|
کدخبر: 10932

تنش آبی، مقدمه بحران مهاجرت

خشکسالی یکی از معضلات جدی امروز ایران و دنیا است که اگر توجه جدی به آن نشود می تواند مشکلات جدی در ابعاد مختلف را ایجاد کند.

به گزارش پایگاه خبری گسترش،در این گزارش ابعاد مختلف پدیده خشکسالی بررسی و دیدگاه کارشناسان در این زمینه مطرح شده است.

مسئله آب در ایران جدی است

مهدی زارع-استاد زلزله ‌شناسی مهندسی پژوهشگاه بین ‌المللی زلزله ‌شناسی: در کشور ما در ۳۰ سال گذشته مسئله گرم شدن (در حد ۲/۵ تا ۳۰ درجه در حدود ۶۰ سال گذشته) و همچنین خشکسالی از مهم‌ترین مظاهر بحران آب بوده‌اند. سوال مهمی مطرح است: این تغییرات به ویژه از بین رفتن منابع آب‌های زیرزمینی در حدود ۲۵ سال اخیر، چه اثرهای بعدی ممکن است به جا بگذارد؟ تخلیه سفره‌های آب زیرزمینی می‌تواند به تسریع در رخداد یک زلزله مهم بعدی بینجامد. در واقع این باربرداری از لایه‌های آبدار سطحی می‌تواند به تغییر در ریتم رخداد زلزله‌های اصلی منجر شود.

در ایران ارزیابی‌های انجام شده در دشت تهران و کرج، منطقه دریاچه ارومیه و منطقه مشهد نشان می‌دهد در این نواحی حدود ۲۵ سال گذشته به ترتیب حدود ۳۰، ۷۵ و ۱۰۰ کیلومترمکعب از حجم سفره‌های آب زیرزمینی نابود شده است. هر ۳ منطقه یاد شده از نواحی لرزه‌خیز (و متاسفانه پرجمعیت ایران) هستند. در این نواحی لرزه خیزی در بازه‌ زمانی چند ده تا چند صد ساله بر روی پهنه، گسل‌های فعال وجود دارد. مسئله کمبود آب و تخلیه سفره‌های آب زیرزمینی با سرعت و حجم عنوان شده، با مراجعه به مطالعات مشابه به ویژه در کالیفرنیا می‌تواند با تسریع در رخداد زلزله‌ای به بزرگی ۷ یا بیشتر در این نواحی (که مهم‌ترین نواحی جمعیتی ایران هم هستند) منجر شود. این موضوع نیازمند بررسی‌های دقیق علمی و رصد پیوسته با ابزار‌های سنجش مدرن است. در واقع در فلات ایران در پهنه‌های گسل‌های فعال باید با توجه به نزدیکی یا قرارگیری این پهنه‌های گسله در زون‌های تخلیه آب‌های زیرزمینی برای برآورد احتمال رخداد زلزله بعدی باید مورد ارزیابی دوباره قرار گیرد. تغییر اقلیم ریتم رخداد مخاطرات مختلف از جمله زلزله‌ها را در ایران تغییر داده است.

توسعه بیابان‌ها در نزدیک شهرها و گسترش کلانشهرها چالش‌های مهم اقلیمی دنیای آینده خواهند بود. در بازدید‌های اخیر نگارنده مشخص شد که وضعیت بیابانی در جنوب ورامین در جنوب استان تهران توسعه یافته و وضعیت به سرعت به سوی تبدیل به کویر به پیش می‌رود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاه‌های جنوب استان تهران کاهش میزان بارندگی از ۶۶ تا ۸۰ درصد را نشان می‌دهد. در ناحیه جنوب آزادراه قم -گرمسار در عمل وضعیتی کویری حاکم است؛ تغییرات اقلیمی که شامل فرآیند گرم شدن جو زمین است. نماد مشخصی نیز در استان تهران دارد. در ۶۰ سال گذشته حدود ۲/۵ درجه هوای تهران گرم‌تر شده که ۱/۵ درجه ان به حدود ۲۰ سال آخر این دوره مربوط است. در استان تهران بیشترین تمرکز جمعیت سوی جنوب و جنوب غرب و غرب و در داخل شهر تهران به سمت مرکز و جنوب است.

