|
کدخبر: 23610

پایان رسالت خرده‌فروش‌ها

فاطمه امیراحمدی - روزنامه‌نگار

این روزها گویا دنیا در حال بزرگ شدن است؛ بزرگ شدن به لحاظ تعداد فناوری و تحولات و در مقابل در حال کوچک شدن به لحاظ فاصله زمانی و مکانی است. در این تضاد وقتی فاصله‌ها کم و کمتر می‌شود، نمی‌توان انتظار داشت فناوری‌های متولد شده در قسمتی حتی دورترین نقطه دنیا در زندگی سایر افراد تاثیر نداشته باشد. اگر روزی مبادلات کالاها پایاپای بود و افراد کالاهای تولیدی خود را عرضه و در مقابل، محصولات مورد نیاز را دریافت می‌کردند این شیوه به مرور زمان دچار تحول شد و با خلق پول و اسکناس، دکان‌های کوچک در راسته خیابان‌های پرتردد ظهور کردند. اگر تاریخ را ورق بزنیم، می‌رسیم به فروشگاه‌های بزرگ و در نهایت فروشگاه‌های زنجیره‌ای، نه در کشور مادر که در سایر کشورها مانند هایپر استارها که در کشورهای زیادی فعالیت داشته و محصولات مختلف و متنوع ارائه می‌دهند. همچنین از زمانی که خودرو متولد شد و به تیراژ انبوه رسید برای پشتیبانی از محصولات و پوشش بازار، نمایشگاه‌هایی برپا شد تا خودروها را به فروش برسانند؛ این کمکی به سازندگان بود تا تنها به تولید فکر کنند و توزیع آن با بخش دیگری باشد. البته در این امر صنعت موتورسیکلت مستثنا نبود و فروشگاه‌های کوچک و بزرگ مشغول خدمات‌دهی به مشتریان این صنعت هستند. امروز نمایشگاه‌های رنگارنگ در سطح شهر که با توجه به تمکن مالی صاحب آن از ارزان‌ترین خودروها تا لوکس‌ترین آنها را در معرض نگاه مشتریان گذاشته، زیاد دیده می‌شود. تحولات شیوه توزیع به این صنف رسیده و نمایشگاه‌های خودرویی به نوعی به پایان راه خود رسیده‌اند. در دنیای بزرگی که افراد به هم نزدیک شده‌اند خرده‌فروش‌ها پاسخگوی نیاز این جمعیت بازار نبوده و باید جای خود را به بزرگترها بدهند (اگر در قانون هستی بزرگترها جای خود را به کوچکترها می‌دهند در جهان اشیا این امر برعکس شده است). در گزارش‌های «گسترش صنعت» گلایه‌های بسیاری از سوی نمایشگاه‌داران خودرو و فروشگاه‌های موتورسیکلت شنیده می‌شود که عنوان می‌کنند بازار راکد است و نمایندگی‌ها سهم بازار آنها را به خود اختصاص داده‌اند و چون قیمت‌ها در نمایندگی‌ها مناسب‌تر است مصرف‌کننده ترجیح می‌دهد خودرو و موتورسیکلت مورد نیازش را از آنها بخرد. در ابتدا شاید این امر نامطلوب جلوه کند زیرا به لحاظ مالی ضرر زیادی به این صنف وارد خواهد شد اما نمی‌توان از بستر تحولات جهانی خود را دور نگه داشت زیرا مرزها از بین رفته است. در گزارش میدانی از بازار موتورسیکلت این‌گونه برآورد می‌شود که نمایندگی‌ها کم‌کم نبض بازار را در دست گرفته‌اند و خرده‌فروش‌ها چاره‌ای جز تعطیلی فروشگاه‌های کوچک و بزرگ خود ندارند. گفتنی است بازار ایران، بازاری سنتی بوده که با گذشت سال‌ها از انقلاب صنعتی، تولید و توزیع محصولات به شیوه‌های سنتی انجام می‌شود و یک فروشگاه منبع درآمد چند خانوار به‌شمار می‌رود. این مسئله خود آسیب تحولات صنفی را بیشتر می‌کند زیرا صاحبان آنها عنوان می‌کنند ۳ دهه تجربه کار در این صنف آنها را از یادگیری سایر حرفه‌ها غافل کرده است. حال باید دید این بازار چه زمانی در خود به ثبات نسبی خواهد رسید که اگر دیر شود شیوه‌های نوین دوباره جایگزین زنجیره قبلی می‌شود و دوباره این بازار ایران است که هر بار باید تاوان دیراندیشی صاحبان خود را بدهد.

ارسال نظر