|
کدخبر: 10182

تنازع بقا در مدیریت جدید

ناصر بزرگمهر / مدیر مسئول

دو مرد که به جنگلی رفته بودند با شیری روبه‌رو شدند، یکی از آنها به سرعت کفش ورزشی را از کیسه خود درآورد و پوشید. دیگری پرسید: واقعا فکر می‌کنی با این کفش‌ها بتوانی از این شیر تندتر بدوی و از دست او نجات پیدا کنی؟مرد اول پاسخ داد: قرار نیست از شیر تندتر بدوم، همین‌که بتوانم از تو جلوتر بدوم، از مرگ نجات پیدا کرده‌ام. در جهان مدیریتی امروز، بحث رقابت و از رقیب جلوافتادن مثل نجات پیدا کردن از دست شیر خونخواری است که قصدی جز نابود کردن ندارد، هرچند ظاهر موضوع از دیروز، به دلیل پیشرفت‌های ارتباطی و نزدیکی مردم جهان با یکدیگر، اخلاقی‌تر و مودبانه‌تر جلوه می‌کند و دیپلماسی جهانی به زندگی خصوصی آدم‌ها نیز راه پیدا کرده است و هرکدام ازما باتوجه به فرهنگ و سنن کشوری که در آن زندگی می‌کنیم، به تنهایی دیپلماتی ماهر در بند بازی برای موجه جلوه دادن اعمال و رفتار خود شده‌ایم. اما باطن موضوع، جنگ برای بقا، برای رفاه، برای ثروت، برای پیروزی و برای بهتراز دیگری زندگی کردن است. درجنگ برای بقا، مدیریت امروز و فردای جهان، دانایی و توجه به دانش، توانایی و توانمندی ملت‌ها را تعریف می‌کند. ماهیت دانش‌های جدید ارتباطی به‌ویژه تجارت الکترونیک و توسعه دانش کامپیوتر و استفاده ازاینترنت و اینترانت در جهان امروز و به‌ویژه در سال‌های آینده به گونه‌ای است که فقط فرصت برای کسانی باقی می‌ماند که از امروز و حتی دیروز، خودشان را به سلاح جدید دانش و فناوری روز مسلح کرده باشند و بدانند با چه اسلحه‌ای باید سراغ رقبا بروند. بدون شک اسلحه جهان آینده تیربار و کلاشنیکف نیست، اسلحه جهان آینده تسلط به علم و به‌ویژه دانش کامپیوتر و در اختیار گرفتن ارتباطات رسانه‌ای است. خیلی از استادان معتقدند در جهان امروز ۶ قاره وجود دارد و قاره ششم متعلق به ارتباطات و فناوری رسانه‌ای و ماهواره است و فردا متعلق به ملت‌هایی است که قاره ششم را در اختیار دارند. بدون شک جنگ آینده شرکت‌ها، سازمان‌ها، کارخانه‌ها و دولت‌ها در مسلح شدن به دانش اینترنتی است. این جنگ با هدف تنازع بقا رخ خواهد داد و ظاهری آرمانی خواهد داشت. همگان برای زنده ماندن و ادامه حیات اقتصادی باید به روش‌های نوین بازاریابی و آگاهی از نیازهای مشتری، با کسب دانش پیشرفته ماهواره و کامپیوتر و تسلط به زبان‌های بیگانه دست یابند. ‌در چنین شرایطی مدیریت‌های سنتی نباید از تغییر شرایط فناوری دچار وحشت شوند، چراکه تصویر آینده، تصویری روشن با فرصت‌های بی‌شمار برای ایجاد کسب و کارهای جدید خواهد بود. مدیرانی که وحشت از بین رفتن بازار‌های شان را دارند، شکی نیست زودتر از بقیه از بین خواهند رفت. تنازع بقا در مدیریت‌، موضوعی گسترده و همه‌گیر است و به سرفصلی خاص ارتباط ندارد، در همه حوزه‌ها خودش را نشان خواهد داد، از صنعت تا اقتصاد، از سیاست تا فرهنگ و از پیچیده‌ترین مباحث علوم نظری تا ساده‌ترین موضوع‌های انسانی، گریبانگیر همه جوامع خواهد بود و کسانی که حریف را شناسایی کرده باشند، پیروز این میدان خواهند بود. ماهیت این پدیده می‌تواند هم خوب تعریف شود و هم بد تفسیر شود. ممکن است جنگ تنازع بقا در ظاهر مشکلی ناهنجار و حتی در نگاهی سطحی، غیر‌اخلاقی به نظر برسد، اما از آنجایی‌که موضوعی اجتناب‌ناپذیر است نباید آن را با قانون جنگل مورد ارزیابی قرارداد و از ابتدا متهم‌اش کرد و به قضاوت‌ سطحی و شعارگونه پرداخت. «تنازع بقا» در نظام‌های مدیریتی امروز را باید نوعی رقابت جدید با تسلط بر فناوری مدرن تصور کرد. سازمان‌ها، مدیریت‌ها و دولت‌ها ضمن اینکه در کنار یکدیگر قرار دارند و به ظاهر دست دوستی به یکدیگر می‌دهند، در نهان برای کسب سهم بیشتر از بازار جهانی و حفظ منافع ملت‌های خود، همه تلاش خویش را آشکار و نهان ابراز می‌کنند. مدیریت‌ها، سازمان‌ها و در نهایت دولت‌ها، در شرایط پیشرفت فناوری کامپیوتر، حتی بخشی از اطلاعات و دانش‌های عمومی خود را به اطلاع یکدیگر می‌رسانند و با لبخندی مهربان یکدیگر را بر سر سفره مشترک دعوت می‌کنند اما در نهان برای اینکه یک گام جلوتر از رقیب قرار گیرند، کدهای محرمانه و «سکوریتی» خودشان را لحظه به لحظه افزایش می‌دهند. مدیریت‌های آینده، مدیریت‌هایی هستند که برای یک گام جلوتر رفتن، «کفش ورزشی» خود را آماده کرده‌اند تا بتوانند از رقیب پیشی بگیرند. سازمان‌ها و دولت‌ها با پرداخت دستمزدهای بیشتر به شکار نیروی‌انسانی باهوش‌تر می‌پردازند و تنازع بقا و رقابت سازمان‌ها برای کسب منافع بیشتر در گروه کارکنان نخبه‌ای قرار دارد که با دانش روز بیشتر آشنا باشند. جذب نخبگان هر ملتی در فرهنگ جهانی و با پرداخت هر هزینه‌ای برای آنها که به آینده‌ای بهتر و منافعی بیشتر می‌اندیشند، امری پسندیده و موجه است. در چنین شرایطی، ملتی موفق‌تر است که مدیریت‌های هوشیار را در کنار خود داشته باشد و به کسب دانش روز بیندیشد و فرصت زیستن در جهان دانایی را از دست ندهد.

یادداشت سی‌ام از کتاب مدیریت کوتوله‌ها

ارسال نظر