در دهه گذشته میزان فرونشست زمین در گستره غرب و جنوب غرب تهران (که اکنون جمعیتی حدود ۲ میلیون نفری را در خود جای می‌دهد) میزان فرونشست سالانه زمین به حدود ۳۰ سانتی‌متر در سال (هر ۳ سال یک متر! ) می‌رسد. این فرونشست علاوه بر آسیب جدی بر زیرساخت‌های منطقه (مانند خطوط راه‌آهن)، خانه‌ها و ساختمان‌ها و سایر تاسیسات را آسیب‌پذیر‌تر می‌کند. بنابراین در چنین وضعی درعمل ریسک زمین‌لرزه بعدی (به دلیل افزایش آسیب‌پذیری) بیشتر می‌شود.

گزارش‌ها نشان می‌دهد حدود ۲۲ هزار حلقه چاه غیرمجاز در استان تهران وجود دارد، که حدود ۱۰ هزار حلقه مربوط به شهر تهران و پیرامون آن است (برآورد می‌شود که تعداد چاه‌های غیرمجاز حدود ۳ برابر تعداد چاه‌های مجاز در شهر و استان تهران باشند! )

تهران و شهر‌های پیرامونی آن همچنان از جذاب‌ترین جاهای کشور برای مهاجرت هستند. شرق و جنوب شرق تهران کانونی برای مهاجران از روستاها و شهرهای دچار خشکسالی شده از استان‌های خراسان، کرمان، سیستان و بلوچستان و همچنین حدود ۵۰۰ هزار نفر مهاجر ثبت نشده از افغانستان است. در عوض جنوب، جنوب غرب و غرب تهران، برای مهاجران از استان‌های آذربایجان، اردبیل، کردستان و لرستان جذابند. (سرعت رشد جمعیت در غرب تهران در طول دهه گذشته حدود ۲ برابر این رشد در شرق تهران بوده است. )

کانون‌های مدرن جمعیتی که در سایت‌های دولت‌های پیشین طراحی و اجرا شدند (مانند شهر جدید پرند در ۳۳ کیلومتری جنوب غرب تهران) با چالش آب روبه‌رو هستند. اکنون از شمال غرب، غرب و جنوب غرب تهران طرح‌های مختلف انتقال آب برای هدایت آب آشامیدنی و مصرفی به شهر جدید پرند در حال اجراست. شهر جدید پرند در اقلیمی بیابانی و در کنار فرودگاه بین‌المللی امام خمینی مکان‌یابی شده است، ولی معلوم نیست چرا برای توسعه این شهر که در سال ۱۳۹۵ جمعیتی ۴۰۰ هزار نفری برای آن برآورد می‌شود و سقف جمعیتی ۹۵۰ هزار نفر در آن برنامه‌ریزی شده است، تدبیر کافی اندیشیده نشده است.

خشکسالی؛ بحرانی خزنده از دیروز تا فردا

حسام ‌الدین نراقی - فعال اجتماعی و کنشگر توسعه: حتما خبردارید که در یکی از سنگ‌نوشته‌های تخت جمشید از قول داریوش هخامنشی دعا و آرزویی برای آینده ایران شده است؛ «اهورامزدا ایران را از دشمن، دروغ و خشکسالی در امان بدار». امروز نیز بعد از گذشت ۲۵۰۰ سال از آن تاریخ، ایران هنوز و همچنان درگیر و این ۳ مشکل و عامل آسیب‌رسان به هویت و مُلک و میهن است. امروز به مانند دیروز بیش از دشمن و دروغ، این خشکسالی است که تهدید‌کننده هویت و آینده ایران امروز و فردا است. خشکسالی یکی از ۱۴ بحران دسته‌بندی شده در سوانح اقلیمی و بحرانی خزنده است که بروز و پیامدهای آن در بلندمدت می‌تواند تمدن‌ها و شهرها و ساکنان آن را تهدید کند. در دوران ما بلندمدت‌ترین رویداد خشکسالی ثبت شده از سال ۱۳۷۵ تاکنون در شرق و جنوب شرقی ایران سال‌هاست که سایه خود را بر سر ساکنان استان‌های خراسان رضوی و جنوبی و سیستان و بلوچستان گسترانده است ولی از دیرباز چه قبل از دوران داریوش هخامنشی و چه تا ابتدای سده جدید برای این بحران راهکارها و اقدامات بسیاری را به اجرا می‌گذاشتند.

