|
کدخبر: 27557

روابط‌عمومی قرار نیست دروغ بگوید

ناصر بزرگمهر / مدیر مسئول

این روزها با انتشار چند هزار روزنامه، هفته‌نامه، ماهنامه، فصلنامه، سالنامه و گاهنامه در انواع قطع‌ها و با ارائه خبرنامه‌های سازمانی در کیوسک‌های مطبوعاتی و راه‌اندازی انواع سایت‌ها، وبلاگ‌ها، کانال‌ها، پایگاه‌ها وخبرگزاری‌های رنگارنگ و اینستا، تلگرام، واتس‌آپ و ده‌ها برنامه دیگر، بلبشویی رنگین برپا شده که در آن گاهی هرگونه ضابطه علمی یا تجربی، جای خود را به روابطی غیرمعقول در حوزه کمی و کیفی رسانه‌ها بخشیده و دوغ و دوشاب چنان در هم آمیخته که این راه هم به ترکستان ختم خواهد شد.برخی از روابط‌عمومی‌ها هم در این میان، از این موقعیت حداکثر استفاده را کرده و حتی خبر را با تیترهای مشخص تهیه و تنظیم می‌کنند و در خروجی ارسالی رسانه‌ها قرار می‌دهند. خبرنگاران به‌اصطلاح حرفه‌ای ما هم گاهی حتی خبر ارسالی را دوباره‌نویسی نمی‌کنند و با همان سربرگ وزارتخانه یادشده برای حروفچینی ارسال می‌کنند. خبرنگاران عزیز و همکاران دوست داشتنی من هم، گاهی از این ور بام می‌افتند و گاهی از آن ور بام خود را رها می‌کنند و به‌جای خبرنگاری، تبدیل به خبرگیرهای حرفه‌ای روابط‌عمومی سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها می‌شوند؛ همکاران عزیزی که بی‌هیچ تلاش و حرکت و کند و کاوی، در کنار دستگاه‌های پیامگیر اینترنتی، ایمیل، فاکس، تلفن همراه منتظر خبر از روابط عمومی‌ها هستند تا قال صفحه خود را با پرکردن چند خبر از روابط‌عمومی‌ها و گاهی حتی مصاحبه و گزارش‌های ارسالی بکنند و صفحه خبری را پر کنند. با این خبرگیران حرفه‌ای، حرفه خبرنگاری نابود می‌شود. می‌گویند اعتماد مردم به مطبوعات کم‌رنگ شده، من می‌گویم اگر مطبوعات، مطبوعات باشند، نیاز جامعه خواهند بود و اعتماد مردم دوباره برخواهد گشت به شرط آنکه ما کارمان را درست انجام دهیم. در رسانه ۴ محور اصلی یعنی مخاطب‌شناسی، زبان‌گویا، محتوای غنی وشکل مناسب را هرگز نباید فراموش کنیم. بحث‌های مطبوعاتی مفصل است که در این یادداشت نمی‌خواهم به آنها اشاره کنم اما خبرگیری خبرنگاران برای جامعه مطبوعاتی جای دل‌نگرانی و تاسف دارد. از طرف دیگر، ممکن است در ظاهر، ارسال عین خبر روابط‌عمومی روی سربرگ سازمان‌ها به بخش حروفچینی روزنامه‌ها از افتخارات روابط‌عمومی آن وزارتخانه باشد، اما روابط‌عمومی حرفه‌ای می‌داند اهمیت یک خبر در تفاوت تنظیم خبر و انتخاب تیترها و عکس‌های گوناگون است؛ یعنی هر رسانه و هر خبرنگاری، خبر را به‌گونه‌ای متفاوت تهیه و تنظیم و ارائه کند، مانند حضور در یک مصاحبه مطبوعاتی که هر خبرنگاری از ظن خود یار مصاحبه‌شونده می‌شود. حوزه دانش و کار اجرایی روابط‌عمومی‌ها و روزنامه‌نگاری چنان در هم تنیده شده که بسیاری از روزنامه‌نگاران در طول سال‌ها به خانواده روابط‌عمومی‌ها پیوسته‌اند و بسیاری از کارشناسان روابط‌عمومی‌ها در خانواده مطبوعات مشغول کار شده‌اند، به همین دلیل هر ۲ دانش در جایگاه دانشگاهی، با واحدهای مرتبط بسیار و در یک حوزه مشترک قرار گرفته‌اند و به قولی بال‌های دانش ارتباطات تلقی می‌شوند. در اینکه هر دو گروه باید تلاش کنند تا خبر به شکل مطلوب منتشر شود مشکلی وجود ندارد اما این دو گروه، در همه موارد، همسو و هم‌حرکت نیستند. برخی از روابط‌عمومی‌ها در سرزمین ما، تنها به آگاهی‌سازی جامعه فکر نمی‌کنند. شرایط مدیران بالادستی به‌گونه‌ای است که روابط‌عمومی آگاه‌کننده، تبدیل به روابط‌عمومی تبلیغاتی می‌شود. شاید برای روابط‌عمومی هم بد نباشد اما گاهی این تبلیغات از حد و مرزهای عادی عبور می‌کند و به شکل چندبعدی (آگراندیسمان) به مردم عرضه می‌شود و تلاش می‌کند پیام‌های غیرواقعی خود را از طریق رسانه‌ها به گوش مردم برساند. پول و آگهی هم که نزد آنهاست. روابط‌عمومی‌ها باید بدانند مطبوعات و رسانه‌ها هم باید به‌دنبال واقعیتی بگردند که گاهی در یک حقیقت دیگر پنهان است. حقیقت چیزی است که در ظاهر دیده می‌شود اما همه واقعیت نیست. خبرنگار باید تلاش کند واقعیتی را از دل حقیقتی که راست و دروغ آن به‌خوبی مشخص نیست، نمایش دهد. روابط‌عمومی‌های واقعی با ارائه آمار و اطلاعات لازم و فراهم کردن امکان گفت‌وگو با مسئولان خود برای رسانه‌ها به کشف واقعیت‌های پنهان در یک موضوع کمک می‌کنند و از نشان دادن واقعیت ترس و وحشتی ندارند، درچنین شرایطی مطبوعات و رسانه‌های سالم، بال دیگر خبر روابط‌عمومی‌های واقعی می‌شوند. اما متاسفانه‌ها ما امروز با روابط عمومی‌های متظاهر و نسبتا دروغگویی روبه‌رو هستیم که فاقد دانش روابط عمومی بوده، احترام به افکارعمومی را باور نداشته و بیشتر به ماله کشیدن ضعف‌های مدیریتی مشغولند و با بودجه‌های تبلیغاتی که در اختیار دارند همه تلاش خود را می‌کنند تا از طریق حذف رسانه‌های منتقد و خریدن خبرنگار و ارتباط با رسانه‌های درجه 3 و 4، بدون توجه به جایگاه نشریات، بریده جراید سازمانی خود را پربارتر در اختیار مدیران بگذارند و بله قربان‌گوی جریان مدیریتی بمانند. این‌گونه روابط عمومی‌ها تا زمانی که جریان واقعی خبر به میدان نیامده می‌توانند زنده بمانند اما در نخستین فضای سالم رسانه‌ای باید پاسخگوی مردمی باشند که پی‌درپی به آنها دروغ تزریق کرده‌اند. یادمان باشد داستان پیدایش مرغ و تخم‌مرغ پایانی ندارد، داستان روابط‌عمومی‌ها و روزنامه‌نگاران هم در همه تاریخ چنین بوده است.

ارسال نظر