چهرهای ماندگار برای نسل من و تو
سال گذشته در چنین روزهایی بود که خبر ناگهانی فوت اکبر هاشمیرفسجانی روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت و دهان به دهان چرخید تا نهتنها شهروندان ایرانی، که بسیاری از سیاستمداران جهان را با شوکی غمآلود روبهرو کند.
هاشمیرفسنجانی، یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ به علت ایست قلبی در ۸۲ سالگی دعوت حق را لبیک گفت. پیکر وی همان روز به بیمارستان حسینیه جماران منتقل شد و ۲ روز بعد، پس از تشییع از دانشگاه تهران در آرامگاه آیتالله خمینی(ره) به خاک سپرده شد. اینچنین بود که مردم ایران با سیاستمداری که اقتصاددانان او را تئوریسین اقتصاد پس از جنگ میدانند و سیاستمداران او را سکاندار اعتدال در سیاست، وداع کردند. سیاستمدار اقتصاددانی که او را پایهگذار برنامهریزی نوین در ایران میشناسند و سکاندار سازندگی ویرانیهای پس از جنگ. بازطراحی سیاستهای کلی اصل۴۴ از میراثهای ماندگار آیتالله است که با بررسی و تصویب در مجمع تشخیص مصلحت نظام، امروز به یکی از پایههای اصلی اقتصاد ایران تبدیل شده است. عقاید و باورهایی مانند «قرارگیری ایران در مقام اقتصادهای نوظهور با رشدهای اقتصادی دورقمی»، «پیادهسازی الگوهای کوتاهمدت توسعهیافتگی» و «دغدغه رفاه اجتماعی» سبب شد تا وی با توجه به توصیههای اقتصاددانان، ایران پس از جنگ را با جدیت در مسیر توسعه قرار دهد تا آنجا که بسیاری هنوز بر این باورند که آیتالله همیشه برای مشکلات حلنشدنی اقتصادی، راهکار داشت. کسری ۵۱ درصدی بودجه سال ۶۷، ناچیز بودن درآمدهای ارزی، وابسته بودن زندگی جامعه به یارانه، تولید ناکافی، نبود مواد اولیه صنایع، وارداتی بودن عمده نیازهای کشور، انبارهای خالی، نبود زیرساختها، بیکاری مفرط، تخریب ۵ استان کشور و انبوه نیروهای آزادشده از جنگ، نمایی از ایرانی بود که دولت هاشمی در سالهای نخست پس از جنگ سکاندار آن شد. مشکلاتی که به گفته مردان اقتصادی آن روزهای دولت پنجم، «سیاستهای سازندگی» را در قالب برنامه اول توسعه بر ترسیمکنندگان نقشه راه توسعه ایران دیکته کرد. مرحوم هاشمیرفسنجانی پیش از آنکه سیاستمدار باشد، بین اقتصادیها به داشتن ایدههای نو و دیدگاههای توسعهای معروف بود. اقتصاددانان لیبرال، او را سیاستمداری با دیدگاههای نزدیک به اقتصاد بازار آزاد میشناختند و بسیاری همواره نقش او را برای تقویت حضور بخش خصوصی در اقتصاد پررنگ میدانند تا آنجا که در دوران ریاستجمهوری او بود که «توسعه برمبنای برنامهریزی» و «خصوصیسازی و توجه به بخش خصوصی و آزادسازی اقتصاد» پایهریزی شد. اتاقهای بازرگانی دوباره پا گرفت و سیاستهای کلی اصل ۴۴ بازنگری شد. این واقعیتی انکارناپذیر است که ۲ دهه بعد از پایان جنگ تحمیلی، اقتصاد ایران مستقیم و غیرمستقیم مدیون تلاشهای اوست؛ چه در بُعد اجرایی و چه اندیشهای، تا آنجا که براساس آمار و ارقام در سالهای آغاز دولت پنجم که از سال ۱۳۶۸ آغاز شد، اقتصاد با رشد حدود ۶ درصد همراه بود و در سال ۱۳۶۹ این رشد به بالاترین حد رسید. دولت سازندگی در شرایط دشوار، شاخصهای اقتصادی مثبتی برای کشور رقم زد. هرچند برخیها تورم ۵۰ درصدی دوران او را به عنوان یک کارنامه ناموفق مثال میزنند اما هاشمی در همان دوران بیشترین شغل را در کشور ایجاد کرد و در عین حال رشد تولید ناخالص داخلی ۱۴درصدی، رشد سرمایهگذاری ۸ درصدی، رشد اقتصادی ۱۲ درصدی و نرخ بیکاری ۹ درصدی از اعدادی بود که در دولت او به ثبت رسید. به علاوه اینکه در سالهای «سازندگی» بیش از ۶۰ سد مخزنی ساخته شد و توسعه شبکههای آبیاری و زهکشی و سایر اقدامات بخش کشاورزی سبب شد محصولاتی مانند گندم و تولیدات زراعی رشد سالانهای حدود ۶۰ درصد را تجربه کنند.همچنین دولت پنجم در قانون نانوشتهای به تقویت بنگاههای تولیدی و کارخانهها و بخش خصوصی پرداخت تا در مسیر سازندگی، زمینههای اصلی رشد اقتصادی کشور فراهم شود. این رشد در ادامه خود افزایش اشتغال، توسعه تولید داخلی، افزایش منابع مالی و در نتیجه مصرف بیشتر را هم ایجاد میکرد. از همین رو، کاهش بیکاری ناشی از افزایش عمران و تولید سبب شد تا توزیع درآمد در گستره بزرگتری از جامعه اتفاق بیفتد. در این دوران(سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) علاوهبر سازندگی در داخل، ترمیم روابط بینالمللی هم سرلوحه کارهای دولت بود و آیتالله هاشمیرفسنجانی تلاش میکرد از ارتباطات گسترده خود با سران دیگر کشورها برای حضور بینالمللی ایران و عادیسازی روابط با کشورهای دیگر بهویژه کشورهای منطقه استفاده کند. مجموع عملکرد این سیاستمدار بود که نام آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی را نهتنها برای نسل ما، بلکه برای نسل پدران و مادران ما و به یقین برای نسل و نسلهای آینده هم به عنوان چهرهای فراموشنشدنی، زنده نگه خواهد داشت و شاید برای بسیاری از ما الگویی برای اخلاق و سازندگی و خدمت به نظام و انقلاب هم باشد.
عاطفه خسروی / سردبیر روزنامه گسترش تجارت
ارسال نظر