سازماندهی کشت و کار براساس اقلیم، صرفه‌جویی در خوراک و قناعت در مصرف موادخوراکی، ساختن راه‌های انتقال آب، تدوین نظام‌های مدیریت توزیع آب آشامیدنی و کشاورزی، ساخت آب‌انبارهای بی‌شمار در شهرها و مسیرهای تردد، ساخت مخازن جمع‌آوری آب در مسیرهای سیل، ساخت مخازن جمع‌آوری آب در بالادست حوضه‌های آبخیز، ساخت آب‌انبار و یخچال‌های بسیار برای نگهدارنده برف و یخ و از همه مهم‌تر فناوری قنات از جمله راهکارهای شناخته شده مدیریت منابع آن در فلات ایران بوده است ولی متاسفانه در سال‌های پایانی سلسله قاجاریه و به‌ویژه با آغاز دوران پهلوی اول و تعامل و ارتباط بیشتر ایرانیان با کشورهای پیشرفته غربی توجه بیشتر به مدرنیزاسیون (توسعه سخت‌افزاری) بدون در نظر گرفتن مدرنیته (توسعه نرم‌افزاری و مغزافزاری) و بی‌توجهی به دانش و آموزه‌های قدیمی و دانش بومی شاهد بروز مشکلات بسیاری در زمینه مدیریت منابع آب در سطح کشور بوده و هستیم؛ تخریب قنات‌ها و مسیرهای انتقال آب در شهرها، تخریب آب‌انبارهای قدیمی و استفاده نکردن از شبکه‌های انتقال آب قدیمی در شهرها و مناطق مسکونی و تخریب این زیرساخت، تغییر در الگوی مصرف خوراک و درخواست بیشتر برای کشت و زرع براساس منافع فردی و سازمانی نه منافع ملی و نسل‌های آینده. مشکل خشکسالی به عنوان تهدید قدیمی در بین ایرانیان راهکارهایی رایج و مرسوم داشته است. امروز نیز می‌توان با توجه به این دانش و خرد بومی و بازگشت به اصول و ارزش‌های سنتی با تاکید بر رویکردهای دوستدار محیط‌زیست و مبتنی بر اندیشه نوین توسعه پایدار برای این بحران راهکارهای زیادی یافت. به عنوان مثال، مستندسازی دانش و تجربه افراد پیشکسوت و ریش‌سفیدان و گیس‌سفیدان در مناطق درگیر خشکسالی یا مناطقی که از قدیم راهکارهای موثری برای این بحران داشته‌اند و از همه مهم‌تر توجه به آینده ایران و منافع نسل بعد. چه خوب است به سخن بزرگان توجه کنیم و امروز تا زمانی که شرایط قابلیت بهبود دارد برای مدیریت بهینه منابع آب و کاهش خطر خشکسالی بزرگ در فلات مرکزی ایران اقدام کنیم زیرا بنا بر آمارها و سخن مقامات عالی کشور، در سال‌های آینده اگر تمهیدات مناسب پیش‌بینی و برای اجرای آن اقدام نشود، شاهد سیل مهاجرت گسترده ایرانیان از شهرها و استان‌های مرکزی کشور خواهیم بود. خوب است که به کلام سعدی علیه‌الرحمه توجه کنیم و امروز تا زمانی که فرصت هست اقدامات پیشگیرانه و کاهش‌دهنده مخاطره خشکسالی را در کشور پیاده کنیم.

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد / دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز / وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست

بازخوانی مسئله برای دستیابی عبور از بحران آب ایران

سید اویس ترابی - متخصص آب و محیط ‌زیست: منابع آب در دسترس، مهم‌ترین رکن سرزمینی برای توسعه اقتصادی- اجتماعی است. در حال حاضر، آب برداشت شده نسبت به منابع آبی در دسترس سرزمین ایران، بیشتر از ۸۰ درصد است و این کشور درگیر تنش آبی شدید است. طبق شاخص تنش آبی، زمانی گفته می‌شود یک کشور یا منطقه «تنش آبی» دارد که سرانه منابع آب آن کمتر از ۱۷۰۰ مترمکعب در سال باشد. در دسته‌بندی بین‌المللی که برای تعیین شاخص تنش آبی انجام شده، وضعیت کشورها بین صفر تا ۵ امتیازدهی شده است (عدد ۵ مربوط به کشورهایی است که بالاترین حد تنش آبی را دارند. این کشورها عبارتند از صحرای عربی، قطر، کویت، بحرین، عربستان سعودی و.... ). در این دسته‌بندی، شاخص تنش آبی ایران برابر ۴/۸ تعیین شده است. به عبارتی دیگر، شاخص تنش آبی ایران در بخش کشاورزی برابر ۴/۸، در بخش آشامیدنی برابر ۴/۸ و در بخش صنعت برابر ۴/۶ است.

