آسیبشناسی روابط عمومی (۱)
ناصر بزرگمهر/ مدیر مسئول
در دو یادداشت شنبههای گذشته نوشتم چرا به روابط عمومی نیاز داریم و چرا روابط عمومیها نباید به مخاطبان دروغ بگویند. در این یادداشت هم تلاش میکنم بخشی دیگر از مشکلات روابط عمومیها را آسیبشناسی و طرح کنم.آسیبشناسی روابط عمومیها با پاسخگو نبودن روابط عمومی آغاز میشود. بخش نخست این موضوع با این پرسش شروع میشود که چرا پاسخگویی در روابط عمومیها شکل نگرفته است؟ و نقطه تلاقی واژه دولت پاسخگو که در این چند سال بهطور جدیتر مطرحشده با روابط عمومیها در کجاست؟ یکی از نخستین عوامل در بیرنگ شدن پاسخگویی روابط عمومیها، در بیرنگی پاسخگویی دولتهای کریمه و سخنگویان محترم آن است. در این سالها سخنگوی دولت یا وجود نداشته و اگر هم وجود داشته، بسیار کم و کمرنگ بوده است، به همین دلیل زیرمجموعههای دولت و حتی بخش خصوصی به مفهوم واقعی پاسخگویی به مخاطبان، توجهی نکردهاند. شاید جدیترین پاسخگویی دولتها را در همین دولت دوازدهم شاهد باشیم که سخنگوی دولت هر هفته در میان خبرنگاران حضور مییابد. یکی دیگر از دلایل عمده مشکلات روابط عمومیها، آشنا نبودن مدیران ردهبالا با مقوله روابط و پاسخگویی است. در بسیاری از سازمانها و وزارتخانهها، مسئولان رأس هرم به روابط عمومی جز در انجام امور تشریفاتی و نمایشی اعتقادی ندارند و بهطورکلی دانش ارتباطات در آنها ضعیف است. در بسیاری از سازمانها به روابط عمومیها بهعنوان چرخ پنجم برای روز مبادا و همرنگی با شرایط نگاه میکنند. میتوانیم به همین روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد که قرار است مادر روابط عمومیهای کشور باشد نیمنگاهی بیندازیم تا وضعیت کلی را بفهمیم. به دلیل ضعف در اطلاعرسانی بهطورتقریبی این اداره در این وزارتخانه سالها است که تعطیل است. باید باور کرد روابط عمومی یک واحد تشریفاتی نیست، سیستم عصبی یک سازمان است. ایجاد روابط عمومی یکی از مهمترین وظایف دولتها است که باید در این سالها تحقق مییافت و توجه بیشتر به جایگاه سازمانی مناسب روابط عمومیها شکل میگرفت. متاسفانه سازمان امور اداری و مدیریت و برنامهریزی کشور، تعریف درستی برای پاسخگو شدن این بخش که درنهایت، مشکل پاسخگویی نظام را برطرف میکند، ارائه نکرده و شرایط همترازی برای مدیریت روابط عمومی با سایر معاونتهای وزارتخانهها به وجود نیاورده است. همه استادان علم ارتباطات بهدفعات و حتی مردان سیاست گاهوبیگاه اعلام کردهاند مدیریت روابط عمومی باید در سطح معاونت وزارتخانهها و سازمانها و تشکیلات اداری مطرح شود و طرح تشکیلاتی یا چارت سازمانی بهگونهای ترسیم شود که سایر معاونان ملزم به پاسخگویی به معاون روابط عمومی و ارائه اطلاعات لازم به وی باشند که متاسفانه هرگز در این ۴۰ سال اتفاق نیفتاده است. نگاه سطحی به روابط عمومی از دیگر مشکلات اساسی روابط عمومی پاسخگو است. طبقه پایین و میانی سازمانها، اداره روابط عمومی را در حد تشریفات و کمی تبلیغات میبینند. روابط عمومی را بیشتر برای پارچهنویسی و مرغ عزا و عروسی میخواهند و اعتقادی به روابط عمومی پاسخگو ندارند. درواقع مدیران ارشد به پاسخگویی خود و درنهایت دولت معتقد نیستند. آنها همان گروهی هستند که مردم را هم قبول ندارند، مقوله افکار عمومی برای آنها جدی نیست و مردم را درجهبندیشده میشناسند. نکته دیگر توجه جدی به افکار عمومی است. اگر پاسخگویی ازسوی یک دولت فراتر از شعار برود و جزو شعور مدیران شود، مردم در نقش افکار عمومی، محوریت جامعه خواهند شد. مهمترین ابزار اصلاحات توجه به واکنشهای مردم است. من بارها نوشته و تکرار کردهام که مخاطب، حرف اصلی هر موضوعی است. بدون حضور شما، سخنرانی هر فردی بیمعنا است. بدون حضور شهروند، وجود شهرداری بیمعنا است. کارخانه، مغازه، بانک و غیره و غیره با حضور مشتری معنا پیدا میکند. بدون خواننده، هیچ مقالهای نوشته نمیشود. حضور من با حضور شما معنا میشود. پس مردم و مخاطبان حرف اول و حرف اصلی در لزوم وجود روابط عمومی پاسخگو هستند. مسئولان باید باور کنند حضور آنها با حضور مخاطبان و مراجعان معنا مییابد زیرا اگر شاعران، نویسندگان، هنرمندان، ناشران و روزنامهنگاران به معاونتهای فرهنگی، هنری و مطبوعاتی وزارت ارشاد مراجعه نکنند، دکان آقایان تعطیل است. اگر مردم محلات به شهرداری نروند، وجود شهرداری لازم نیست. اگر کسی تلفن نزند، مخابرات پولدار نمیشود. اگر کسی با اداره پست کاری نداشته باشد، پست تعطیل است. اگر دانشجویان به دانشگاه نروند، وزارت علوم بیمعنا میشود. اگر مردم در اینجا و آنجا حضور پیدا نکنند، هرکدام از مسئولان بیکارهای بیش نیستند. یک بار دیگر تاکید میکنم حضور اینهمه مسئول در سازمانهای گوناگون با حضور مراجعان و مردم معنا مییابد. کمی مراجعان را جدی بگیریم. کمی مردم را جدی بگیریم، کمی افکار عمومی را جدی بگیریم و از خودمان بپرسیم چرا در این ملک مشتری و مخاطب جدی گرفته نمیشود؟
ارسال نظر