شکایت این درد را به کجا ببریم؟
حامد شایگان/ معاون سردبیر
حادثه تلخ زلزله غرب کشور بار دیگر دل هموطنان را غمگین کرد، هرچند پاسخ بسیاری از عامه مردم در گفتوگویها روزمره خودشان درباره این رویداد این است که چه میشود کرد، «بلایای طبیعی» است و حتی ممکن است به «قضا و قدر» هم نسبت بدهند که دست آدمی از آن کوتاه است. اما وقتی از ابتدا تا انتها رویداد را بررسی میکنید مشکلاتی سر باز میکند که آه از نهاد آدم بلند میشود. زلزلهای که شب یکشنبه در مرز بین ایران و عراق رخ داد بسیاری از اتفاقها یا اشتباهات که بارها تکرار شده بود در همان ساعتهای اولیه خبرها حکایت از وحشتزدگی مردم منطقه داشت که نشانه مطمئن نبودن مردم از مدیریت هنگام بحران است و سازمانهای امدادی یا اطلاعرسانی برنامهای برای کاهش فشار روحی-روانی هموطنان نداشتند و شاید بدترین خبری که میتوانست در آن زمان منتشر شود این بود که بیمارستان قصرشیرین در اثر زلزله تخریب شده و قابل استفاده نیست، این مسئله مدیریت هنگام و قبل از بحران را به چالش میکشد؛ نخست این خبر برای مردم منطقه غرب کشور جز استرس و افزایش فشار روانی چیز دیگری نبود زیرا جایی که باید مرکز مدیریت بحران باشد کامل تخریب شده و به نگرانی نیروهای امدادی نیز میافزاید. بنابراین این خبر بیش از اینکه جنبه اطلاعرسانی عمومی داشته باشد باید زنگ خطری برای نیروهای ستادی و امدادرسان مرکز باشد تا به سرعت عملیات امدادرسانی سیار را آغاز کنند. از طرف دیگر عمق فاجعه این خبر در این است که در منطقهای زلزلهخیز جایی که باید امنترین و مستحکمترین نقطه در زمان بحران باشد بیشتر از مناطق مسکونی تخریب شده است، مسئلهای که بار دیگر برنامهریزی و دوراندیشی و اقدامات مدیران و مسئولان کشور را بیش از پیش طلب میکند، چطور ممکن است زیرساختهای بیمارستانی کشور آنقدر ضعیف باشد که در زمان بحران نهتنها کارایی نداشته باشند بلکه خود بحرانزا باشد زیرا با تخریب این بیمارستان جان بسیاری از بیمارانی که در آن زمان در آنجا بستری بودهاند به خطر افتاده است. هرچند در زمان حادثه نقل اشتباهها دردی را از مردم رنجور و آسیبدیده نمیکاهد اما ضرورت مدیریت درست را گوشزد میکند و پیش از اینکه کشور با حوادث بحرانزا روبهرو شود بهتر است میزان آمادگی سازها و مراکز مدیریت بحران در زمان حوادث مورد ارزیابی قرار گیرد نهاینکه تنها بعد از بحران تعداد جلسههای هماهنگی برای رسیدگی مجروحان را مدنظر قرار دهیم و آن برنامههای مدیریت بحرانی که آمادگی صددرصدی کشور برای مهار آسیبهای ناخواسته را نشان میدهند بازنگری شوند. همچنین مدیریت بعد از بحران نیز برای رسیدگی به مصدومان و بازماندگان آواره در شهر از اهمیت بالایی برخوردار است و حتی دستگاههای نظارتی و امنیتی نیز باید وارد عمل شوند زیرا فردای زلزله در منطقه غرب کشور دیدیم که برخی از آژانسهای هواپیمایی نرخ بلیط برای سفر به کرمانشاه یا برگشت از آن منطقه را حتی تا ۹۰۰ هزار تومان افزایش داده بودند، آیا این زمان فرصتی برای سودجویی است؟ در کجای دنیا به جای همدردی و کمک، به دنبال چپاول آوارگان هستند؟ شکایت این درد را به کجا ببریم.
ارسال نظر