در بررسی دلایل ورود سرزمین ایران به محدوده بحران آب، این عوامل را می‌توان عنوان کرد:

حدود یک پنجم کاهش آب ایران، ناشی از افزایش خشکی زمین و کاهش ذخایر برف است؛ که تا حدودی واکنشی به خشکسالی بحرانی سال ۸۶-۸۵ است. به عبارت دیگر، ۲۰ درصد از دست رفتن منابع آب کشور، ناشی از شرایط اقلیمی و پشت سرگذاشتن دوره خشکسالی بحرانی بوده است.

عامل تبخیر به ویژه تبخیر از سطح مخازن سدها نیز دلیل یک پنجم دیگر این کاهش آب ایران است. به بیان دیگر، اقلیم ایران به طور متوسط خشک و نیمه‌خشک بوده و منابع آب سطحی جاری در رودخانه‌ها کمتر از ۵ درصد است.

حال با تبدیل آب سطحی جاری به دریاچه‌های مصنوعی ذخیره در پشت سدها، میزان تبخیر به دلیل افزایش سطوح موثر تبخیر به شدت افزایش می‌یابد. این رویداد، یادآور می‌شود که در بحث تعیین روش‌های بسیار تامین آب، توجه به شرایط اقلیمی سرزمین، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

اما دلیل اصلی این از دست رفتن آب ایران که حدود ۶۰ درصد است، ناشی از کاهش آب‌های زیرزمینی بیان شده است. پس از تعیین الگوی توسعه کشاورزی برای ایران در دهه‌های ۳۰-۲۰، استفاده از منابع آب در دسترس برای توسعه در بخش کشاورزی رشد فزاینده‌ای داشت. منبع اصلی آب کشور، آب‌های زیرزمینی است (حدود ۹۰ درصد منابع آب ایران، آب زیرزمینی است). همزمانی ورود فناوری و امکان حفر چاه‌های زیاد عمیق و نیمه‌عمیق، رویه برداشت از آبخوان‌ها و منابع آب زیرزمینی ایران را با رشد تصاعدی و ویرانگری روبه‌رو کرد به نحوی که در حال حاضر در بیشتر آبخوان‌ها، بیلان منفی شده و به حجم استاتیک منابع آب زیرزمینی دست‌اندازی شده و کشور را وارد بحران آبی نگران‌کننده‌ای کرده است.

در این میان، همزمانی خشکسالی سال بحرانی دوره اخیر کشور و کاهش سهم بارندگی‌ها نیز تکمیل‌کننده سناریوی ورود ایران به دستیابی به شاخص تنش آبی ۴/۸ شده است به نحوی که با کاهش سهم آب‌های سطحی، مردم و کشاورزان برای تامین منابع آب موردنیاز خود که در ۶۰ سال اخیر و مطابق الگوی توسعه کشور ایجاد شده بود، به منابع آب زیرزمینی روی آورند. حال با توجه به این مطلب کشور ما فاصله چندانی تا رسیدن به شاخص تنش آبی ۵ ندارد. راهکار برون‌رفت از این بحران و نجات کشور، پذیرش شرایط وخیم پیش‌آمده از سوی تمام نهاد‌های اجتماعی و تلاش فراگیر برای حل تدریجی این بحران است. مهم‌ترین رکن این تلاش جمعی برای نجات کشور از بحران آبی ایجاد شده، بازطراحی الگوی توسعه کشور مبتنی بر ظرفیت‌های سرزمینی و جغرافیای آن است.

