانهها، کارگاههای تولیدی و.... با وجود چنین اقداماتی دست مافیا از این کودکان کوتاه میشود و به حداقل امکانات زندگی خواهند رسید. همه و همه به اقدامات دولت بر میگردد که تا چقدر این کودکان برایشان اهمیت دارند. در نخستین اقدام باید برای مدارک هویتی کودکان کار، تدابیری اندیشیده شود که هویت داشته باشند. امید است دولت محترم نسبت به ساماندهی کودکان کار، بهترین و مناسبترین اقدامات را انجام دهد تا این افراد بتوانند از حداقل امکاناتی که در شهر وجود دارد استفاده کنند.
ارسال نظر