بحران آب و علل آن در ایران

باقر قرمزچشمه- استادیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری: ایران با گستره حدود ۱/۶۵ میلیون کیلومتر مربع در کمربند خشک کره زمین واقع شده است. میزان بارش متوسط کشور با حدود ۲۴۰ میلی‌متر کمتر از یک سوم متوسط بارش جهانی را دارد. توزیع زمانی بارش نیز به‌گونه‌ای است که دارای یک دوره خشک در فصل گرم بوده و در دوره نیاز آبی به‌ویژه در بخش کشاورزی، بارش رخ نمی‌دهد. برای تامین آب مورد نیاز این بخش باید آب ذخیره شود و در فصل رشد مورد استفاده قرار گیرد. در دهه‌های اخیر میزان مصرف سرانه افزایش شدیدی یافته است به‌طوری که سرانه آب در سال ۴۰ معادل ۵هزار و ۵۰۰، در سال ۵۶ معادل ۳هزار و ۴۰۰ و در سال ۶۷ معادل ۲ هزار و ۱۰۰ و در پایان دهه ۸۰ مرز خطر ۱۷۰۰ را رد کرده و حال به ۱۴۰۰ مترمکعب در سال رسیده و کشور را در آستانه تنش آبی قرار داده است. با توجه به میزان منابع آب و سرانه مصرف، ایران از جمله کشورهایی است که در گروه کشورهای مواجه با کمبود فیزیکی آب قرار دارد. این گروه شامل کشورهایی است که در سال ۱۴۰۳ با کمبود فیزیکی آب روبه‌رو خواهند شد. این بدان معناست که این کشورها، حتی با باﻻترین بازده و بهره‌وری ممکن در مصرف آب، برای تامین نیازهای‌شان آب کافی دراختیار نخواهند داشت.

با توجه به موارد بیان شده استفاده بهینه از آب را طلب می‌کند. در دهه اخیر با پیشرفت صنعت و فراهم شدن امکانات ارزان بودن انرژی در کشور باعث شد در برداشت منابع آب رقابت بدون قاعده به‌وجود‌اید به طوری که در حال حاضر منابع آب کشور و در شرایط بحران قرار گرفته و اثرهای آن بر عموم مردم مشهود شده‌است. از عمده آثار آن فرو نشست دشت‌ها، کاهش کیفیت منابع آب آشامیدنی و کشاورزی، افزایش فاضلاب و پساب‌های شهری و صنعتی را می‌توان برشمرد. یکی از علل ایجاد بحران آب، مدیریت نادرست منابع آب کشور است؛ متاسفانه مدیریت منابع آب مبتنی‌بر مطالعات و نظرهای کارشناسی نبوده و اغلب فعالیت‌های آبی کشور براساس مسائل سیاسی بوده است. یکی از آفت‌های مدیریت آب کشور مدگرایی است. شیوع سد‌سازی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰، گسترش بی‌رویه روش‌های نوین آبیاری در دهه ۸۰ و ۹۰ از مثال‌های بارز این موضوع است.

در بخش مصرف آب نیز مباحث فرهنگ‌سازی به‌طور کلی نادیده گرفته شده و فرهنگ مصرف‌گرایی و اسراف به‌شدت تبلیغ شده و در این موضوع صدا و سیما نقش بی‌بدیلی داشته است. در اغلب سریال‌ها و فیلم‌ها اسراف آب به‌صورت مشهود تبلیغ شده و این تبلیغ به سرعت در فرهنگ مردم نهادینه شده است به طوری که مصرف سرانه آب تهران در حال حاضر بیش از ۲۵۰ لیتر است در حالی که مصرف سرانه در کشورهای اروپایی ۱۵۰ لیتر است. در صورتی که در دهه ۵۰ و ۶۰ مصرف سرانه در شهر تهران کمتر از ۱۰۰ لیتر بوده است. برای خروج از بحران آب در کشور در دو مقوله مصرف آب و مدیریت منابع آب باید اهتمام جدی شود. در بخش مصرف آب، صدا و سیما نقش مهمی را می‌تواند داشته باشد. برای این منظور در سریال‌ها و فیلم‌ها باید صرفه‌جویی آب پررنگ شود. در بخش مدیریت آب در کشور باید مطالعات و پژوهش‌ها محور و زیربنای تصمیم‌گیری باشد و از تصمیم‌های ناگهانی پرهیز و از کارشناسان آب به عنوان اتاق فکر واقعی استفاده شود.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها